بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مثل خون در رگ های من | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مثل خون در رگ های من

بریده‌هایی از کتاب مثل خون در رگ های من

نویسنده:احمد شاملو
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۲از ۳۸۸ رأی
۴٫۲
(۳۸۸)
آن آینه که من می‌جستم تا بتوانم نقش وجودم را در آن تماشا کنم تویی
Eluna
من در زندگی دارای هدف‌های مشخص و روشن، و در عین حال درخشانی هستم؛
Haniyeh amini😄
من پاک‌باختهٔ عشق تو هستم؛ عشقی که زندگی را جز برای آن نمی‌خواهم؛ عشقی که اگر نیست بگذار تا من نیز نباشم...
˼السـیِّدة‌َالشَهیدة˹
هر چه بیشتر می‌بینمت، احتیاجم به دیدنت بیشتر می‌شود.
fzhosseininia
ــ و این، دعای همهٔ عمر من است، هر بامداد که با تو از خواب بیدار شوم و هر شامگاه که در کنار تو به خواب روم. برکت عشق تو با من باد!
Arezuwishi
هیچ چیز نیرومندتر از عشق نیست.
mah.gh
بالاخره، برای این که یک جوری خودم را برای خواب آماده کنم، تصمیم گرفتم با تو حرف بزنم؛ این جوری؛ روی کاغذ... و از قضا این جوری بهتر است. مگر نگفتی هر چه بهت بگویم که دوستت دارم باز هم می‌خواهی که بگویم؟ ــ پس این جوری بهتر است. این حرف‌ها را می‌خوانی و باز هم می‌خوانی؛ و اگر دلت خواست، باز هم می‌خوانی.
mobina
روزی که من تو را از دیروز کم‌تر دوست داشته باشم، آن روز آفتاب طلوع نخواهد کرد.
mozhde
قلب من فقط با این امید می‌تپد که تو هستی، تویی وجود دارد که من می‌توانم آن را ببینم، او را ببویم، او را ببوسم، او را در آغوش خود بفشارم و او را احساس کنم.
لی‌لی پوت
حضورت بهشتی است که گریز از جهنم را توجیه می‌کند؛ دریایی که مرا در خود غرق می‌کند تا از همهٔ گناهان و دروغ شسته شوم. و سپیده‌دم با دست‌هایت بیدار می‌شود.
mry_azd
امروز بیشتر از دیروز دوستت می‌دارم و فردا بیشتر از امروز. و این، ضعف من نیست: قدرت تو است.
شقایق.م
معنی «با تو بودن» برای من «به سلطنت رسیدن» است.
mah.gh
داراترین مرد دنیا هستم؛ زیرا توانسته‌ام تو را داشته باشم... تو بزرگ‌ترین گنج دنیایی، زیرا در عوض تو هیچ چیز نمی‌توان گرفت که با تو برابر باشد. ــ پس من که تو را دارم، چرا ادعا نکنم که داراترین مرد دنیا هستم؟
Fatima
عزیزم. مرا به انتظار مگذار.
`یک رهگذر`
دست مرا بگیر. با تو می‌خواهم برخیزم. تو رستاخیز حیات منی.
mry_azd
زانوی او بود که گذاشت سرم را بر آن بگذارم؟ باور نمی‌کنم. آخر، این خوش‌بختی خیلی بزرگ است؛ این یک رویاست!
شقایق
به بهار می‌مانی که چون می‌آید، درخت خشکیده شکوفه می‌کند.
فاطمه میرزائی
نفسی که خون مرا تازه می‌کند تویی.
نگار
یادم آمد آن جمله‌یی را که دوست داری من همیشه برایت تکرار کنم، تو حتی یک بار هم به من نگفته‌ای! طلب من!
نیکو
هر چه بیشتر می‌بینمت، احتیاجم به دیدنت بیشتر می‌شود.
Mary gholami

حجم

۲٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۷ صفحه

حجم

۲٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۷ صفحه

قیمت:
۷۴,۰۰۰
۳۷,۰۰۰
۵۰%
تومان