بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سه‌گانه‌ی خاورمیانه؛ جنگ عشق تنهایی | صفحه ۳۱ | طاقچه
کتاب سه‌گانه‌ی خاورمیانه؛ جنگ عشق تنهایی اثر گروس عبدالملکیان

بریده‌هایی از کتاب سه‌گانه‌ی خاورمیانه؛ جنگ عشق تنهایی

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۱۸۱ رأی
۴٫۳
(۱۸۱)
دلم ریخته و خانه‌ای که ریخته را نمی‌شود از زمین برداشت
the.simia
بیا غروب کنیم ندیده‌ای که خورشید هر صبح بیرون می‌آید پشیمان می‌شود و باز‌می‌گردد.
the.simia
ما رو به آسمان دعا می‌کردیم و از آسمان بُمب می‌بارید
the.simia
بچه‌ها به بندناف‌های‌شان چنگ می‌زدند تا به دنیا نیایند
the.simia
شب است و ابرها دارند ماه را در آسمان خاک می‌کنند
the.simia
شب است و آن‌که تاریکی را با هزار میخ به آسمان کوبیده انتقام چه چیز را از ما می‌گیرد؟
the.simia
۳ خاطراتی هستند که دیگر رهایم نمی‌کنند خاطراتی هستند که خود را با میخ به جمجمه‌ام کوبیده‌اند
Lara Aram
شب است و آن‌که تاریکی را با هزار میخ به آسمان کوبیده انتقام چه چیز را از ما می‌گیرد؟
Lara Aram
ما با کدام امید به ساعت‌های‌مان نگاه می‌کنیم وقتی زمان برای مرگ کار می‌کند
علیرضا
دوستم از دمشق زنگ زده بود، می‌گفت: امروز عصر ماهواره داشت دائم‌الخمرهای لندن را نشان می‌داد که خوابگاه‌شان کوچک بود آن‌ها جایی برای زندگی نداشتند ما جایی برای مرگ
جیمی جیم
پلنگی زخمی‌ام که بازگشته‌ام تا در آغوشت منقرض شوم
Mary gholami
جنگ تمام شده بود و حالا صلح داشت آدم می‌کُشت
Mary gholami
غریبگی نکن نکن غریبگی پسرم! این‌جا خاورمیانه است و هر کجای خاک را بکَنی دوستی، عزیزی، برادری بیرون می‌زند
Mary gholami
آی زندگی! این‌ها نفس کشیدن نیست نفس کشیدن نیست نفس کشیدن نیست ما از مرگ خالی وُ پُر می‌شویم
Mary gholami
آدم‌ها می‌روند می‌روند می‌روند اما دور نمی‌شوند ما با کدام امید به ساعت‌های‌مان نگاه می‌کنیم وقتی زمان برای مرگ کار می‌کند
Mary gholami
ما در خیابان‌ها سرگردانیم در سفارت‌ها سرگردانیم در مرزها سرگردانیم ما چون تکه‌های چوب بر دریا سرگردانیم و حتی نمی‌توانیم غرق شویم
Mary gholami
اگر برف هم بودم با رنگ‌های دیگری می‌باریدم چرا که سبز دیرتر یخ می‌زند و شاخه‌ای که این‌طور ناگهان قطع شود و بی‌خبر بماند تا روزها به میوه‌های مُرده‌اش غذا می‌دهد و تو چه‌طور این‌ها را نمی‌دانی؟ این را ارّه‌ای که در میانِ زندگی و مرگ می‌رود وَ می‌آید هم می‌داند
721
غریبگی نکن نکن غریبگی پسرم! این‌جا خاورمیانه است و هر کجای خاک را بکَنی دوستی، عزیزی، برادری بیرون می‌زند
721
این کتاب سه فصل دارد؛ اما آغاز فصل‌هایش مشخص نیست، هر جا که احساس‌شان کنید، آغاز می‌شوند. کتابی که می‌خوانید، مجموعه‌شعری پیوسته است. به این معنا که سطرها وُ بندها وُ شعرهایش هم مستقل‌اند و هم پیوسته، درست مثل انسان‌ها در هستی؛ که مختار خویشتن‌اند و مجبور دیگران. و تا ابد در این مبارزه معنا می‌یابند.
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
می‌خواهم طوری زندگی کنم که عاقبتم را هیچ‌کس نبیند
:)

حجم

۳۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۸۳ صفحه

حجم

۳۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۸۳ صفحه

قیمت:
۲۵,۵۰۰
تومان