بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فلسفه‌ای برای زندگی | صفحه ۵ | طاقچه
۴٫۲
(۱۳۷)
به قول زنون باید مطابق طبیعت زندگی کنی. کسی که اینگونه زندگی می‌کند برخلاف حیوانات فقط به دنبال کسب لذت نیست. او اندیشه‌اش را برای تأمل درباره وضعیت انسان به کار می‌گیرد و با تعمّق، به دلیل خلقت ما آدمیان و نقشی که در این طرح کیهانی داریم پی می‌برد. او درمی‌یابد که برای داشتن یک زندگی خوب باید به وظیفه‌اش در مقام انسان و نقشی که زئوس برایش در نظر گرفته عمل کند. بنابراین به دنبال کسب فضیلت (به معنای یونانی کلمه) خواهد رفت؛ یعنی می‌کوشد بدل به انسانی خوب و وارسته شود. او به جان می‌فهمد که اگر مطابق با طبیعت زندگی کند، به آرامشی که زئوس وعده کرده است، خواهد رسید.
کاربر ۱۱۷۲۴۹۵
سنکا در این رساله توضیح می‌دهد که بهترین راه رسیدن به آرامش چیست. مهم‌تر از همه این است که با استفاده از قوای عقلانی هر آنچه را که باعث «هیجان یا ترسمان» می‌شود از خودمان دور کنیم. اگر چنین کنیم آرامشی مدام و آزادی پایداری در انتظارمان خواهد بود و لذتی بی‌انتها، پایدار و تغییرناپذیر را حس خواهیم کرد. در واقع، همان‌طور که دیدیم سنکا معقتد است: «آنکه بر اساس اصول رواقی زندگی می‌کند چه بخواهد و چه نخواهد از لذت و شادی همیشگی برخاسته از اعماق وجودش بهره‌مند می‌شود، چراکه او شادمانی را در منابع درونی خودش می‌یابد و در جستجوی هیچ لذتی بالاتر از لذت‌های درونی‌اش نیست.» در قیاس با این لذت‌ها، لذت تن ناچیز، بی‌ارزش و گذراست.
کاربر ۱۱۷۲۴۹۵
نتیجه نداشتن فلسفه‌ای برای زندگی همین است: می‌میریم درحالی‌که تنها فرصت زیستنمان را هدر داده‌ایم.
سپیده اسکندری
بعضی‌ها به ناتوانی در لذت بردن از دنیای اطرافشان افتخار می‌کنند. این‌جور آدم‌ها فکر می‌کنند با لذت نبردن از دنیای اطرافشان پختگی عاطفی‌شان را نشان می‌دهند: فکر می‌کنند کیف کردن از چیزها کار بچگانه‌ای است. یا شاید به این نتیجه رسیده‌اند لذت نبردن از زندگی و جهان با مُد روز سازگارتر است. مثل مُدِ سفید نپوشیدن بعد از روز کارگر که خیلی‌ها بی‌آنکه دلیلش را بدانند از آن پیروی می‌کنند. خلاصه اینکه، به نظر آنها لذّت نبردن از دنیا نشانه فرهیختگی است.
علی ناصری مقدم
یک راه رسیدن به شادکامی این است که فرایند خوگیری را در همان نطفه خفه کنیم: وقتی به چیزی رسیدیم که برای داشتنش سخت تلاش کرده‌ایم، باید دست به کارهایی بزنیم تا آن چیز برایمان عادی نشود. و چون احتمالاً پیش‌تر دست به چنین کارهایی نزده‌ایم، بی‌گمان در زندگی‌مان چیزهای بسیاری هست که به داشتنشان خو کرده‌ایم، چیزهایی که زمانی خواب داشتنشان را می‌دیدیم اما اکنون برایمان عادی شده است. شاید حتی همسرمان، فرزندانمان، خانه‌مان، ماشینمان و شغلمان.
