کتاب بهترین داستان های کوتاه چخوف
۴٫۴
(۴۲)
چخوف از اعتقادات خود نیز سخن گفت، به خوشبختی اشاره کرد و گفت که خوشبختی در آن است که لحظهها را دریابیم، مطابق خواستههای خود زندگی کنیم، و بگذاریم تا فردیت هر انسان، پیش از آنکه پژمرده شود، رشد کند و ببالد.
محمد هاجرپور
اینو بدون که اگه یه دهاتی ورزشکار شد یا از خرید و فروش اسب سر درآورد، دیگه دور شخم زدنو خط میکشه. روح آزادی همینکه تو وجود یه مرد راه پیدا کرد دیگه نمیشه ریشهکنش کرد. همینطور هم وقتی آدمی طعم هنرپیشگی یا هر هنر دیگهای رو چشید دیگه محاله دنبال کار کارمندی یا حتی اربابی بره
عطیه رنگین کمان
مسافرها خیلی وقت است دارند راه میروند، اما با همه تلاشی که میکنند از همان جایی که هستند پیشتر نمیروند.
aram0_0
«بهتره آدم عاشق بشه و شکست بخوره تا اینکه رنگ عشقو نبینه.»
Elena
جانور نفرتانگیز، مهوع و وحشتناک بود، اما داشتم آن را میخوردم، با ولع میخوردم، و در آن حال میترسیدم مزه و طعمش را تشخیص بدهم. همینکه یکی را میخوردم، چشمان براق دومی را میدیدم، سومی را... آنها را هم خوردم... دست آخر دستمال سفره را خوردم، بشقاب را، گالشهای پدرم را، تابلو سفید را... هر چیزی را که چشمم به آن میافتاد میخوردم، چون احساس میکردم هیچ چیزی جز خوردن بیماریاَم را برطرف نمیکند. صدفها چشمان وحشتناکی داشتند و نفرتانگیز بودند. تجسم آنها مرا دچار لرز میکرد اما میخواستم بخورم! بخورم.
ناگهان از درون من فریادی بلند شد: «صدف بهم بدین! من چند تا صدف میخوام!»
محمد هاجرپور
گفت: «دیروز توی روستا یه معجزه اتفاق افتاد. پلاگیا شله، که یه سال بود میشلید و از هیچ دکتر و دوایی خوب نشده بود، دیروز با چند تا ورد یه پیرزن خوب شد و دیگه نمیشله.»
گفتم: «اینکه چیزی نیست. ما نباید معجزه رو صرفاً توی خوب شدن بیماری آدمها بدونیم. سلامتی خودش معجزهست و همینطور خود زندگی. تموم چیزهایی که ازشون سردرنمیآریم معجزهن.»
کاربر ۱۸۲۰۳۷۹
به یاد آورد که پسر کشیش چطور یک بار از دست آشپزِ خانه عصبانی شده بود و داد زده بود: «الاغ یهوه!» و پدر سِمیون چیزی نگفته بود و تنها احساس سرافکندگی کرده بود؛ چون یادش نمیآمد که این الاغ در کجای انجیل آمده.
aram0_0
هر چند نادِنکا به دو چیز ـ من و باد ـ مشکوک بود و نمیدانست کدام یک اظهار عشق میکند، اما دیگر برایش تفاوتی نداشت؛ چون چیزی که مهم است سرمستی است و نه نوع جامی که آدم به دست میگیرد.
Javad
به قول پوشکین، دروغی که به ما اعتلا میبخشه برامون از صد تا راستِ معقول عزیزتره.
Naarvanam
هر غلطی میخواین بکنین، اما یه انسان واقعی رو دست نندازین! اگه به اون احترام نمیذارین دستکم کاری بهکارش نداشته باشین.»
Naarvanam
حجم
۴۳۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۱
تعداد صفحهها
۵۸۳ صفحه
حجم
۴۳۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۱
تعداد صفحهها
۵۸۳ صفحه
قیمت:
۲۳۳,۰۰۰
تومان