بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مضامین اصلی قرآن | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب مضامین اصلی قرآن اثر فضل الرحمان

بریده‌هایی از کتاب مضامین اصلی قرآن

نویسنده:فضل الرحمان
انتشارات:نشر کرگدن
امتیاز:
۳.۱از ۱۴ رأی
۳٫۱
(۱۴)
چون ذات حقیقی بشر در گوهر وجود او "نهاده شده" است و پیامبران خدا آن را توضیح داده و بر آن تأکید کرده‌اند، آن‌طور که قرآن بیان می‌کند، هیچ بهانه‌ای برای عدم اشتیاق به خوبی و جذب زمین شدن وجود نخواهد داشت. به همین دلیل، یکی از اساسی‌ترین ویژگی‌های قرآن که بی‌وقفه تکرار می‌کند، این است که تمام اعمالی که ظاهراً به عهدهٔ شخص دیگری گذاشته می‌شود به خود فردی که آنها را انجام داده است، بازمی‌گردد. تمام بدی‌ها، ظلم‌ها و ناحقی‌هایی که فرد در حق فرد دیگری کرده - و به‌طور کلی تمام انحرافاتی که از ذات طبیعی او صورت گرفته - به‌نحوی اساسی‌تر و به شکلی واقعی در حق خودش انجام داده است. این مسئله هم دربارهٔ افراد صدق می‌کند و هم دربارهٔ جوامع.
مهیار
وقتی انسان "مجذوب" زمین می‌شود، شعور او تضعیف می‌شود و نمی‌تواند به صدای ذات حقیقی و متعالی خود به‌شکلی مؤثر گوش فرادهد، "و (گویی) آنان از جایی دور ندا می‌دهند" (فصلت: ۴۴). افزون بر این، انسان نه‌تنها نمی‌تواند گوش فرادهد بلکه از یادآوری مکرر حقیقت خشمگین هم می‌شود؛ این خشم او زمانی که با غرور کاذب نسبت به خویشتن، خانواده، ملیت و تاریخش همراه شود به مقاومت در برابر حقیقت و رد بی‌چون‌وچرای آن تبدیل می‌شود - آنچه قرآن کفر می‌نامد و عملاً با این نوع غرور یکسان می‌سازد. همان‌طور که رحمت یعنی کمک و همکاری فعالانهٔ خداوند، کفر نیز به معنای رها کردن بی‌چون‌وچرای خداوند است. اینجاست که قرآن ضرورت همراهی خداوند با انسان را برجسته می‌کند. همان‌طور که یاد خدا و حضور او به زندگی معنا و هدف می‌بخشد، کنار گذاشتن او از ذهن بشر به معنای از بین بردن معنا و هدف زندگی انسان است
مهیار
اما چگونه و به چه دلیل انسان مسیری خاص را پیش می‌گیرد؟ او چگونه خود را با خدا هماهنگ و همراه می‌سازد یا از او روی‌گردان می‌شود؟ به نظر می‌رسد انسان نیاز به تلاش چندانی ندارد تا حقیر و خودبین و غرق در زندگی روزمره و بردهٔ تمایلات خود شود. دلیل این مسئله آن نیست که اینها برای او "طبیعی"اند (ذات او برای تعالی خلق شده)، بلکه طبق فرمودهٔ قرآن، که پیش‌تر هم آمد، "جذب زمین" شدن آسان‌تر از بالا رفتن از مراتب خلوص و پاکی (تقوا) ست. بنابراین، نقش خدا در یاری و حمایت برای طی مراتب تعالی اهمیت بسیار دارد: هیچ انسانی نمی‌تواند بگوید "من می‌خواهم آدم خوبی شوم" و به‌طور خودکار آدم خوبی شود. او باید تلاش کند و در این تلاش خدا یاور او خواهد بود. با این حال، یاری خدا نباید مسلّم تلقی شود، چنان‌که گویی یاری او خودکار است. یاری خدا با کیفیت و کمّیت تلاش انسان رابطهٔ مستقیم دارد و تقریباً می‌توان آن را معادل رحمت خدا دانست.
مهیار
از سوی دیگر، اگرچه این امر بسیار بعید می‌نماید، انسانی کاملاً فاضل (حتی یک پیامبر!) می‌تواند به شبه‌ابلیسی غرق در لذت‌های شهوانی تبدیل شود: و خبر آن‌کس را که آیات خود را به او داده بودیم برای آنان بخوان که از آن عاری گشت، آن‌گاه شیطان او را دنبال کرد و از گمراهان شد. و اگر می‌خواستیم، قدر او را به‌وسیلهٔ آن آیات بالا می‌بردیم، اما او به زمین گرایید و از هوای نفس خود پیروی کرد (اعراف: ۱۷۵-۱۷۶).
مهیار
به نظر می‌رسد اندیشهٔ پسِ آیاتِ مربوط به نفوذناپذیر کردن قلب‌ها این قانون روان‌شناختی باشد که اگر کسی یک بار کار خوب یا بدی انجام داد، احتمال تکرار آن کار خوب یا بد از سوی او بیشتر و احتمال انجام عکسِ آن عمل از سوی او کمتر می‌شود. با تکرار دائم یک کار خوب یا بد انجام عکس آن عمل یا حتی فکر کردن به آن برای شخص تقریباً ناممکن می‌شود، طوری که اگر کار بدی کرده باشد، قلب او سخت و چشمانش کور می‌شود و انجام کار نیک موجب ایجاد حالتی ذهنی می‌شود که خود شیطان هم نمی‌تواند به آن نفوذ کند. با این حال، اعمالی که موجب ایجاد عادتی روان‌شناختی می‌شوند، هر چقدر هم تأثیرشان زیاد باشد، نباید تعیین‌کنندهٔ محض تلقی شوند، زیرا رفتار انسان هیچ نقطهٔ بازگشت‌ناپذیری ندارد: ندامت حقیقی (توبه) می‌تواند انسانی را که کاملاً معصیت‌کار است به نمونهٔ کامل فضیلت تبدیل کند.
