بریدههایی از کتاب دنیای سوفی
۴٫۰
(۵۷۰)
بهترين روش مطرح کردن فلسفه اين است که چند پرسش فلسفی بهميان گذاريم:
جهان چگونه آفريده شده است؟ در پشت آن چه فرامیرسد؟ آيا ارادهای يا معنائی هست؟ زندگیای پس از مرگ وجود دارد؟ چگونه بايد پاسخ چنين پرسشهائی را يافت؟ و البته بدون از ياد بردن اين پرسش که: چگونه بايد زيست؟
کاربر ۷۵۷۲۹۲۹
آن کس که از درسهای ۳۰۰۰ ساله چيزی نياموزد، در زندگی کاری جز روز را بهشب رساندن نمیکند.
عسل
يک فيلسوف کسی است که حقيقتا هرگز بهدنيا عادت نمیکند. برای فيلسوف، چه مرد و چه زن، جهان چيزی بيان نشدنی، پر از راز و معما است.
abolfazl
آن کس که از درسهای ۳۰۰۰ ساله چيزی نياموزد، در زندگی کاری جز روز را بهشب رساندن نمیکند.
Ftm.shf
اپيکور بهسادگی میگفت که «مرگ بهما مربوط نمیشود. زيرا تا زمانی که وجود داريم، مرگ وجود ندارد؛ و زمانی هم که مرگ آمد ما ديگر وجود نداريم.»
کاربر ۳۹۵۶۰۹۶
غمآور نيست که اکثر آدمها بايد بيمار شوند تا قدر زندگی را بشناسند؟
Amirhossein_AHDA
چه چيزی بهمجموعهی اين گياهان اجازه میداد تا درست وقتی که هوا خوش و آخرين آثار برف ناپديد میشود از زمين بیجان سر بهدر آورند؟
B.A.H.A.R
ضرورت داشته است تا در لحظهای معين چيزی از عدم پديد آيد...
B.A.H.A.R
بهتدريج که انسان، بهياری حساسيت خود، چيزهای گوناگونی را که در اطراف اوست درمیيابد، خاطرهای مبهم در روح او جان میگيرد. انسان يک اسب میبيند، اما يک اسب ناقص (يا يک اسب نانشيرينی!) و همين ديدن کافی است تا در او خاطرهی مبهم «اسب» کامل را که زمانی روح آنرا در دنيای مثالها ديده است بيدار کند؛ و ميل و علاقه بهبازيافتن جايگاه حقيقی روح را در او برانگيزد. افلاطون اين ميل را «اروس Eros» نام میدهد که بهمعنای عشق است. روح برروی بالهای عشق بهاقامتگاه خود در دنيای مثالها ملحق میشود؛ و خويشتن را از «زندان جسم» آزاد میکند.
Lady Marian
نمیتوانيم «دوبار در يک رودخانه واحد آب تنی کنيم» زيرا دفعهی دوم هم رودخانه تغيير کرده است و هم ما.
raz
هيچ دليلی نيست تا از خدايان بيمناک باشيم. مردن ارزش آن ندارد که در ما نگرانی برانگيزد. رسيدن بهنيک آسان است.
تحمل آنچه ترسآور است دشوار نيست.
کاربر ۳۶۹۱۰۴۲
هگل مینويسد: «تفاوت ميان مرد و زن تفاوتی است که ميان حيوان و گياه وجود دارد. حيوان بيشتر با خوی و خصلت مردانه تطبيق میکند و گياه بيشتر با احوال زنانه، زيرا زن بيشتر شکفتگی آرام دارد که اساس آن ويژگی احساس نامعين اوست. اگر زنان در رأس دولتها قرار گيرند، کشور بهخطر میافتد، زيرا آنها موافق مقتضيات عام و همگانی عمل نمیکنند، بلکه پيروی از تمايلات و نظريات غيرضرور و تصادفی را وجهه همت قرار میدهند.
شکلگيری زن بهترتيبی که برما معلوم نيست، تحت تأثير جوّی انجام میگيرد که از نمايش حاصل و پراکنده میشود. بهاين معنا که در اين شکلگيری شرايط، و احوال زندگی بيشتر از دانائی و شناخت تأثير دارند حال آن که مرد، برعکس، فقط از راه تسخير انديشه و از طريق جد و جهدهای فنی خود را لياقت و مرتبت میدهد.
mohammad alimirzaei
ليکن اگر خداوند و سرنوشت وجود داشته باشند ديگر مردمان نمیتوانند آزادانه اراده خود را اجرا کنند...
Lady Marian
مطابق عقيدهی افلاطون زنان نيز از همان درجه استعداد تعقل برخوردارند که مردان، بهشرط آن که همان تعليم و تربيت و آموزشی را فراگيرند که مردان میگيرند و فقط بهنگهداری اطفال و کدبانوگری در خانه محدود نشوند.
friend moon :)
آن کس که از درسهای ۳۰۰۰ ساله چيزی نياموزد، در زندگی کاری جز روز را بهشب رساندن نمیکند.
PISHVA
دريافت که در تمامی ادوار، مردمان نياز داشتهاند تا برای نمودهای طبيعی توضيح و بيانی بيابند. شايد نمیتوانستهاند از اين نياز درگذرند؟ و ناگزير چون هنوز علم بهجهان نيامده بوده است، بهآفريدن اسطورهها پرداختهاند.
raz
مردمان نمیتوانستهاند دست روی دست بگذارند و هر بار که شوربختی در لباس خشک سالی يا بيماری فراگير فرامیرسد، بهانتظار مداخلهی خدايان بنشينند. برآنها بود که امور را بهدست گيرند و با نيروهای بدکاره وارد جدال شوند.
Tooba
آزادی ما بهگونهای است که ما در تمام طول زندگی خويش محکوم هستيم که انتخاب کنيم.
مهدی چراغی
جهان از کجا میآيد؟
booklover
من حالا و اکنون وجود دارم، اما روزی خواهد رسيد که ديگر در اينجا نباشم.
booklover
حجم
۵۵۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۶۰۷ صفحه
حجم
۵۵۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۶۰۷ صفحه
قیمت:
۷۹,۰۰۰
۵۵,۳۰۰۳۰%
تومان