بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی | صفحه ۱۱ | طاقچه
تصویر جلد کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی

بریده‌هایی از کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی

۳٫۶
(۵۵۰)
آن وقت در گوشَت فریاد می‌زند: آهای، می‌شنوی؟! نظام عالم وجود کاملاً مثل دو ضربدر دو مساوی چهار است. طبیعت از کسی نمی‌پرسد که تو چه می‌خواهی. آرزوهای تو به طبیعت چه مربوط! او نمی‌پرسد آیا قوانین طبیعی موافق میل تو هست یا نه. تو باید طبیعت را آن‌طور که هست دریابی و بخواهی و در نتیجه تمام قوانینش را و تمام نتایج حاصله از آن قوانین را باید بپذیری. پس دیوارْ دیوار است و راه نیست.
🎸🍃تبسم🍃🎸
اگر می‌خواهید انسانی آزاد باشید باید هر روز آزادی خود را فتح کنید. باید اول فاتح خود بود، بعد خانه و بعد بقیهٔ جهان، این یعنی باید دقیق به کوچک‌ترین علایم بدن خود، تغییرات در وضع باغچه یا حیاط یا دیوار کوچه توجه کرد. جوشی روی کمر، شته‌ای پشت یک برگ یا قطرهٔ آبی بی‌دلیل بر دیوار زیرزمین می‌تواند نشان از حادثه‌ای پنهانی داشته باشد که باید به‌سرعت دفع شود. باید همیشه به جزئیات دقت کرد. جزئیات اهمیتی ابدی دارند چرا که تنها در صورتِ فهم آن‌هاست که می‌توان با کلیات و سرآخر با جهان هماهنگ شد.
MariKa
مادر مهربان‌ترین شبحی است که می‌تواند از کنار آدم بگذرد و به یادش بیاورد که در جهان هیچ‌چیزی برای ترسیدن نیست.
موانا
مُردهٔ خوشبخت کسی است که روی زمین دلبستگی نداشته باشد.
موانا
اگر می‌خواهید انسانی آزاد باشید باید هر روز آزادی خود را فتح کنید.
mobina_mjf
تنهایی چیزِ پُری است و همزمان خالی.
banzi
این از حرف‌های همیشگی مادر است، این‌که چیزهای کوچک اهمیت ابدی دارند.
banzi
باید به جای چیزهای بزرگ بر چیزهای کوچک تمرکز کرد. می‌گوید راز رستگاری بشر همین است. راه رهایی از قید وسواس ذهنی برای چیزِ دیگری بودن. زندگی در چیزهای کوچک گسترده است، یعنی همین چیزهای روزمرهٔ کسالت‌بار. هر وقت گرفتار افکار دردناکی می‌شوم که مثلاً چرا بورخس نیستم و تا کی باید عمرم را صرف جدا کردن برگ رازقی از ساقه و کوبیدن گل در هاون کنم، یاد این حرف مادر می‌افتم که اگر یاد بگیرم معنای همین کارهای کوچک را بفهمم، زندگی حقیقی یا همان چیزی که روح ساری در جهان می‌نامدش، درونم به راه می‌افتد. دیگر مهم نیست بورخس باشم یا نباشم. حتا اگر ساعت‌ها بی‌حرکت گوشه‌ای بنشینم، در بودنم روی زمین و حتا در کوبیدنِ رازقی در هاون، در روحی شریکم که بورخس هم بخشی از آن است و آن وقت، من بورخسم.
☆Nostalgia☆
مُردهٔ خوشبخت کسی است که روی زمین دلبستگی نداشته باشد.
mahdi_ch_h
خط از بی‌نهایت نقطه ساخته شده است؛ سطح از بی‌نهایت خط؛ حجم از بی‌نهایت سطح...
زهرا قائدعلی
مسئله این است که در جهانِ من همیشه فقط یک امکان می‌تواند اتفاق بیفتد و افتادن یک اتفاق به معنای نیفتادن اتفاقات دیگر است. از این رو اگر در مورد جهان معنایی ندارد و کلاً فرضی است باطل. اگر را باید از جهانم حذف کنم و به جهانی ببرمش که در آن سرتاسر اگر است که اتفاق می‌افتد.
It's Hoor
