بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خون خورده | صفحه ۱۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب خون خورده

بریده‌هایی از کتاب خون خورده

۳٫۹
(۴۴۸)
روحش را مهیای دردی کرد که قرار بود بر تنش وارد شود. بدونِ درد که معنایی نداشت. درد همه‌چیز بود و مردِ خراسانی به‌خوبی می‌دانست که درد چگونه جان را شاد می‌کند.
zeinab.ghl
جمع شده بود در خودش. جنینی بود که می‌خواست پرتاب شود روی دنیای تازه. به وعدهٔ خدا فکر کرد. این‌که حیِ لایموت است و مُردگان را زنده می‌کند. او هنوز نمُرده بود. مُردن؟ جنگجوی خال‌دار به‌هیچ‌وجه به مُردن فکر نکرده بود و حالا داشت می‌مُرد. کُشته می‌شد؟ می‌مُرد؟ مگر فرق می‌کرد؟ قطعاً فرق داشت. قطعاً. کُشته شدن شکوهِ دیگری داشت. وقتی کسی را می‌کُشی روحش را آماده می‌کنی برای نبردی بزرگ‌تر. مُردگان روحِ ضعیفی دارند، روحی که نجنگیده. روحی که درد نکشیده. زخم برنداشته. کُشتگان اما رؤیایی دیگر دارند. صلاح‌الدینِ فاتح او را می‌کُشت...
zeinab.ghl
آدم تا خونش نرود که نمی‌میرد.
zeinab.ghl
رستگاری از آنِ کسانی است که برای خداوند جهاد می‌کنند و صلاح‌الدین... قهرمانش... داشت او را می‌کُشت.
zeinab.ghl
بعدش جنگ‌هایی بود که به دلِ کفر زد. ایمان. ایمان کارهای مهمی می‌کند.
zeinab.ghl
اشهد اَنَّ لا اله الا الله... الا الله... نفی مؤکد... غیرِ خدا.
zeinab.ghl
لعنت فرستاد به زنانگی گُهی که قرار بود مرد جوانی را خر کند تا با او به شوروی فرار کند.
zeinab.ghl
و مسیحی که بی‌حال در آغوشِ مادر بود. مادر... چرا همهٔ مادرها غمگین‌اند؟
zeinab.ghl
این خاصیت تاریخ است، که پُر است از چیزهایی که کسی نمی‌بیند اما اتفاق می‌افتند و وقتی هم که گم می‌شوند، ککِ کسی نمی‌گزد.
zeinab.ghl
او هیچ اشتباهی نکرده بود. جهاد کرده بود. جهادی که وعدهٔ بهشت و زیبارویان داده بودند بابتش به او و این را همه می‌دانستند. او شهید می‌شد.
zeinab.ghl
تاریخ پُر است از دخترانی که تصمیم می‌گیرند حقیقت را به پسرها بگویند؛ بگویند چندان دوست‌شان ندارند، کسالت‌بارند، اصلاً گاهی بودونبودشان برای‌شان فرقی ندارد و این‌که آن‌ها باید بروند پیِ زندگی خودشان و دنبال زنی بگردند که موی بافتهٔ بلند دارد و باکره است، چشمش به در باشد که مردش کِی می‌آید و وقتی بچهٔ اول‌شان سقط شد، یواشکی گریه کند و بلافاصله خودش را جمع کند تا مردش افسرده نشود. اما دختران در این شرایط چیز دیگری می‌گویند.
zeinab.ghl
تاریخ با مُرده‌ها چی‌کار داره؟» «ما تاریخ رو تماشا می‌کنیم.
zeinab.ghl
جهان برای پسرِ جوانِ تنهایی که در شلوغیِ یک انقلابِ بزرگ گیر افتاده، جای راحتی نیست.
zeinab.ghl
تاریخ پُر است از پسران و دخترانی که می‌خواهند فرار کنند و دست‌آخر سر از مشهد درمی‌آورند. تاریخ پُر است از نورِ زردی که در آن پاییزِ گرم، وقتی آبادان در حالِ شکستنِ حصر بود، هیچ توجهی به تهمینه و محمود نداشت.
zeinab.ghl
تاریخ پُر است از پسران تنهای بی‌اعتمادبه‌نفسی که می‌لنگند اما دخترِ زیبایی حاضر می‌شود کنارشان راه برود و از فوایدِ انقلابِ مارکسیستی و مقاومت علیه مرتجعان بگوید.
zeinab.ghl
چند ماهی می‌شد که بگیروببند بیش‌تر شده بود و کارت معافیتش را همه‌جا می‌برد با خودش. همه از ترورها می‌گفتند و خیانت مجاهدین، خیانتِ فدایی‌ها، خیانتِ لیبرال‌ها، خیانتِ...
zeinab.ghl
مُرده‌ها منتظرِ کلمات‌اند برای آمرزش و برای راحت‌تر بودن
saeed ahmadkhan
حال‌وحوصله ندارد با روحِ شاعر برود سمتِ قبرِ او و این‌همه تصویر و ماجرا را از دست بدهد. اصلاً چرا خودش تنها نمی‌رود؟ «چون بلد نیستم.» «یعنی جای نعش خودت هم یادت رفته؟ من باید بشم راهنمات؟ که چی اون وقت؟» «خب، تو خودت دلت نمی‌خواد گاهی به تنت سر بزنی؟» «نه. من هزار ساله که پوسیده‌م. چه می‌دونم الآن کجام. اصلاً چه لذتی داره مگه؟» «قبر نداری؟» روحِ خبیث دودِ غلیظ سیگارِ همای تهمینه را که باد هُل داده بود بالا، کشید توی خودش. قبر نداشت؟
zeinab.ghl
تاریخ پُر است از بادهایی که موها را در خود می‌پیچانند و این اصلاً چیز عجیبی نیست.
zeinab.ghl
پدرش هزاربار گفته بود مرگ مرگ است؛ دلیلش را نباید پرسید. و او همیشه در آتشِ دانستنِ چگونه مُردن می‌سوخت.
zeinab.ghl

حجم

۲٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۷۱ صفحه

حجم

۲٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۷۱ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰
۵۰%
تومان