بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دختر سروان و داستان‌های دیگر | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دختر سروان و داستان‌های دیگر

بریده‌هایی از کتاب دختر سروان و داستان‌های دیگر

۳٫۷
(۱۵)
نه، کسی را یارای فرار از بدبختی نیست، کسی را از سرنوشت گریزی نیست.»
Naarvanam
حتی کارمند دون‌پایه‌ای چون تصدی کند، چاپارخانه را، او را دیکتاتور واقعی بدان. کنیاز ـ ویازمسکی
Naarvanam
سخن مردم چون موج دریاست. ضرب‌المثل
Naarvanam
چه شیطانی گفت تو ازدواج کنی؟ من افسر محترمی هستم، و نمی‌خواهم تو را گول بزنم. از من بشنو و باور کن، ازدواج دیوانگی است.
Naarvanam
حتی کارمند دون‌پایه‌ای چون تصدی کند، چاپارخانه را، او را دیکتاتور واقعی بدان. کنیاز ـ ویازمسکی
Naarvanam
من سخت‌گیرم، همان‌طور که سخت عقوبت می‌دهم، همان‌طور هم مهربانم. بی‌اندازه مهربانم، باید هم که این‌طور باشم.
Naarvanam
«می‌بینی جلوی رویت دروغ می‌گوید. تمام فراری‌ها متفقا می‌گویند که در اورنبورگ قحطی و طاعون حکمفرماست و مردم خودشان را با لاشه مردگان سیر می‌کنند و آن هم به قیمت ناموسشان تمام می‌شود، امّا این آدم ادعا می‌کند، آن‌جا همه چیز به اندازه کافی هست. اگر می‌خواهی شوابرین را به دار بزنی، این جوان را هم به همان دار بیاویز تا دیگر کسی ناراضی نباشد.»
Naarvanam
بله، آدم اگر حقیقت را بگوید گناهکار می‌شود
Naarvanam
آه، یک سخن از دهان تو برای من خوشبختی بزرگی بود. ولی اکنون ساعات فراق مرا می‌آزارد و دلم از رنج می‌تپد. شراسکوف
Naarvanam
یک مهمان ناخوانده، بدتر از یک تاتار است. ضرب‌المثل
Naarvanam
سربازان پادگان هم آن‌جا ایستاده بودند. خیاط سربازان که قیچی کندی در دست داشت گیسوی آن‌ها را می‌چید. آن‌ها سرهایشان را تکان می‌دادند، به جلوی پوگاچف می‌آمدند و دست او را می‌بوسیدند؛ پوگاچف گفت: شما را بخشیدم به جای خود برگردید.
Naarvanam
سربازان پادگان هم آن‌جا ایستاده بودند. خیاط سربازان که قیچی کندی در دست داشت گیسوی آن‌ها را می‌چید. آن‌ها سرهایشان را تکان می‌دادند، به جلوی پوگاچف می‌آمدند و دست او را می‌بوسیدند؛ پوگاچف گفت: شما را بخشیدم به جای خود برگردید.
Naarvanam
ای مایه امید من! هرچه بر من بگذرد ـ آخرین فکر من و آخرین دعای من نثار توست!»
Naarvanam
گفتم که، این واقعه در زمان حیات من اتفاق افتاد و اکنون که در زیر فرمانروایی امپراتور الکساندر زندگی می‌کنم، از سرعت پیشرفت و گسترش انسان‌دوستی در شگفتم. تو ای خواننده جوان! هرگاه این سرگذشت به دستت رسید، بدان که این، بهترین تحولات دوره آن‌هاست که با اعتدال و میانه‌روی پدیدار شده است.
Naarvanam
در زمان قدیم، در محاکم شکنجه‌های شدیدی مرسوم بود و پس از آن‌که قانون شکنجه را منع کرد آثار آن مدت‌ها بر جای ماند. مردم تصور می‌کردند که برای اعتراف مجرم، به یک جرم، بی‌شک اجرای شکنجه ضروری است. در آن موقع نه فقط بنیان‌گذاران آن روش، بلکه حقوق‌دانان نیز مخالفتی با آن نداشتند، امّا اگر انکار متهم دلیل بر بی‌گناهی او محسوب نمی‌شد، اقرار او هم نمی‌توانست دلیل جرم او باشد. امّا آن روزها گاهی شنیده می‌شد که برخی قضات از نسخ این رسم وحشیانه اظهار تأسّف می‌کردند. در آن زمان کسی درباره لزوم این رسم شکی نداشت ـ نه قاضی، نه متهم.
Naarvanam
اگر بهتر از من جستی ـ مرا فراموش کن اگر نجستی ـ مرا به یاد آر
Naarvanam
از شعر صحبت به شاعر کشید. او توضیح داد که شعرا اکثراً مردمی خوشگذران و بذله‌گو هستند و به من اندرز داد که شعرگفتن را کنار بگذارم، زیرا شعر گفتن مانع خدمت سربازی است و نمی‌گذارد آدم پول جمع کند. آدم را به افلاس می‌کشاند.
Naarvanam
وقتی که اندیشه گناه کردن پیش می‌آید، دیگر نمی‌شود جلوی آن را گرفت.»
Naarvanam
و بعد تقاضا کرد که چند دست سر پول بازی کنیم ـ فقط سر دوتا کروشن نه به خاطر نفع، بلکه برای آن‌که، انسان همیشه بیهوده بازی نکند، زیرا این کار یک عادت بد همیشگی می‌شود.
Naarvanam
«تیره‌بختی همزاد انسان نیست، انسان می‌تواند می‌توان خوشبخت باشد، برای خوشبخت‌شدن باید کوشید، باید انگیزه‌های تیره‌بختی را از میان برداشت.»
Naarvanam

حجم

۱۸۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

حجم

۱۸۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
تومان