میگوید: «از ذهنت پاکش کن، بچه جان. از قلبت پاکش کن. ترس یکجور اعتراف به ضعف است. چیزی که از آن میترسید از شما قویتر است یا خیال میکنید که هست، وگرنه از آن نمیترسیدید. هیچوقت این حرف امرسون را از یاد نبرید که میگوید "همیشه کاری را انجام بده که از انجام دادنش میترسی".»
دو روح در یک بدن (شیلا)
نکته: با یک لبخند مناسب، خیلی کارها میشود کرد. باید روی این موضوع دقیقتر کار کنم. لبخند دوستانه، لبخند سرزنشآمیز، لبخند جدایی، لبخند ملتمسانه و لبخند معمولی.
دو روح در یک بدن (شیلا)
«اگر هیچکس هیچ حرف ناخوشایندی نمیزد، دنیای خوبی میشد، اما خطرناک بود.
Emily
اگر لازم شد بیرحمیها و بدجنسیها را مسخره کن ـ اما در مورد ضعفها رحم داشته باش.
sayna.s
"همیشه کاری را انجام بده که از انجام دادنش میترسی".»
nastaran
ترس یکجور اعتراف به ضعف است. چیزی که از آن میترسید از شما قویتر است یا خیال میکنید که هست، وگرنه از آن نمیترسیدید.
nastaran
هر چیزی که خیلی محترم باشد حوصلهٔ آدم را سر میبرد.»
Sophie
ایلزه، خواهش میکنم ماجرای دیشب را برای کسی تعریف نکن. شب قشنگی بود ولی خاطرهاش تا وقتی قشنگ میماند که بین خودمان بماند
Sophie
«این لباس آبیات خیلی قشنگ است. خیلی هم به تو میآید. عالیست. تحمل زنهای بدلباس را ندارم. اعصابم را خرد میکند ـ احتمالاً اعصاب خدا را هم خرد میکند. بههرحال اگر بلد باشی چطور لباس بپوشی دیگر ایرادی ندارد اگر شعرهای همانس را هم دوست داشته باشی.»
دو روح در یک بدن (شیلا)
ـ گربهٔ واقعی یعنی گربهٔ خاکستری!
Emily