بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی | صفحه ۳۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی

بریده‌هایی از کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی

۳٫۶
(۵۵۰)
بوعلی می‌گوید فکر نکردن به هیچ‌چیز قدرتی است که هر کس ندارد.
زهرا۵۸
در جهان ما همه‌چیز حافظه دارد، نه این‌که فقط ما آدم‌ها این‌طور باشیم، نه، مادر می‌گوید حتا گیاهی که کنده‌ایم و خُردش کرده‌ایم هم خاطرهٔ دشت‌ها و صحراها را با خودش دارد، خاطرهٔ کسانی را که به دستش گرفته‌اند و این‌طرف و آن‌طرف برده‌اندش. این‌طور است که می‌گذارم حافظهٔ دستانم به کار بیفتد و کاری می‌کنم که از هیچ‌کس دیگری برنمی‌آید. بله، من می‌توانم با چشمان بسته، تنها با لمس یک گیاه، نامش را بگویم.
زهرا۵۸
آبْ حس عجیبی دارد، سنگینی خاصی که هر وقت بر عضوی بریزد بیدارش می‌کند. کمال این حس وقتی است که زیر دوش می‌ایستم و ناگهان آب رویم سنگینی می‌کند. از آن‌جایی که محو شدن‌های مداومْ بودن را مختل می‌کند، ایستادن زیر دوش بهترین روش است برای اطمینان از بودن روی زمین. حتا از نیشگون گرفتن هم بهتر. در این حالت می‌توانم کل بدنم را یک‌جا حس کنم. آب قطره‌قطره و بعد به‌یکباره بر سروشانه می‌ریزد. مو سنگین می‌شود. آب روی تن راه می‌افتد و با گذشتن از تک‌تک اعضاوجوارح قابل‌درک‌شان می‌کند. زیر دوش تنها جایی است که نمی‌شود گم شد یا به جایی دیگر رفت. مادر می‌گوید همین گواهِ قاطعی است بر این‌که عنصر من آب است.
زهرا۵۸
مادر هر وقت که از خانه بیرون می‌رود این جملهٔ تکراری را می‌گوید که در را روی هیچ‌کس، چندباره تأکید می‌کند هیچ‌کس، باز نکنم. بعد در را قفل می‌کند و می‌رود. شاید باید حس بدی بهم دست بدهد، اما نه، صدای چرخیدن کلید در قفل یعنی هر قدر بخواهم دست‌هایم را از بدنم دور کنم و هر جا میلم کشید بروم؛ می‌توانم تا هر وقت دلم خواست پشت در بنشینم و به آمدن‌ورفتن آدم‌ها و بازی کردن بچه‌ها گوش بدهم. وقتی مادر در را قفل می‌کند جهان مال من می‌شود و من بدل می‌شوم به هر چیزی که فکر کنم.
زهرا۵۸
مادر می‌گوید کیمیاگری هنر است، چیزی شبیه نوشتن. نمی‌شود در این جهان چیز پستی را به چیزی باارزش تبدیل کرد مگر آن‌که اول این کار را در جهان درون انجام داد. مادر می‌گوید آدم‌ها وقتی می‌نویسند چیزهای نادیدنیِ درون‌شان را هم می‌زنند و از دل‌شان چیزی درمی‌آورند که قابل‌دیدن است. کیمیاگر هم وقتی جیوه و گوگرد و نمک را در تنورش حرارت می‌دهد تا به اکسیر برسد، دارد درون خودش همین کار را می‌کند. مادر می‌گوید تا درون انسان عوض نشود بیرونش تغییر نمی‌کند. می‌گوید کار ما هم کیمیاگری است. گیاهان مُرده را به چیزی تبدیل می‌کنیم که آدم‌ها را نجات می‌دهد.
زهرا۵۸
آدم‌ها وقتی می‌نویسند چیزهای نادیدنیِ درون‌شان را هم می‌زنند و از دل‌شان چیزی درمی‌آورند که قابل‌دیدن است
زهرا۵۸
کیمیاگری هنر است، چیزی شبیه نوشتن. نمی‌شود در این جهان چیز پستی را به چیزی باارزش تبدیل کرد مگر آن‌که اول این کار را در جهان درون انجام داد.
زهرا۵۸
مادر شبیهِ مهربان‌ترین شبحی است که می‌تواند از کنارت عبور کند و به یادت بیاورد که در جهان هیچ‌چیزی برای ترسیدن نیست.
زهرا۵۸
مادر می‌گوید باید به جای چیزهای بزرگ بر چیزهای کوچک تمرکز کرد. می‌گوید راز رستگاری بشر همین است. راه رهایی از قید وسواس ذهنی برای چیزِ دیگری بودن. زندگی در چیزهای کوچک گسترده است، یعنی همین چیزهای روزمرهٔ کسالت‌بار.
زهرا۵۸
