بریدههایی از کتاب نامه های کوفی
۳٫۶
(۱۰)
ز اول محرم
هر شب تو را سر بریدهاند
فردا شمر
کار را یکسره خواهد کرد
Ahmad
زبان مشترکِ مردمِ جهان شعر است
Ahmad
خیال میکنم این بغض ناگهان شعر است
همین یقین فروخفته در گمان شعر است
همین که اشک مرا و تو را درآوردهست
همین همین دو سه تا تکه استخوان شعر است
همین که میرود از دست شهر، دست به دست
همین شقایق بینام و بینشان شعر است
چه حکمتیست در این وصفِ جمعناشدنی
که همزمان غم نانْ شعر و بوی نانْ شعر است
تو بی دلیل به دنبال شعر تازه مگرد
همین که میچکد از چشم آسمان شعر است
از اینکه دفتر شعرش هزار برگ شده است
بهار نه، به نظر میرسد خزان شعر است
Ahmad
الا ای جمعه سرخی که رنگ عید نوروزی
از این تقویم سرتاسر عزاداری بزن بیرون
چه طرفی بستهای از حکمرانی روی این قلیان
الا سلطان از این زندان قاجاری بزن بیرون
Ahmad
تا که کج میایستد شاهین میزانهای ما
بر فراز نیزه خواهد رفت قرآنهای ما
گرگهاتان کی حریف برههامان میشدند
راست میگفتند اگر یک بار چوپانهای ما
سالها چون غنچهها خاموش ماندیم و دریغ
چاک خورد از فرط خاموشی گریبانهای ما
در شبی تاریک و بیم موج و گردابی چنین
دست طوفان بلا افتاده سکانهای ما
شعرهای داغ ما هم از دهان افتاده است
بس که از سرما به هم چفت است دندانهای ما
هر که سیر از خوان ما برخاست نان از ما برید
بشکند ای دوستان دست نمکدانهای ما
ماه من یک تخته بردارد گر از دکان خویش
تخته خواهد شد در این بازار دکانهای ما!
Ahmad
بوسه و عطش
هزار بادیه مجنونِ نیسواری تو
هزار آینه مبهوتِ بیشماری تو
بهار آمده با لالههای سینهزنش
پی زیارت باغ بنفشهکاری تو
هلا که جمع نقیضین بوسه و عطشی
ندیدهام لب خشکی به آبداری تو
چه جای نغمه در این روزگار یأس، مگر
به روی دست تو پرپر نشد قناری تو؟
هم او که نامه برایت نوشت، با خنجر
ببین که آمده از پشت سر به یاری تو
دریغ! کاری از این طبع مرده ساخته نیست
به جز شمردن گلزخمهای کاری تو
به ما مخند که جای گریستن بر خویش
نشستهایم دمادم به سوگواری تو
delaram
این آسمان بعید است بی روشنا بماند
از بس ستارههای دنبالهدار دارد
MGerafar
حجم
۴۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۱۱ صفحه
حجم
۴۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۱۱ صفحه
قیمت:
۳۳,۰۰۰
۲۳,۱۰۰۳۰%
تومان