بریدههایی از کتاب سهگانهی خاورمیانه؛ جنگ عشق تنهایی
۴٫۳
(۱۸۱)
غریبگی نکن
نکن غریبگی پسرم!
اینجا خاورمیانه است
و هر کجای خاک را بکَنی
دوستی، عزیزی، برادری
بیرون میزند
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
آدمها
میروند
میروند
میروند
اما دور نمیشوند
ما با کدام امید
به ساعتهایمان نگاه میکنیم
وقتی زمان برای مرگ کار میکند
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
در سرزمین من
زیبایی و زشتی یکیست
و هر دو به یک اندازه
به درد نمیخورند
شعری به قلبم چسبیده است
که برای نوشتنش باید
قلبم را دربیاورم
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
نشستهام
با شب قمار میکنم
و هر چه میبرم
تاریکتر میشوم
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
ما
در خیابانها سرگردانیم
در سفارتها سرگردانیم
در مرزها سرگردانیم
ما
چون تکههای چوب
بر دریا سرگردانیم
و حتی نمیتوانیم غرق شویم
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
دوستم
از دمشق زنگ زده بود،
میگفت:
امروز عصر
ماهواره داشت دائمالخمرهای لندن را نشان میداد
که خوابگاهشان کوچک بود
آنها
جایی برای زندگی نداشتند
ما
جایی برای مرگ
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
داشتم با زندگی کنار میآمدم
که با من کنار نیامد
تا آهسته از کنارِ هم عبور کنیم
من
تمام سال ۷۸ را
در زانوی چپم پنهان کردهام
و برای همین است که میلنگم
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
پس
گذشتهام را
گذاشتم بیاید با من
چرا که هیچ جا برای ماندن نداشت
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
و همزمان که پنجسالگیم
دست پدر را گرفته است
دست دیگرم دارد
جنازهاش را میشویَد
یعنی
دلم ریخته
و خانهای که ریخته را
نمیشود از زمین برداشت
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
خاطراتی هستند
که دیگر رهایم نمیکنند
خاطراتی هستند
که خود را با میخ به جمجمهام کوبیدهاند
دوستانم خود را زمین گذاشته بودند
تا تفنگهاشان را بردارند
دوستانم
رفته بودند آنسوی مرزها بمیرند
بچهها به بندنافهایشان چنگ میزدند
تا به دنیا نیایند
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
ما رو به آسمان دعا میکردیم
و از آسمان
بُمب
میبارید
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
داشتم با زندگی کنار میآمدم
که با من کنار نیامد
تا آهسته از کنارِ هم عبور کنیم
لیلی
تو مُردهای
و مرگت کوهیست
که هر چه بر آن خاک میریزم
بزرگتر میشود
آیلین :):
چند دقیقه همان جا بنشینید
و بعد...
بعد
مرا در شکم مادرم خاک کنید
farzanepoursoleiman
چرا که من بالهای مادرم را
در کُمد پیدا کردهام
و بالهای بُریده
تا ابد پرواز میکنند
farzanepoursoleiman
تو را دوست دارم
و قلبم باتلاقیست
که هر چه را دوست میدارد
غرق میکند
|ݐ.الف
و اعتراف میکنم که آب مُرده است
و رودخانه دارد
جنازهاش را به دریا میبرد
|ݐ.الف
حتی اگر هزار قلب داشته باشی
هزاربار خواهی مُرد
|ݐ.الف
و تنهاییام
در آب حل نمیشود
|ݐ.الف
اگر برف هم بودم
با رنگهای دیگری میباریدم
چرا که سبز دیرتر یخ میزند
|ݐ.الف
حجم
۳۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۳ صفحه
حجم
۳۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۳ صفحه
قیمت:
۲۵,۵۰۰
تومان