مهیار
قرآن بارها می‌گوید هر مرد و زنی به‌تنهایی یا گروهی مسئول اعمال خودند - اعتقادی که منشأ رد مفهوم رستگاری در قرآن است. قرآن در آیهٔ ۱۲ عنکبوت می‌گوید مشرکان ثروتمند و قدرتمند مکه از پیروان پیامبر خواستند "راه ما را برگزینید و (در صورت لزوم) ما عواقب گناهانتان را به عهده می‌گیریم" و می‌افزاید نمی‌توانند گناهان دیگران را بر عهده گیرند - اگرچه باید عواقب متعدد گناهان خویشتن را ببینند.
مهیار
در حقیقت انسان گل سرسبد خلقت بوده و در دانش و فضیلت حتی از فرشتگان هم برتر است. این انسان‌ها تجسم حقیقی انسانی‌اند که "به بازیچه خلق نشده" و وظیفه‌ای مهم دارند (مؤمنون: ۱۱۵) و مسئول پیروزی یا شکست خویش‌اند، زیرا هم خدا و هم انسان در این امر حیاتی (خلیفهٔ خدا بودن) مخاطره‌ای بزرگ کرده‌اند. مایهٔ هلاکت انسانیت تاکنون این بوده است که اغلب انسان‌ها "آینده (عاقبة) را انکار می‌کنند" و "برای فردا ذخیره‌ای باقی نمی‌گذارند"، یعنی در تلاش‌های انسان برای رسیدن به اهداف معنوی درازمدت سهمی ندارند؛ به عبارتی یا آن را درک نمی‌کنند یا برای درک آن نمی‌کوشند. آنها به این راضی‌اند که روزها و ساعت‌های عمرشان را یکی پس از دیگری طی کنند: "آنها همانند چهارپایان، بلکه گمراه‌ترند" (اعراف: ۱۷۹). آنها قلب دارند، اما نمی‌توانند درک کنند؛ چشم دارند، اما نمی‌بینند؛ گوش دارند، اما گوش فرانمی‌دهند (اعراف: ۱۷۹
مهیار
تفاوت اساسی بین انسان و طبیعت این است که امر طبیعی نمی‌تواند نقض شود و امر به انسان همراه با انتخاب و اختیار است. بنابراین، امر طبیعی دربارهٔ انسان به امر اخلاقی تبدیل می‌شود. این مسئله انسان را در جایگاهی خاص در طبیعت قرار می‌دهد. در عین حال، انسان مسئولیتی خاص می‌یابد که تنها از طریق تقوا می‌تواند آن را به انجام رساند. بنابراین، انسان فراخوانده می‌شود تا فقط خدا را بندگی کند و همهٔ خدایان دروغین از جمله امیال و هواهای نفسانی خود را نفی کند، زیرا اینها او را از درک عینی حقیقت باز می‌دارند، دید او را محدود می‌کنند و وجود او را تکه‌تکه و تباه می‌سازند.
مهیار
مهم‌ترین پرسش برای انسان این است که آیا او می‌تواند تاریخ را به سوی اهداف خیر هدایت کند یا تسلیم آشفتگی‌های آن خواهد شد. به همین دلیل، رحمت خدا در ارسال انبیا، نزول کتب آسمانی و نشان دادن راه راست به اوج خود می‌رسد. از طرفی این هدایت با فطرت نخستین انسان آمیخته است تا حدی که تمایز بین خیر و شر در قلب انسان نهاده شده است (شمس: ۸) و از آنجا که انسان پیش از خلقت با خدا پیمان بسته که او را پروردگار خود بداند (اعراف: ۱۷۲)، این هدایت نیز در وجود ازلی انسان سرشته شده است. اغلب انسان‌ها به این هدایت اعتنایی ندارند. پس خدا در بحران‌های معنوی پیامبرانش را می‌فرستد، چون جنبهٔ اخلاقی رفتار انسان بسیار بی‌ثبات و غیرقابل‌کنترل و در عین حال برای بقا و موفقیت انسان ضروری است.
مهیار
همچنین، اگر جهان خلقت بازی است بحث دربارهٔ هدایت و ضلالت و قضا - آن‌گونه که در قرآن آمده (نه آن‌گونه که در قوانین بازی آمده) - نه‌تنها نامربوط است، بلکه توهمی بزرگ محسوب می‌شود. همهٔ مطلب وابسته به اعتقادی است که نابخردانه نیست، بلکه ریشه در این فرض دارد که آیا جهان هستی به شکل سازمان‌یافتهٔ فعلی خود می‌تواند فقط یک اتفاق بوده باشد یا اینکه به خالقی هدفمند اشاره می‌کند. گفته‌های قرآن اعتقاد به جهان‌های چرخه‌ای را باطل می‌سازد. اعتقاد به چرخه‌ای بودن آفرینش اگرچه برای بسیاری از متفکرانِ به‌ویژه یونانی و برخی منجمان مدرن جذاب است، با هدفمندی آن تعارض دارد. این اعتقاد بیشتر به دنیای چرخ‌وفلک و بازی تعلق دارد تا جهان هستی.
مهیار

حجم

۳۰۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

حجم

۳۰۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
تومان