علی ناصری مقدم
اگر به زندگی مرفه و مجلل عادت کنیم، این خطر هست که توان لذت بردن از چیزهای معمولی را از دست بدهیم
معصومه
به عقیده رواقیون، باید یک تقسیم‌بندی سه‌تایی برای خودمان داشته باشیم و میان چیزهایی که بالکل از اختیار ما خارجند، چیزهایی که کاملاً در اختیار ما هستند و چیزهایی که تا حدی در اختیار ما هستند ولی کنترل کاملی در موردشان نداریم، تمیز بدهیم؛ بعد از جدا کردن این سه دسته از هم باید تمام تلاشمان را فقط صرف دو دسته آخر کنیم. زمانی که وقتمان را صرف امور دسته اول می‌کنیم، تنها نتیجه‌اش این است که اضطراب بی‌خود و بی‌جهتی را برای خودمان ایجاد می‌کنیم. یک چیز دیگر را هم در مورد سه‌گانه اختیار فهمیده‌ام. به کار بستن این روش، سوای کمکی که در کنترل نگرانی‌ها به خودم می‌کند، راه خوبی برای کاستن از نگرانی آدم‌های غیررواقی اطرافم هم هست؛ نگرانی‌هایی که اگر کاری برای کم‌کردنشان نکنم، آرامش خود من را هم به هم می‌زنند. وقتی دوستان و فامیلم، در مورد منشاءِ نگرانی‌هایشان با من حرف می‌زنند، اغلب می‌بینم نگران چیزی هستند که بالکل از اختیارشان خارج است. راه‌حل من برای چنین وضعیتی گفتن این است که: در این شرایط چه کاری از دستت برمی‌آید؟ هیچ. پس دیگر چرا نگرانی؟ کاری که از دست تو برنمی‌آید، پس نگرانی‌ات هم بی‌فایده است. (و اگر به قدر کافی حوصله داشته باشم حرفم را با نقل‌قولی از مارکوس آورلیوس به پایان می‌برم که: «هیچ کار بی‌فایده‌ای ارزش انجام دادن ندارد.»)
Ahmad
اگر کسی قصدش رواقی‌زیستن باشد، اولین توصیه‌ام به او این است که «در نهان» رواقی باشد: به نظر من اگر رواقی‌بودنتان را مثل یک راز پیش خودتان نگه دارید، خیلی به نفعتان خواهد بود. (خودم هم تا زمانی که تصمیم نگرفته بودم معلم فلسفه رواقی باشم، همین کار را می‌کردم). وقتی زندگی رواقیانه‌تان را خاموش و بی‌سروصدا پیش می‌برید، هم از منافع آن بهره‌مند می‌شوید و هم از یک هزینه جدی پرهیز می‌کنید: اینکه دوستان، اقوام، همسایه‌ها و همکارانتان شما را مسخره کنند. البته این را هم بگویم که رواقی‌زیستن پنهانی، کار خیلی آسانی هم هست: مثلاً می‌توانید بی‌آنکه احدالناسی بویی ببرد، به اتفاقات ناگوار فکر کنید. اگر شیوه رواقیانه‌ای که در پیش گرفته‌اید، موفقیت‌آمیز باشد دوستان، آشنایان، همسایه‌ها و همکارانتان، متوجه تغییر مثبتی در شما می‌شوند ولی به‌سختی بتوانند مکانیسم این تغییر را توضیخ بدهند
Ahmad
اگر کاری برای مهار سیری‌ناپذیری‌مان نکنیم، این روحیه آرامشمان را بر هم خواهد زد؛ به جای اینکه از چیزهایی که داریم لذت ببریم، مدام سخت کار می‌کنیم تا به چیزهایی برسیم که در حال حاضر نداریم و در این مسیر باوری عمیقا نادرست را در دل و ذهن داریم که اگر به این چیزها برسیم به قدر کافی از داشتنشان لذت خواهیم برد و سودای داشتن چیز دیگری را در سر نمی‌پرورانیم. در این مورد هم باید از فکرمان سوءاستفاده کنیم. به جای پیدا کردن راهکارهای تازه و هوشمندانه برای داشتنِ بیشتر، باید از فکرمان برای غلبه بر احساس سیری‌ناپذیری بهره بگیریم. و یکی از بهترین راه‌ها برای انجام این کار فکر کردن به اتفاقات ناگوار است.
Ahmad
اگر توصیه رواقیون را جدی بگیریم و از طلب زندگی پرزرق‌وبرق دست بکشیم، خواهیم دید که نیازهایمان چقدر آسان برآورده می‌شوند. سنکا تأکید می‌کند که ضروریات زندگی راحت و ارزان به دست می‌آیند. کسانی که دل در گرو زندگی پرزرق‌وبرق دارند، باید وقت و توان بسیار زیادی را صرف رسیدن به آن کنند؛ و کسانی که از چنین زندگی‌ای چشم‌پوشی می‌کنند، همین وقت و را صرف کارهای باارزش‌تری می‌کنند. چقدر ثروت کافی است؟ به عقیده سنکا، هدف مالی‌مان را باید رسیدن به میزانی از ثروت بدانیم که «نه پهلو به فقر بزند ونه چندان از فقر به‌دور باشد.» به گفته او، باید یاد بگیریم که میلمان به تجمل را مهار کنیم، روحیه صرفه‌جویی را در خودمان تقویت کنیم و «با دیدی خالی از تعصب و پیشداوری به فقر بنگریم.» او می‌افزاید سبک زندگی یک رواقی باید چیزی در میان سبک زندگی انسان فرزانه و فرد معمولی باشد.
