بریده‌هایی از کتاب شرمنده نباش دختر؛ یک برنامه‌ی بدون شرمساری برای رسیدن به اهداف

وظیفهٔ شما این نیست که خودتان را به شکل انتظارات دیگران درآورید، وظیفهٔ شما این است که به خودتان و توانایی‌هایتان باور داشته باشید. وقت آن رسیده که بدونِ شرمندگی خودتان باشید و به دنیا نشان دهید که وقتی یک زن بخواهد برای رسیدن به خواسته‌اش خودش را به‌چالش بکشد چه اتفاقی رخ می‌دهد. وقت آن رسیده که عذرخواهی و شرمندگی را به‌خاطر کسی که هستید کنار بگذارید. وقت آن رسیده تا تبدیل به همان کسی شوید که واقعاً هستید.

شما توانایی تبدیل‌شدن به بهترین نسخه از خودتان را دارید اگر باور کنید که برای بیش‌ازاین‌بودن خلق شده‌اید.

عدم اعتمادبه‌نفس در هر زمینه‌ای، یا حس کنجکاوی‌مان را به‌کار می‌اندازد یا باعث قضاوت‌کردنمان می‌شود. فقط یک آدم احمق می‌تواند چنین کاری بکند. عدم اعتمادبه‌نفس باعث می‌شود که فکر کنید هرکسی که کاری متفاوت با باورهای شما را انجام می‌دهد متهم است و مرتکب کاری نادرست شده است.

به‌دست‌آوردن اعتمادبه‌نفس از ظاهرتان، داشتن صرفاً یک سبک یا شیوه خاص آرایش و پوشش نیست، بلکه اعتمادبه‌نفس، پیداکردن سبک و شیوهٔ خاص خودتان است.

اشتباه شما این است که باور می‌کنید اتفاقی که در گذشته افتاده تعیین می‌کند که شما چه کسی هستید-شِرووِر است! شخصیت شما را تصمیم بعدی‌تان تعریف می‌کند، نه تصمیم قبلیِ‌تان. پس برنامه‌ریزی کنید، نقشهٔ راهتان را تعیین کنید و قدم بعدی را بردارید.

اگر می‌خواهید رفتار شخص دیگری را تغییر دهید، باید رفتار خودتان را تغییر دهید. آدم‌ها تحت‌تأثیر و با الهام از تغییرات شخصی دیگر تغییر می‌کنند نه با اجبار. افراد تغییر می‌کنند، چون در وجود شخصی دیگر می‌بینند که چه چیزهایی امکان‌پذیر است، نه به‌خاطر اینکه یک نفر بارهاوبارها به آنها گفته چه چیزی امکان‌پذیر است. تا وقتی شجاعت، انگیزه و تصمیم برای تغییر خودتان نداشته باشید هرگز نمی‌توانید شخصی دیگر را تغییر دهید. تا زمانی‌که نگذارید مسیر و هدفتان زندگی بقیه را تحت‌تأثیر قرار دهد و باعث شود آنها متحمل سختی شوند، هرگز موفق به انجام مواردی که در بالا ذکر شدند نخواهید شد.

شخصیت شما ترکیبی از شخصیت پنج نفری است که بیش از همه با آنها ارتباط دارید. عاقلانه انتخابشان کنید.

دخترها، جان‌کندن و کشمکش‌داشتن به معنای ضعیف‌بودن شما نیست، بلکه نشان می‌دهد شما هم انسان هستید. بی‌تجربه‌بودنتان به این معنا نیست که موفق نمی‌شوید، بلکه یعنی هنوز موفق نشده‌اید. دست از تظاهرکردن بردارید. دست از دردکشیدن و حرف‌نزدن بردارید. دست از به‌کشتن‌دادن خودتان بردارید. دست از به‌تنهایی انجام‌دادن تمام کارها و احساس بدی داشتن بردارید. دست از انجام کارهایی که از آنها بیزارید بردارید.

باید انگیزه داشته باشید-باید دلیلتان را بدانید-وگرنه هرگز موفق به ایجاد تغییر نخواهید شد. باید بدانید می‌خواهید روی چه کاری تمرکز کنید، وگرنه هرگز پیشرفت نخواهید کرد.

برای خودتان‌بودن نیاز به اجازهٔ کسی ندارید، نیاز ندارید برای خشنود کردن دیگران اهدافتان را با سلایق و خواسته‌های آنها تطبیق دهید. افرادی که لیاقت بودن در زندگی‌تان را دارند و واقعاً دوستتان دارند به کسی که هستید-خودِ واقعی‌تان-احترام می‌گذارند، حتی اگر با تمام زنانی که می‌شناسند فرق داشته باشید؛

می‌توانید به زنی که به چنین جایگاهی رسیده است هر لقبی بدون نام‌بردن از جنسیتش بدهید.

