بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خون خورده | صفحه ۱۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب خون خورده

بریده‌هایی از کتاب خون خورده

۳٫۹
(۴۴۸)
و سیاوش مبهوت بود که چرا نمی‌تواند تنش را لمس کند. و این بهت چند ثانیه طول کشید تا سری که ترکشِ خمپارهٔ روسی سی و چند متر پرانده بودش آن‌سوتر و رهایش کرده بود در استخرِ خشک‌شدهٔ خانهٔ ویلایی، نگاهش خیره بماند به آسمان،
کاربر mim_ alf
تاریخ پُر است از این زن‌ها که ناگهان وسط جنگ رها می‌شوند و کسی نمی‌خواهد درباره‌شان فکر کند، حتی خودِ تاریخ. باید فراموش شوند، فراموش.
کاربر mim_ alf
ناصر مریم را می‌خواست. حتی یک‌بار هم بوسیده بودش. سر حفاری جلفا و بعدِ یافتنِ آن خاچ‌کار که کُلی معروف‌شان کرده بود. بوسه‌ای کوتاه اما ناگهانی. بوسه‌ای که عکسِ چیزهایی که خوانده بود سرد بود ولی سرمایش جان داشت؛ برق داشت
کاربر mim_ alf
تاریخ پُر است از مردان جوانی که وقتی می‌فهمند دوست داشته شده‌اند حاضرند دست به هر کاری بزنند، حتی آتش زدنِ یک صومعهٔ قدیمی یا حمله به یک دژِ مقاوم در یکی از نبردهای صلیبی...
کاربر mim_ alf
روحِ شاعر آزادی‌خواه گفت «دلت برای تنت تنگ نمی‌شه اصلاً؟ بالاخره یه جایی چال شدی دیگه. آدم این‌قدر بی‌عاطفه!»
کاربر mim_ alf
و زور می‌زد کسی را پیدا کند تا عاشقش شود.
کاربر mim_ alf
محسن مفتاح امروزی بود، ولی اعتقاد داشت مُرده‌ها منتظرِ کلمات‌اند برای آمرزش و برای راحت‌تر بودن
کاربر mim_ alf
تاریخ پُر است از دانشجویانی که ادبیات و تاریخ و سیاست خوانده‌اند و مجبورند برای پول درآوردن کار گِل بکنند و رؤیا پروار کنند تا مگر روزی همین لحظات‌شان بشود سرمشقِ دیگرانی که سرِ کلاس‌های‌شان خواهند نشست و محوشان خواهند شد.
کاربر mim_ alf
محسن مفتاح امروزی بود، ولی اعتقاد داشت مُرده‌ها منتظرِ کلمات‌اند برای آمرزش و برای راحت‌تر بودن. پدرش همیشه به او می‌گفت «کلمه آدم زنده رو سبک می‌کنه، چه برسه مُرده رو.»
Sanam M
عیسی، یگانه مولود از پدر، هنگامی که زمانش فرارسد و بازگشت فرمودی، روحِ خفتهٔ مرحوم را به یاد آور.
mt
محسن مفتاح امروزی بود، ولی اعتقاد داشت مُرده‌ها منتظرِ کلمات‌اند برای آمرزش و برای راحت‌تر بودن. پدرش همیشه به او می‌گفت «کلمه آدم زنده رو سبک می‌کنه، چه برسه مُرده رو.»
کاربر ۳۵۴۶۱۸۶
«یعنی آدم باید تهِ خر باشه که پنجاه سال مُرده باشه بعد هنوز از جبرِ تاریخ حرف بزنه. اصلاً تاریخ با مُرده‌ها چی‌کار داره؟» «ما تاریخ رو تماشا می‌کنیم. خودت هم قاتیشی. مگه می‌تونی منکرش بشی؟» «من که می‌گم گورپدرِ تاریخ. گورِ پدرجدش. یعنی این‌همه خرتوخر دیدی هنوز آدم نشدی؟» «تو چی؟ تویی که معلوم نیست مال کدوم عهدبوقی، شدی؟ واقعاً تو کی هستی؟...»
آسمان دار
چه کسی می‌داند که غرق شدن در هوا چیست؟
kh.h
سؤالی به قدمتِ ابدیت. تاریخ پُر است از خاک کردنِ برادر به دست برادر. برادرِ مُردهٔ جوان. سیاوش که ترانه می‌نوشت گاهی و می‌خواست گیتار بزند برای گروه‌های جَز، یکهو فروریخت. برادرش را خاک کردند. او را نگذاشتند بیاید موقعِ دفن و تاریخ پُر است از برادرانی که نمی‌توانند برادرانِ مُرده‌شان را خاک کنند. نشانیِ گورش را به او ندادند و
کاربر ۱۴۷۸۶۴۸
تاریخ پُر است از این زن‌ها که ناگهان وسط جنگ رها می‌شوند و کسی نمی‌خواهد درباره‌شان فکر کند، حتی خودِ تاریخ. باید فراموش شوند، فراموش.
s
سیاوش سه‌تیغ می‌کرد و زیرلب گوگوش می‌خواند و گاهی اوقات هم عارف. آمده بود بجنگد چون فکر می‌کرد باید بجنگد و اگر نجنگد هیچ‌وقت خودش را نخواهد بخشید.
s
مردها همه از دم اعدام جز پیرها. همه‌چیز غارت. دخترها زیرِ دست‌وپای سربازهای عراقی؛ قانونِ همیشگیِ جنگ دربارهٔ زن‌ها. تجاوز. «پیرمرده گفت اگه به شما واقعیت رو می‌گفته قطعاً اون‌ها رو هم ول می‌کردید. حالا به زبون اومده و می‌گه بیست‌تا از دخترها رو بعدِ کُلی تجاوز قتل‌عام کردند.» و نفسی کشید... «همون جا دسته‌جمعی خاک.»
s
ناصر سیاسی نبود. ناصر می‌ترسید. از همه‌چیز. از گورها بیش‌تر. اما باستان‌شناسی یادش داده بود که تاریخ را باید از توی گورها بکشد بیرون.
مامانِ کتابخون
و تاریخ پُر است از دخترانی که تصمیم می‌گیرند حقیقت را به پسرها بگویند؛ بگویند چندان دوست‌شان ندارند، کسالت‌بارند، اصلاً گاهی بودونبودشان برای‌شان فرقی ندارد و این‌که آن‌ها باید بروند پیِ زندگی خودشان و دنبال زنی بگردند که موی بافتهٔ بلند دارد و باکره است، چشمش به در باشد که مردش کِی می‌آید و وقتی بچهٔ اول‌شان سقط شد، یواشکی گریه کند و بلافاصله خودش را جمع کند تا مردش افسرده نشود. اما دختران در این شرایط چیز دیگری می‌گویند
کاربر ۲۴۱۱۲۰۸
تاریخ پُر است از مردانی که زنی را نگاه می‌کنند، از او عکس می‌گیرند و آه می‌کشند برایش و زن در غروبی که سایه انداخته بر کوچهٔ سنگ‌فرش، برمی‌گردد و نگاه‌شان تلاقی می‌کند و چیزی اتفاق می‌افتد در جهان...
کاربر ۲۴۱۱۲۰۸

حجم

۲٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۷۱ صفحه

حجم

۲٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۷۱ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰
۵۰%
تومان