بریدههایی از کتاب دنیای سوفی
۴٫۰
(۵۷۶)
بهنظر میرسد که همراه با افزايش سن و سال، ديگر چيزی ما را بهحيرت نمیاندازد.
امیرمحمد قرائی
«همه چيز در جريان دائم است» و اين حرکت، يک حرکت ابدی است. بههمين دليل است که ما نمیتوانيم «دوبار در يک رودخانه واحد آب تنی کنيم» زيرا دفعهی دوم هم رودخانه تغيير کرده است و هم ما.
naghme_rsh
آگاهی حقيقی جز از درون هر فرد نمیآيد. کسی نمیتواند بهزور آن را بهشما بدهد. شناخت حقيقی از درون میآيد.
Nafiiis_N__
زيستن در تعادل و ميانهروی يگانه وسيلهای است در دست انسان برای رسيدن بهخوشبختی و «هماهنگی»
Muhammad
ارسطو در برخی عبارات خود اعلام میدارد که میبايستی خدائی وجود داشته باشد که تمامی عالم را بهحرکت و جنبش وادارد. بهاين ترتيب خداوند در بالاترين پلهی نردبان طبيعت جای میگيرد.
Muhammad
«چگونه میتوان اطمينان داشت که سراسر زندگی رؤيائی بيش نيست؟»
Zeinab Jafari
«بيکارگی مادر تمامی معايب است.»
Muhammad
مطابق عقيدهی افلاطون زنان نيز از همان درجه استعداد تعقل برخوردارند که مردان، بهشرط آن که همان تعليم و تربيت و آموزشی را فراگيرند که مردان میگيرند و فقط بهنگهداری اطفال و کدبانوگری در خانه محدود نشوند.
Muhammad
افلاطون میخواهد نشان دهد که تضاد ميان تاريکی غار و طبيعت بيرون همان تضادی است که ميان دنيای محسوسات و دنيای مثالها وجود دارد. اين بدان معنا نيست که طبيعت تاريک و اندوهبار است، اما بدان معناست که در قياس با روشنائی جهان ايدهها، تيره و غمين، است.
Muhammad
افلاطون عقيده دارد که در پشت دنيای احساسها يک واقعيت ديگر وجود دارد. او اين واقعيت را دنيای مثالها میداند. در اين دنياست که «قالب»های جاودانی و بیتغيير که اصل و منشاء نمودهای گوناگون طبيعت است، وجود دارند. اين فرايافت بسيار بنيادی و اصلی، نظريه مثالها را تشکيل میدهد.
Muhammad
هوشمندترين آدم آن کس است که میداند که نمیداند
Muhammad
فيلسوف کسی است که برکمدانی خود آگاه است و از آن در عذاب
Muhammad
يک مرد حکيم در اعماق وجود خويش میداند که بسيار کم میداند. بهاين دليل است که او پيوسته میکوشد تا بهآگاهی حقيقی برسد.
Muhammad
آنچه برای او چندشآور بود، دقيقا همان آدمهائی بودند که پيوسته از هر سو سخن میگفتند بیآن که حتی بدانند که چه میگويند.
Muhammad
در اساس، میتوان چيز طبيعی را آن چيزی تعريف کرد که همهی مردمان در آن شريک و متفق باشند. اما درست میبينيم که در بخشهای متعددی از جهان، برهنه بودن امری کاملاً طبيعی است. پس آيا اين جامعه است که معلوم میکند چه چيزی شايسته و بههنجار است و چه چيزی نيست؟ مثلاً اين نکته غيرقابل تصور بود که در دوران مادربزرگ او، زنان با سينههای برهنه در کنار دريا آفتاب بگيرند و امروز اين کار کاملاً طبيعی است. حال آن که باز هم در بسياری از کشورهای جهان آن را بهشدت منع میکنند و ممنوع میدارند.
Muhammad
.. هيچ چيز از عدم زاده نمیشود...
Nafiiis_N__
اما «روح» چيست؟ میتوان آن را نيز بهحد ذرهها، يعنی به «چيزهای» مادی محدود کرد؟ بلی، البته! دموکريت از اين فرضيه پشتيبانی میکرد که روح از اتمهای اختصاصا گرد و صيقلی تشکيل شده که «ذرههای روح»اند. پس از مرگ يک انسان؛ ذرههای روح بههر سو پراکنده میشوند و بعد میتوانند دوباره گرد هم آيند تا روح تازهای بسازند.
Muhammad
دموکريت میانديشيد که در پشت تمامی اين پديدهها يک علت طبيعی وجود دارد، علتی که در خود چيزهاست. او يک روز حتی اظهار داشت که ترجيح میدهد يک قانون برای طبيعت کشف کند تا آن که پادشاه ايران (Perse) شود!
Muhammad
تو چنان بهراحتِ اندک خود خو گرفتهای که ديگر هيچ چيز در جهان بهشگفتیات نمیاندازد.
Muhammad
تنها صفت ضروری برای يک فيلسوفِ خوب شدن، ظرفيت و قابليت ما در حيرت کردن است.
Muhammad
حجم
۵۵۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۶۰۷ صفحه
حجم
۵۵۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۶۰۷ صفحه
قیمت:
۷۹,۰۰۰
۵۵,۳۰۰۳۰%
تومان