زمان برای مُرده‌ها و کسانی که نمی‌بینند بی‌معناست. مُرده‌ها و آن‌هایی که نمی‌بینند می‌توانند مدتی طولانی جایی بنشینند بی‌آن‌که کاری کنند و هیچ‌وقت نفهمند چه‌قدر آن‌جا نشسته‌اند. زمان برای آن‌ها حجمی بی‌رنگ است که هیچ‌جوره نمی‌شود درکش کرد. چیزی شبیه هوا برای زندگان و کسانی که می‌بینند.
🌿sepidar🌿
می‌گویی کلماتْ نجات‌دهنده‌اند. زهر اتفاقات را می‌گیرند و در خود حل‌شان می‌کنند.
mahdi_ch_h
در تاریکی بوها اهمیت دارند
mahdi_ch_h
اگر می‌خواهید انسانی آزاد باشید باید هر روز آزادی خود را فتح کنید.
swgnd
مرگ آن است که نَفْس، اعضا و جوارح را رها کند و به حال خود بگذارد. همان‌طور که یک صنعتگر هنگام استراحت ابزارِ کارِ خود را رها می‌کند؛ و این حقیقت آن زمان برای شما روشن می‌شود که نفس و چگونگی وجودش را بشناسی. انسان ترکیبی است از یک نظام تجردی و یک نظام مادی؛ نظام تجردی انسان روح و نظام مادی انسان بدن نامیده می‌شود. آن‌گاه که روح متعلق به بدن است و بدن در جهت خواسته‌های خود از آن بهره می‌برد، به آن نفس گفته می‌شود. پس روح و نفس یک حقیقت واحدند و به دو اعتبارِ متفاوت نام‌گذاری شده‌اند. نظام مادی انسان نیز دارای دو اعتبار است؛ آن زمان که با نفس در ارتباط است به آن بدن می‌گویند و هنگامی که این ارتباط قطع شد دیگر به آن بدن گفته نمی‌شود، بلکه از لفظ جسد استفاده می‌کنند. شیخ‌الرئیس ابوعلی سینا
yellow lady :')
به جای فرار یاد گرفته‌ام به دلِ امرِ کسالت‌آور نفوذ کنم. برای همین به‌محض روبه‌رو شدن با این حس گوشه‌ای می‌نشینم در تاریکی و به روبه‌رو خیره می‌شوم.
yellow lady :')
گفت‌وگوهای دونفره از برنامه‌های محبوب من هستند، با آن‌ها متوجه گذر زمان و ساعت ۷ عصر شدن نمی‌شوم. موضوع گفت‌وگوها هر چه می‌خواهد باشد، آن چیزی که برایم مهم است لحن آدم‌ها، شکل گرفتن کلمات و گفت‌وگوی‌شان است. این‌که چه‌طور افکاری کاملاً متفاوت با افکار من در ذهن‌شان پدید می‌آید و چگونه کلماتی متفاوت با کلمات در ذهن من را کنار هم می‌چینند و نظرات‌شان را به شکلی متفاوت بیان می‌کنند. در این‌باره بارها با شیخ حرف زده‌ام. او می‌گوید هر انسان دور خودش جهانی دارد؛ جهانی که رنگ، بو و حتا کلمات خاص خودش را دارد و هر فرد آن را با خودش این‌طرف و آن‌طرف می‌برد. هنگامی که آدم‌ها از کنار یکدیگر عبور می‌کنند یا به‌هم فکر می‌کنند و یا با یکدیگر حرف می‌زنند، این جهان‌ها درهم فرو می‌روند و مشترکاتی پیدا می‌شوند. دلیل تفاوت جملات و افکار آدم‌ها، تفاوت همین جهان‌هاست. من اما فکر می‌کنم همهٔ ما در جهان مشترکی زندگی می‌کنیم و هر کدام‌مان برحسب قدرت درونی‌مان صورتی از همین جهان واحد را درک می‌کنیم.
سارا
مادر می‌گوید وقت ساختن داروهای گیاهی باید در خودمان غرق شویم، در همان شاخ‌وبرگ‌ها و ساقه‌های خشک. باید بتوانیم از دل آن جزئیات به فراتر از خودمان برسیم. به همین خاطر است که من یاد گرفته‌ام وقتِ انجام کاری همهٔ وجودم را صرفش کنم. فرقی ندارد چای خوردن باشد یا ریختن روغن توی قیف یا شکافتن پوست بدن، همه‌چیز باید با همان دقت انجام شود،
Nafiseh_1993
مادر می‌گوید تا درون انسان عوض نشود بیرونش تغییر نمی‌کند.
المیرا

حجم

۵۸۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۱۷ صفحه

حجم

۵۸۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۱۷ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
۱۸,۰۰۰
۵۰%
تومان