به جای فرار یاد گرفته‌ام به دلِ امرِ کسالت‌آور نفوذ کنم. برای همین به‌محض روبه‌رو شدن با این حس گوشه‌ای می‌نشینم در تاریکی و به روبه‌رو خیره می‌شوم. شروع می‌کنم بر بوها و بعد صداها تمرکز کردن و آرام‌آرام محو می‌شوم. در این محو شدن اتفاقات عجیبی می‌افتد. تنها چیزی که می‌تواند از بینش ببرد، صداست.
زهرا۵۸
نوشتن اما فرق دارد. طی این سال‌ها یاد گرفته‌ام با چشمان بسته به خوبیِ هر کس دیگری بنویسم. برای این کار از دو انگشت اشاره و سبابهٔ دست چپ برای اندازه‌گیری حروف استفاده می‌کنم. این‌طوری که دو انگشت را به موازات هم روی کاغذ می‌گذارم؛ بین‌شان فقط چند میلیمتر فاصله است. بعد نوک مداد را میان‌شان می‌گذارم و شروع به نوشتن می‌کنم
زهرا۵۸
مادر برایم کتاب می‌خواند و بعد درباره‌اش حرف می‌زنیم. مادر می‌گوید حرف زدن دربارهٔ خوانده‌ها از خواندن‌شان مهم‌تر است، تازه آن وقت است که می‌توانیم رابطه‌مان را با کتاب‌ها بفهمیم و خودمان را در آن‌ها پیدا کنیم.
زهرا۵۸
چه کسی می‌داند مرز بیداری و خواب کجاست. مهم‌ترین چیز برای این تشخیص تغییر احساس آدم به مکان است. در واقع آن چیزی که موجب بیداری می‌شود، در احساس بدن در مکان نهفته است. شاید این هم یکی دیگر از دلایل اهمیت بیش‌ازاندازهٔ بدن باشد. به واسطهٔ بدن می‌توان عبور از این مرز باریک را حس کرد. مثلاً بدن آدم در خواب هیچ‌وقت به خواب نمی‌رود. اما آدمِ خوابیده هیچ احساسی به تنش ندارد، اگر هم دارد مثل حسی نیست که آدمِ بیدار دارد. اگر در خواب چیزی برود توی پا، دردش مثل درد زمانِ بیداری نیست، اصلاً شاید دردی نداشته باشد یا دردش توان‌فرسا باشد. پس حس سطح بدن یعنی همان لامسه، مهم‌ترین جداکنندهٔ جهان خواب و بیداری است.
زهرا۵۸
کلماتْ نجات‌دهنده‌اند. زهر اتفاقات را می‌گیرند و در خود حل‌شان می‌کنند.
زهرا۵۸
می‌دانم که کاکتوس پُر از تیغ است. این کاکتوس اما تیغ ندارد. فقط وقتی دستم را نزدیکش می‌برم نوک انگشتانم می‌سوزد و این حسی است جدید. حس سوزش پیش از لمس.
زهرا۵۸
دیدنْ حجم سفیدی است که زندگی به‌آرامی درونش اتفاق می‌افتد، گسترشش می‌دهد و به آن ته‌مانده‌ای از بوی عسل می‌دهد.
زهرا۵۸
اگر می‌خواهید انسانی آزاد باشید باید هر روز آزادی خود را فتح کنید. باید اول فاتح خود بود، بعد خانه و بعد بقیهٔ جهان، این یعنی باید دقیق به کوچک‌ترین علایم بدن خود، تغییرات در وضع باغچه یا حیاط یا دیوار کوچه توجه کرد
زهرا۵۸
مادر می‌گوید باید به جای چیزهای بزرگ بر چیزهای کوچک تمرکز کرد. می‌گوید راز رستگاری بشر همین است. راه رهایی از قید وسواس ذهنی برای چیزِ دیگری بودن.
ونوشه
کیمیاگری به زبان ساده کارِ تبدیل فلزات پست به طلا و نقره است. مادر می‌گوید کیمیاگری هنر است، چیزی شبیه نوشتن. نمی‌شود در این جهان چیز پستی را به چیزی باارزش تبدیل کرد مگر آن‌که اول این کار را در جهان درون انجام داد. مادر می‌گوید آدم‌ها وقتی می‌نویسند چیزهای نادیدنیِ درون‌شان را هم می‌زنند و از دل‌شان چیزی درمی‌آورند که قابل‌دیدن است. کیمیاگر هم وقتی جیوه و گوگرد و نمک را در تنورش حرارت می‌دهد تا به اکسیر برسد، دارد درون خودش همین کار را می‌کند. مادر می‌گوید تا درون انسان عوض نشود بیرونش تغییر نمی‌کند.
ونوشه
بوعلی می‌گوید فکر نکردن به هیچ‌چیز قدرتی است که هر کس ندارد.
ونوشه

حجم

۵۸۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۱۷ صفحه

حجم

۵۸۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۱۷ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
۱۸,۰۰۰
۵۰%
تومان