Ahmad
خطر نشنیده گرفتن توهین یا با طنز و کنایه پاسخ دادن این است که ممکن است بعضی‌ها آنقدر احمق و کندذهن باشند که نفهمند وقتی توهین آنها را با توهین پاسخ نمی‌دهیم، در واقع داریم بی‌اهمیت بودن طرز تلقی او و اکراهمان از هم‌کلام‌شدن با او را نشان می‌دهیم. این‌جور آدم‌ها به جای اینکه از این شیوه واکنش ما متحیر شوند، از سکوت یا جواب طنزآمیزمان سر ذوق می‌آیند و بی‌وقفه ما را به باد توهین و تحقیر می‌گیرند. این مسئله می‌تواند بسیار معذّب‌کننده باشد مخصوصا وقتی که توهین‌کننده (در جهان باستان) برده کسی یا (در دوران جدید) کارمند، شاگرد یا بچه کسی باشد. رواقیون به این مسئله توجه داشتند و برای برخورد با این دسته از آدم‌ها هم توصیه‌هایی کرده‌اند. همانطور که وقتی کودکی موی مادرش را می‌کشد، مادرش او را سرزنش یا تنبیه می‌کند، بعضی اوقات که مثلاً کسی با رفتار بچگانه‌اش تحقیرمان می‌کند، بهتر است او را سرزنش یا تنبیه کنیم. مثلاً عاقلانه نیست وقتی دانش‌آموزی سر کلاس به معلمش توهین کرد، معلم این رفتار توهین‌آمیز را نادیده بگیرد. هرچه باشد، ممکن است این دانش‌آموز و همکلاسی‌هایش سکوت معلم را نشانه رضا بدانند
Ahmad
چه چیزهایی کاملاً در ید قدرت ما هستند؟ اپیکتتوس در بندی که پیش از این او نقل کردیم می‌گوید بر عقاید، امیال، تمنّاها، خواست‌ها و نفرت‌هایمان اختیار کامل داریم. در مورد عقاید و باورها با اپیکتتوس موافقم، چون همان لحظه‌ای که داریم به عقاید و باورهایمان فکر می‌کنیم، به‌خوبی معنای آنها را می‌فهمیم. اما تردید دارم امیال، خواست‌ها و چیزهایی که مایه نفرتمان هستند جزو امور کاملاً تحت اختیار ما باشند. به جای قرار دادن آنها در این دسته، من آنها را ذیل اموری می‌دانم که تا حدی در اختیار ماهستند ولی اختیار کاملی بر آنها نداریم. یا در بعضی موارد، آنها را در رده چیزهایی می‌دانم که به‌کلّی از دایره اختیار ما خارجند.
Ahmad
اشتباه نکنید: مسلّما پدر اول از مرگ فرزندش غمگین می‌شود. همان‌طور که بعدا خواهیم دید رواقیون معتقدند غم و اندوهِ گهگاهی جزئی از وضع بشری است. اما پدر اول لااقل خودش را با این فکر آرام می‌کند که از همان مدت زمان کوتاهی که برای بودن با فرزندش داشته، بهترین استفاده را کرده است. اما پدر دوم چنین مایه تسکینی ندارد و غم و اندوهی آمیخته با احساس گناه به سراغش می‌آید. به نظر من، این پدر دوم است که خودش را در معرض رنج و عذاب روحی شدیدتری قرار داده است.
Ahmad
خطیب، سیاستمدار، و فیلسوف رومی، سیسرون، می‌گوید: «سقراط نخستین کسی بود که فلسفه را از آسمان به زمین کشید، به شهرهای آدمیان و به درون خانه‌هایشان برد و فلسفه را به پرسش از زندگی، اخلاقیات و امور خیر و شر کرد.» فرانسیس مک‌دانلد کورن‌فورد اهمیت سقراط را در عبارت مشابهی چنین توصیف می‌کند: «فلسفه پیشاسقراطی با... شناخت طبیعت آغاز شد و فلسفه سقراطی با کندوکاو در روح آدمی.» چرا سقراط بیست‌وچهار قرن پس از مرگش هنوز چهره تأثیرگذاری است؟ این تأثیر یقینا به‌واسطه یافته‌های فلسفی‌اش نیست. دستاوردهای فلسفی او عمدتا سلبی بودند: او در واقع نشان می‌داد چه چیزهایی را نمی‌دانیم. این تأثیرگذاری بیش از هر چیز به دلیل ارتباط جدی فلسفه و زندگی او بود. به عقیده لوئیس ای. ناویا، در مورد سقراط با انسانی مواجهیم که قادر است ــ شاید بیش از هر فیلسوف بزرگ دیگری‌ــ دغدغه‌های نظری را با زندگی هر روزه‌اش بیامیزد. ناویا زندگی او را «نمونه واقعی فعالیت فلسفی چه در نظر و چه در عمل» می‌داند.
