بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خون خورده | صفحه ۱۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب خون خورده

بریده‌هایی از کتاب خون خورده

۳٫۹
(۴۴۸)
موشکِ دونیم‌شدهٔ روس در نمازجمعه نمایش داده شود و تذکر بدهند که کسی شعار مرگ بر شوروی ندهد چون این ساختِ مهندسانِ بی‌عرضهٔ عراقی است و سزای کسانی که زورشان به مردم بی‌دفاع می‌رسد. بعد همه با هم علیه امریکا شعار بدهند و انگلیس و البته دولتِ غاصبِ اسراییل. موشک تا چند سال دربه‌در می‌شود.
خاک
به عشقِ شریعتی زده بوده روی بازویش که «دوست داشتن از عشق برتر است.» پدرِ بیست و سه‌ساله‌اش که از هشت‌سالگی قرآن می‌خوانده و قبر می‌شُسته، یکهو با سواد ششم ابتدایی نشسته پای نوارهای دکتر و با تازه‌عروسش از ظلم و جوری گفته که حتی مُرده‌ها را هم عاصی کرده بود.
خاک
چشمانش را گشود. آسمان پُرنور بود و صاف. بوی روغنِ سوخته می‌آمد و عرق. حسابی چپانده بودندش توی سبدِ آهنی منجنیق. جمع شده بود و هیچ مقاومتی نداشت. باید تاب می‌آورد. پسرِ خراسان در ارضِ موعود. بیت‌المقدس را از بالا خواهد دید. از آسمان. جایی که فقط پیامبران دیده‌اند. لبخندی زد و از نو چشمانش را بست...
نارسیس
یک دانشجوی فقیر، یک دانشجوی تنها در تهرانِ سال ۱۳۹۴، شبیه است به همهٔ دانشجویانِ لاغر و کزکردهٔ سرمازدهٔ علوم‌انسانی. تاریخ پُر است از دانشجویانی که ادبیات و تاریخ و سیاست خوانده‌اند و مجبورند برای پول درآوردن کار گِل بکنند و رؤیا پروار کنند تا مگر روزی همین لحظات‌شان بشود سرمشقِ دیگرانی که سرِ کلاس‌های‌شان خواهند نشست و محوشان خواهند شد. «به صیغهٔ مستقبلِ نزدیک...»
Mary
تاریخ پُر است از رؤیاپردازانی که کسی جدی‌شان نمی‌گیرد و بعد آن‌هایند که دیگران را جدی نخواهند گرفت.
ketab_baan
«گاهی مصیبت اون‌قدر زیاد می‌شه که بازموندهٔ بدبخت فرصتِ مُردن و دق کردن هم گیرش نمی‌آد. مخصوصاً اگه جوون از دست داده باشه و بعضی اوقات جای همهٔ عمرِ جوونش هم باید زندگی کنه.»
نسیم رحیمی
تاریخ پُر است از رؤیاپردازانی که کسی جدی‌شان نمی‌گیرد و بعد آن‌هایند که دیگران را جدی نخواهند گرفت.
نسیم رحیمی
«بینِ قبرها برو. فکر کن آدمند که خوابیده‌ند. خب؟»
نسیم رحیمی
تاریخ پُر است از مردان جوانی که وقتی می‌فهمند دوست داشته شده‌اند حاضرند دست به هر کاری بزنند، حتی آتش زدنِ یک صومعهٔ قدیمی یا حمله به یک دژِ مقاوم در یکی از نبردهای صلیبی...
فاطمه بهتاج
و چون در وادیِ سایهٔ مرگ نیز راه روَم از بدی نخواهم ترسید، زیرا تو با من هستی...
AmirHossein
تاریخ پُر است از دوران‌هایی که حوادث به‌قدری تندند که مردها از زن‌ها فاصله می‌گیرند، آن‌قدر فاصله که وقتی سر می‌گردانند هیچ‌چیز اطراف‌شان نیست، حتی تصویر مویی در باد، حتی خاطرهٔ یک بوسه. و منصور تند دویده بود. خیلی تند.
دردونه
با دیدنِ کلاهِ منگوله‌دارِ طاهر پشتِ شیشهٔ سرخ پنجرهٔ کناری کلیسایش، فکر کرد هنوز می‌تواند دعا کند و این چیز کمی نیست
کاربر ۱۴۴۵۵۳۶
خاچیک می‌بایست در این شهرِ پُر از خون و سوءتفاهم ملکوتِ خداوند را بجوید و در تنهایی‌اش سعی کند ایمانش را بازبیابد
کاربر ۱۴۴۵۵۳۶
راهبه بودنِ یک زنِ هلندی در مشهد در اواخرِ جنگ و عاشقِ مرد مشهدیِ جواهرفروشی شدنش، از آن اتفاقاتی است که تاریخ فقط می‌تواند بعدِ یک جنگِ مزخرفِ طولانی بسازد تا حالِ خودش را خوب کند
کاربر ۱۴۴۵۵۳۶
شک خورهٔ روح است.
zeinab.ghl
«مُرده‌ها آدم رو انتخاب می‌کنند پسر. باهاشون رفیق شی همه‌چی به‌ت می‌دن، همه‌چی.»
zeinab.ghl
کلمات مهم‌اند. کلمات باید درست ادا شوند. کلمات‌اند که رستگار می‌کنند.
zeinab.ghl
تاریخ پُر است از فرشتگانِ بی‌جانی که شاهدِ ندبه و دعای آدم‌ها هستند و میلیون‌ها شمعی که دودشان را به سمتِ آن‌ها روانه می‌کنند.
zeinab.ghl
بکُش صلاح‌الدین. کفار را بکُش. خون‌شان را بر خاک بریز. خاکی که خون نخورد وفا نمی‌کند.
zeinab.ghl
رهبر نشان داده بود حق را باید گرفت ولو با خون.
zeinab.ghl

حجم

۲٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۷۱ صفحه

حجم

۲٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۷۱ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰
۵۰%
تومان