بریدههایی از کتاب مثل خون در رگ های من
۴٫۲
(۳۸۸)
اگر میدانستم پس از آن همه رنجها و نابهسامانیها تو را میتوانم داشته باشم، بدون شک با ارادهٔ آهنینتری تحملشان میکردم.
الین نیران
من فقط موقعی آرام و آسوده هستم و تنها موقعی به «تو» فکر نمیکنم، که تو با من باشی.
علاقه مند کتاب
هر چه بیشتر میبینمت، احتیاجم به دیدنت بیشتر میشود.
Friba
تو را دوست دارم و تمام ذرات وجود من با فریاد و استغاثه تو را صدا میزند. آن آینه که من میجستم تا بتوانم نقش وجودم را در آن تماشا کنم تویی
شقایق
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم.
Nars
چشمهای تو که مثل خون در رگهای من دوید، یک بار دیگر مرا به زندگی بازگرداند.
mry_azd
به بهار میمانی که چون میآید، درخت خشکیده شکوفه میکند.
zaguli
جای نهایت تأسف است که ساعات کوتاه دیدارمان هم فقط به دو چیز صرف میشود: ــ کوشش من برای به حرف آوردن تو؛ و اصرار تو، و پافشاری تو، و سعی تو، برای این که ساکت بمانی و چیزی نگویی!
mah.gh
و چشمانت راز آتش است.
و عشقت
پیروزی آدمی است
هنگامی که به جنگ تقدیر میشتابد.
نعنا
آیدا! تو مثل یک خدا زیبایی.
چشمهای تو، زیباترین چشمهایی است که آدم میتواند ببیند. و نگاهت همهٔ آفتابهای یک کهکشان است؛ سپیدهدم همهٔ ستارههاست.
لبان تو آینهیی است که از ظرافت روحت حرف میزند و روحت، روح وقار و متانت است. روح تو یک «خانم» یک «لیدی» است.
Arezuwishi
من و تو، ما، با هم به آیندهیی پُر آفتاب لبخند خواهیم زد و هرگز هیچ چیز نخواهد توانست لبان تو را از تبسم بازدارد، زیرا که تو خود بیش از هر کس دیگر میدانی که تنها یک چیز مرا مأیوس و نومید میکند، تنها یک چیز شادی را از دل و روح من میتاراند، و آن دیدن لبان توست که لبخندهیی در آن نباشد، یا چشمانت که شیطنتی در آن جرقه نزند.
ترمه🍁
این است که اکنون، پس از بازیافتن تو، دیگر لحظهیی شکیب ندارم. دیگر نمیخواهم کوچکترین لحظهیی از باقی عمرم را بی تو، دور از تو و دور از احساس وجودت از دست بدهم؛ به کسی که هیچ وقت هیچ چیز نداشته است حق بده! و به من حق بده که تو را مثل بچهها دوست داشته باشم.
fateme🍄
معنی «با تو بودن» برای من «به سلطنت رسیدن» است.
چه قدر در کنار تو مغرورم! ــ به من نگاه کن که چه تنها و خسته بودم، و حالا به برکت قلب تو که کنار قلب من میتپد، چه شاد و چه نیرومندم!
hana
کاش میدانستی که حاضرم به جای هر دقیقه که با من از قلبت سخن بگویی، یک سال از عمرم را بدهم.
کاربر ۳۳۹۷۵۲۹
به تو گفتم: «زیاد، خیلی خیلی زیاد دوستت دارم.»
جواب دادی: «هر چه این حرف را تکرار کنی، باز هم میخواهم بشنوم!»
Haniyeh amini😄
آن نویسندهٔ فرانسوی چه خوب گفته است که: صبر و تحمل، جرأت و شهامتِ مردم پرهیزکار است!
ツAlirezaツ
هیچ نمیدانم برای چه رفتهای
`یک رهگذر`
چه قدر جای تو، این جا، در کنار من، توی نگاه من، خالی است... گو این که لحظهیی بی تو نیستم. خودت بهتر میدانی: من، برای آن که از خودم خبری بگیرم، باید از تو شروع کنم! ــ نفسی نمیکشم مگر این که با یاد تو باشد؛ قلبم نمیتپد مگر این که یادش باشد زندگی دوباره را از کجا شروع کرده است؛ مگر این که یادش باشد برای چه میتپد.
نگار
پیروزی تو، میوهٔ درخت استقامت توست!
Eli
این را بهشان بگو. بگو که تو هر تپش قلب من هستی. بگو که دوست داشتن تو همهٔ کار و زندگی من شده است. بگو که جز تو به هیچ چیز فکر نمیکنم... آیدا جان! اینها همه را بهشان بگو.
Arezuwishi
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۷ صفحه
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۷ صفحه
قیمت:
۷۴,۰۰۰
۳۷,۰۰۰۵۰%
تومان