در یک رابطهٔ خوب قطعاً راهی برای خودتان‌بودن وجود دارد؛ راهی برای درنظرگرفتن اولویت‌هایتان وجود دارد؛ راهی برای مدیریت‌کردن مسئولیت‌ها و راهی برای دنبال‌کردن آرزوهای شخصی‌تان وجود دارد که هم با خودتان و هم با افرادی که دوستشان دارید جور دربیاید. این اتفاق وقتی می‌افتد که اجازه‌گرفتن را کنار بگذارید و خودتان باشید. این اتفاق وقتی می‌افتد که دیگر به فکر و نظر دیگران بیشتر از فکر و نظر خودتان اهمیت ندهید. این اتفاق وقتی می‌افتد که برای دوست‌داشتن خودتان بیشتر از رضایت دیگران ارزش قائل باشید. شما اجازه دارید تا خودِ واقعی‌تان باشید و رؤیاهایتان را دنبال کنید، حتی اگر دیگران دلیل کاری را که می‌کنید درک نکنند. شما اجازه دارید تا بیش از این بخواهید، حتی اگر دیگران این رفتار شما را دوست نداشته باشند.

مردم می‌گویند یک دختر خوب هیاهو به‌پا نمی‌کند. بسیارخوب، من اهمیتی به این حرف نمی‌دهم. من بیشتر به تغییردادن دنیا اهمیت می‌دهم تا نظراتی که آدم‌هایش درموردم دارند.

در کودکی چه چیزی به من یاد داده بودند؟ «هرچه به تو دادند قبول می‌کنی و اعتراض هم نمی‌کنی.» این یعنی باید به هرآنچه دارم قانع باشم و از هرچیزی که زندگی سرِ راهم قرار می‌دهد خوشحال و راضی باشم،

رؤیاپردازی‌های یک دختر کوچک چندان موضوع خاصی نیست، اما آنچه خاص است این است که حتی آن‌زمان هم می‌دانستم اگر تلاش کنم می‌توانم به هرچیزی که می‌خواهم برسم. یادم نمی‌آید کسی این حرف را به من زده باشد. شاید آن را فقط از طریق مشاهده و به‌طور غریزی یاد گرفته بودم. وقتی در خانواده‌ای بزرگ شوید که مشکلات مالی دارد، اهمیتی به قضیه نمی‌دهید تا اینکه بزرگ‌تر می‌شوید. وقتی به سنین جوانی رسیدم متوجه شدم که همه با قسط و پرداخت چک زندگی نمی‌کنند، همه به‌خاطر پول سرِ هم داد نمی‌زنند و خیلی‌ها هستند که وارد بازار می‌شوند و هرچه دوست دارند می‌خرند.

اگر کسی واقعاً شما را دوست ندارد، اصلاً مهم نیست؛ اصلاً مهم نیست. بدتر از آن این است که بدون داشتن مدرک کافی تصور کنید که کسی درموردتان بد فکر می‌کند. اینجا دیگر مقصر خودتان هستید. اجازه می‌دهید نظرات دیگران زندگی‌تان را کنترل کند درحالی‌که حتی مطمئن نیستید نظری داده باشند و همه فقط تصورات خودتان است. فقط می‌خواهید دیگران را مقصر جلوه بدهید تا لازم نباشد مسئولیت کارتان را بر عهده بگیرید. حقیقت این است که مهم نیست دیگران درموردتان چه فکری می‌کنند، مهم این است که شما دربارهٔ خودتان چه فکری می‌کنید. اگر اجازه بدهید، نظرات دیگران قدرت زندگی‌تان را به‌دست می‌گیرند. اگر آگاهانه تصمیم بگیرید که بدون اهمیت‌دادن به نظرات و افکار دیگران زندگی کنید، بهترین و رهایی‌بخش‌ترین تصمیم زندگی‌تان را گرفته‌اید.

تنها کاری که در هر سن و هر دوره‌ای از زندگی‌تان می‌توانید انجام دهید این است که تمام تلاشتان را بکنید و بدانید که نظرات دیگران درمورد اینکه چطور زندگی می‌کنید و چه‌کار می‌کنید... اصلاً به شما ربطی ندارد.

یک ضرب‌المثل فوق‌العادهٔ چینی هست که می‌گوید «بهترین زمان برای کاشت یک درخت بیست سال پیش بوده؛ بهترین زمان بعدی همین‌الآن است.»

از شکست‌خوردن نترسید؛ از این بترسید که به‌خاطر اهمیت‌دادن به فکر و نظر دیگران به هیچ‌چیز دست پیدا نکنید.

مهم نیست که با چه مذهبی بزرگ شده‌اید، خالقتان شما را با احساس گناه و شرم نیافریده و آنها را به شما یاد نداده است. احساس گناه و شرم را از مردم یاد گرفته‌اید؛ یعنی شما از هرچیزی که مردم فکر می‌کنند شرم‌آور است شرمنده هستید. شما نسبت به هرچیزی که خانواده یا سایر افراد تأثیرگذار در زندگی‌تان گفته‌اند که باید نسبت به آن احساسِ گناه داشت، احساسِ گناه می‌کنید.