بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مثل خون در رگ های من | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مثل خون در رگ های من

بریده‌هایی از کتاب مثل خون در رگ های من

نویسنده:احمد شاملو
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۲از ۳۸۸ رأی
۴٫۲
(۳۸۸)
معنی «با تو بودن» برای من «به سلطنت رسیدن» است. چه قدر در کنار تو مغرورم!
Arezuwishi
آیدا فسخ عزیمت جاودانه بود.
فاطمه زهرا
هر چه بیشتر می‌بینمت، احتیاجم به دیدنت بیشتر می‌شود.
فاطمه
ای بیگانه که خلوت ما را می‌شکنی! همچنان که در خانهٔ ما به روی تو باز است، تو نیز بزرگواری کن و ما را از شنیدن عقاید خویش معاف دار. ما از دوزخ بیگانگی‌ها گریخته‌ایم، تا از برخورد با هر آنچه خوشایندمان نیست در امان باشیم. اگر به خانهٔ ما فرود می‌آیی، خلوت ما را مقدس شمار!
ツAlirezaツ
از این به بعد، برای عشقی که به بزرگی آسمان‌هاست، روی زمین حساب باز نکنی!
کاربر۰۰۰۰۰۰
و تنها موقعی به «تو» فکر نمی‌کنم، که تو با من باشی
نَجـــ♡ـــوآ
من بی تو هیچ نیستم، بی تو هیچ نیستم، بی تو هیچ نیستم.
`یک رهگذر`
انتظار هیچ چیز را نمی‌کشم. جهنم ِ همه چیز. و اگر پای تو در میان نبود، جهنمِ زندگی! اگر بدانی چه قدر خسته‌ام،
mry_azd
آری، آنچه از گفت‌وگوهای این چند شب که در خانهٔ ما می‌گذرد شنیده‌ای درست است: دختری با تمول سرشار خواستار ازدواج با من است؛ با تمول بسیار و با سماجت بسیارتر. ــ اما آنچه او می‌خواهد به «سروری» خود قبول کند، مدت‌هاست که سر به بندگی تو سپرده است
م.حکیمی
از طرفی، ازدواج و زندگی من و تو، نه از روزی شروع می‌شود که آن را در دفتر ثبت ازدواج به ثبت رسانیده باشیم، نه از روزی شروع شد که پاره آهنی به انگشت یکدیگر کردیم: ازدواج من و تو از روزی حتمی بود که، دیگر، موضوع از «هیچ» خیلی گذشته بود! ــ از همان اول!
Rghaf
با تمام آرزوها و امیدها، با عشقی که خودت می‌دانی، منتظر رسیدن تو هستم. و تا آن وقت، از دور می‌بوسمت.
hedgehog
نمی‌دانی چه قدر مشتاق هستم هر روز یکی از شعرهای جدید و از نوشته‌های جدید خودت را برایم بخوانی احمد این آرزوی من است،
کاربر ۱۴۱۵۲۳۶
خدای کوچولو! مرا توی بازوهایت، توی بغلت جا بده. مرا زیر پاهایت، روی زمینی که بر آن‌ها قدم گذاشته‌ای جا بده.
Arezuwishi
تو را دوست دارم و تمام ذرات وجود من با فریاد و استغاثه تو را صدا می‌زند. آن آینه که من می‌جستم تا بتوانم نقش وجودم را در آن تماشا کنم تویی. با همهٔ روحم به هر نگاه و هر لبخند تو محتاجم، و تنها حالاست که احساس می‌کنم در همهٔ عمر بی‌حاصلی که تا به امروز از دست داده‌ام چه قدر تنها و چه قدر بدبخت بوده‌ام. این است که اکنون، پس از بازیافتن تو، دیگر لحظه‌یی شکیب ندارم. دیگر نمی‌خواهم کوچک‌ترین لحظه‌یی از باقی عمرم را بی تو، دور از تو و دور از احساس وجودت از دست بدهم
علاقه مند کتاب
سکوت تو، مرا نیز اندک‌اندک از گفتن باز می‌دارد.
زهرا۵۸
هر لبخند تو، هر بوسهٔ تو به من آن قدرت را عنایت می‌کند که کوهی را بر سر کوهی بگذارم. کافی است که زیر بازوی مرا بگیری و از من بخواهی. به تو ثابت خواهم کرد که عشق، تواناترین خدایان است. شور زندگی در من بیداد می‌کند. امروز بیش از هر وقت دیگر زنده‌ام. و نفسی که خون مرا تازه می‌کند تویی. شعرهای نوشته‌نشدهٔ من نام تو را طلب می‌کنند؛ و سال‌های آینده، سال‌هایی سرشار از پیروزی‌ها و موفقیت‌ها، سایهٔ تو را بر سر من می‌جویند. تو آیدای من، دوست و همسر من، یار وفادار من خواهی بود. نام من از تو جدایی نخواهد گرفت و در سایهٔ محبت تو، محبت همهٔ مردم را از آن سوی مرزها به جانب من خواهد آورد.
کتابخوار
آن آینه که من می‌جستم تا بتوانم نقش وجودم را در آن تماشا کنم تویی.
fmf
درخت با بهار و ماهی با آب زنده است، و من با حرف‌های تو.
Friba
هر چه بیشتر می‌بینمت، احتیاجم به دیدنت بیشتر می‌شود.
zaguli
امروز بیشتر از دیروز دوستت می‌دارم و فردا بیشتر از امروز. و این، ضعف من نیست: قدرت تو است.
Pooria Mardani

حجم

۲٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۷ صفحه

حجم

۲٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۷ صفحه

قیمت:
۷۴,۰۰۰
۳۷,۰۰۰
۵۰%
تومان