Ahmad
وقتی درباره امیال تحقیق می‌کردم به این باور تقریبا همگانی و مشترک میان اندیشمندان جهان رسیدم که اگر نتوانیم بر سیری‌ناپذیری غلبه کنیم، بعید است زندگی خوب و معناداری داشته باشیم. باور دیگری که همه بر سر آن متفق‌القول بودند این بود که یکی از بهترین راه‌ها برای مهار بیش‌خواهی مدام، ترغیب خودمان به خواستن و بهادادن به چیزهایی است که هم‌اکنون داریم
Ahmad
به عبارت دیگر، این کتاب توصیه‌هایی برای چگونه زیستن ارائه می‌کند. به بیان دقیق‌تر، من در این کتاب پیکی هستم که توصیه‌های فیلسوفان رواقی دوهزار سال پیش را برای شما بازگو می‌کنم. همکاران فیلسوف من معمولاً تمایلی به این کار ندارند و علایق فلسفی‌شان عمدتا «آکادمیک» است؛ یعنی پژوهش‌هایشان عموما نظری یا تاریخی است. برعکس، علاقه من به مکتب رواقی کاملاً عملی است: هدفم این است که این فلسفه را در زندگی‌ام به کار ببندم و دیگران را هم به پیروی از آن تشویق کنم. به گمان من فیلسوفان رواقی باستان ما را به هردوی این تلاش‌ها دعوت می‌کردند، اما تأکید اصلی‌شان بر ضرورت مطالعه فلسفه رواقی به این دلیل است که بتوانیم آن را در زندگی‌مان به کار ببندیم.
Ahmad
اپیکتتوس می‌گوید: «فراموش نکن وقتی کسی با تو بدرفتاری می‌کند یا آزاری به تو می‌رساند، رفتار او توهین‌آمیز نیست، این قضاوت تو در مورد رفتار اوست که توهین‌آمیزش می‌کند.» و ادامه می‌دهد: «هیچ‌کس نمی‌تواند به تو آسیبی برساند مگر اینکه خودت بخواهی؛ فقط زمانی آزرده می‌شوی که به خودت اجازه آزرده شدن بدهی.» پس، اگر بتوانیم خودمان را قانع کنیم که فلان کس با توهین کردن هیچ آسیبی به ما نرساند، توهین او هیچ آزردگی و رنجش خاطری به جا نمی‌گذارد.
maryrad
دیوگنسِ کلبی معتقد است مهمترین پیکار هر فرد، نبرد او علیه لذّت است. پیروزی در این نبرد فوق‌العاده دشوار است؛ چون «لذتّ به زور متوسل نمی‌شود بلکه آدمی را می‌فریبد و طلسم می‌کند، دقیقا به همان صورتی که هومر در مورد کیرکه جادوگر نقل می‌کند که با افیون همراهان اودیسه را آلوده و مسخ کرد.» او می‌گوید «لذّت از یک راه وارد نمی‌شود بلکه از طرق گوناگون به درون آدمی رخنه می‌کند و در نهایت از راه بینایی، بویایی، چشایی، لامسه و از طریق خوردن ونوشیدن و شهوت آدمی را تباه و خواب و بیدار را به‌یکسان اغوا می‌کند» و لذت «به اشارتی... قربانی‌اش را اسیر خوکدانی کثیفی می‌کند و از آن پس چون خوک یا گرگی روزگار می‌گذراند.» رواقیون معتقدند همیشه باید از بعضی لذّت‌ها پرهیز کرد؛ مخصوصا لذّت‌هایی که با یک بار چشیدن، اسیرمان می‌کنند
maryrad
«باور به اینکه ما جزئی از این کیهان هستیم و سرنوشتمان با آن گره خورده، مایه دلگرمی و تسکین خوبی است.»
maryrad
به جای اینکه تا میلی در درونمان ایجاد شد، بلافاصله به دنبال ارضای آن بیفتیم، باید جلوی به وجود آمدن بعضی خواسته‌ها را در درونمان بگیریم و بعضی خواسته‌های به‌وجودآمده از قبل را هم در درونمان از بین ببریم. باید سعی کنیم به جای خواستن چیزهای جدید، همان چیزهایی را که از قبل داریم دوباره بخواهیم. توصیه رواقیون چنین چیزی است.
صابرحسینپور

حجم

۳۳۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۸۷ صفحه

حجم

۳۳۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۸۷ صفحه

قیمت:
۱۳۰,۰۰۰
تومان