بریدههایی از کتاب دنیای سوفی
۴٫۰
(۵۷۶)
بهگمان او برای اخلاق انسانی ضرورت دارد اين فرضيه را در يقين خود وارد کند که انسان صاحب يک «روح جاودان» است؛ «يک خدا وجود دارد» و آدمی از «آزادی اختيار» برخوردار است.
winchester
موقعيت فرمانبردارانه و فرودستی زن در برابر مرد از دادههای طبيعت نيست، بلکه از ساختههای خود بشر است
winchester
فقط هنر میتواند آنچه را که زبان نمیتواند از عهده بيان آن برآيد قابل فهم سازد و عرضه کند.
winchester
اخلاق ارسطوئی نيز چون اخلاق افلاطونی يادآور طب يونانی است: زيستن در تعادل و ميانهروی يگانه وسيلهای است در دست انسان برای رسيدن بهخوشبختی و «هماهنگی»
کاربر ۳۹۵۶۰۹۶
نظريه بقراط برآن است که بهترين دفاع عليه بيماری، بهسادگی و بههنجار زيستن است. سلامت، در وجود انسان امری طبيعی است؛ و زمانی که شخص «بيمار» میشود، بهدليل آن است که بهعلت يک عدم تعادل جسمی يا روانی «از خط خود خارج میشود» راهی که انسان را بهسلامت میرساند از ميانهروی، هماهنگی و «يک روان سالم در يک اندام سالم» میگذرد.
Diako87
غمآور نيست که اکثر آدمها بايد بيمار شوند تا قدر زندگی را بشناسند؟
Diako87
مسائلی هست که بايد ذهن تمامی مردمان را بهخود مشغول دارد. و درست همين مسائل است که موضوع درس مرا تشکيل میدهد.
در زندگی چه چيزی از همه مهمتر است؟ برای کسی که بهاندازه کفايت رفع گرسنگی نمیکند اين چيز مهم، مواد غذائی خواهد بود. برای کسی که در سرماست، حرارت است. و برای کسی که از تنهائی رنج میبرد، البته همنشينی با ديگر مردمان.
اما، فراتر از اين ضرورتهای اوليه، آيا باز هم چيزی هست که تمامی مردم بهآن نياز داشته باشند؟
𝓐𝓵𝓲 𝓜𝓸𝓱𝓼𝓮𝓷𝓲
گمان میکنم که حتی بدمينتون هم ديگر چندان برايم جالب نباشد.
ــ خب! اگه اينطور است، باشد!
غيظی که در اين پاسخ نهفته
monire.danande
گمان میکنم که حتی بدمينتون هم ديگر چندان برايم جالب نباشد.
ــ خب! اگه اينطور است، باشد!
غيظی که در اين پاسخ نهفته
monire.danande
احساس زنده بودن کردن بدون فکر کردن بهاينکه روزی مرگ در خواهد رسيد غيرممکن است؛ و در همان حال بهمرگ انديشيدن، بدون در همان لحظه معجزهی حيرتانگيز زنده بودن را احساس کردن، ميسر نخواهد بود.
Amirhossein_AHDA
در خصوص اثبات وجود پروردگار نيز بحث برهمين سر است. دکارت، در راس و پيشاپيش همه، با بيان اين نکته که ما همگی تصور يک «وجود کامل» را در خود داريم میکوشد تا بودن اين وجود را نشان دهد؛ در حالی که کسان ديگری چون ارسطو و سن توماس داکن در وجود خداوند علت نخستين همه چيزها را میبينند.
خوانا
بهمحض آنکه فکر خود را بر روی زنده بودن خود متمرکز میکرد بلافاصله انديشهی پايان اين زنده بودن در عالم تصورش راه میيافت. عکس مطلب نيز درست بود: وقتی میپذيرفت که زندگیاش ممکن است روزی پايان يابد، اين احساس که چه بخت و اقبال فوقالعادهای داشته است که زنده و در عالم حيات است، نيز در او بيدار میشد.
نارون
سوفی دريافت که فلسفه واقعا چيزی فوقالعاده است، زيرا بهياری فلسفه میتوانست تمامی ايدهها را با ميزان عقل و خرد خويش تعقيب کند بیآن که نيازمند آن باشد تا آنچه را که در کلاس درس آموخته است بهخاطر آوَرَد. بهاين نتيجه رسيد که فلسفه حقيقتا چيزی نيست که بتوانند آن را فراگيرند، بلکه فقط شايد بتوانند فراگيرند که چگونه بهروش و طريقهی فلسفی فکر و انديشه کنند.
.zhr.
بهنظر میرسد که همراه با افزايش سن و سال، ديگر چيزی ما را بهحيرت نمیاندازد. اما در اين ماجرا، چيزهائی اساسی و اصلی را از دست میدهيم که فيلسوفان میکوشند تا آنها را در ما بيدار کنند. زيرا در درون ما، در ژرفای وجودمان، صدائی کوتاه بهما میگويد که زندگی، معمائی شگرف است. اين را خيلی پيش از آن که بهما بياموزند، خود تجربه کردهايم.
.zhr.
تنها خصلت لازم برای يک فيلسوف خوب شدن تعجب کردن است
.zhr.
سوفی، هر چه بيشتر پِی میبرد که واقعا موجود زندهای است بيشتر اين انديشه را بهخود تلقين میکرد که هميشه در اين زندگی نخواهد ماند.
.zhr.
کانت میگويد که هم ادراک و هم عقل و خرد آدمی هر دو نقش بزرگی دارند، اما معتقد بوده است که عقلگرايان بيش از اندازه برای عقل قدرت قائل میشوند و تجربهگرايان بيش از حد خود را در مرزهای تجربههای احساسی خويش محدود میکنند.
خوانا
هيچ دليلی نيست تا از خدايان بيمناک باشيم. مردن ارزش آن ندارد که در ما نگرانی برانگيزد. رسيدن بهنيک آسان است.
تحمل آنچه ترسآور است دشوار نيست.
hadi.
اگر من شور و شوقی برای اسب يا سنگهای قيمتی داشته باشم نمیتوانم از ديگران بخواهم که در اين علاقه با من شريک شوند. و اگر من هيچ يک از رپرتاژهای ورزشی را در تلويزيون از دست ندهم، اين مطلب بهمن حق نخواهد داد تا از کسانی که برنامههای ورزشی تلويزيون را کسالتآور میدانند انتقاد کنم.
B.A.H.A.R
نقل میکنند که مادر سقراط ماما بوده است و او کار فلسفی خود را با فن مامائی (Maïevtique) مقايسه میکرد زيرا که در حقيقت اين «ماما» نيست که طفل را «بهدنيا میآورد» بلکه او فقط بهزايمان کمک میکند. بههمين ترتيب کار سقراط نيز اين بود که نفوس را ياری دهد تا انديشههای درست «بزايند». آگاهی حقيقی جز از درون هر فرد نمیآيد. کسی نمیتواند بهزور آن را بهشما بدهد. شناخت حقيقی از درون میآيد.
mona
حجم
۵۵۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۶۰۷ صفحه
حجم
۵۵۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۶۰۷ صفحه
قیمت:
۷۹,۰۰۰
۵۵,۳۰۰۳۰%
تومان