سر جدا پیکر جدا این سرنوشت لالههاست
هدی✌
سر جدا پیکر جدا این سرنوشت لالههاست
این عقیق تر ببین دور از یمن افتاده است
هدی✌
بگذار تا دمی به جمالت نظر کنم
هفتاد و دومین گل از خون برآمده
لب واکن از هم ای تن بی سر حسین من
حرفی به لب بیار و ببین خواهر آمده...
هدی✌
بس که بر بالای نی شیرین غزل سر دادهای
من که میپندارم اینان نیشکر میآورند
هدی✌
آشنا میآید آری این گل بالای نی
هر چقدر این نیزه را نزدیکتر میآورند
هدی✌
چه گواراست
این شربت زعفرانی
اما تشنه از محله ما رفت
عباس تعزیه
علی دائمی
بیا که آینه روزگار زنگاریست
بیا که زخمِزبانهای دوستان کاریست
به انتظار نشستن در این زمانه یاس
برای منتظران چاره نیست ناچاریست
momen313
نامه پانزدهم
دهلفروشی
سنجفروشی
زنجیرفروشی
شمشیرفروشی
به نام تو
چقدر دکان باز شده است
behdani
این گل قاصد اگر دور از وطن افتاده است
بس که تاریک است این صحرا و دلها داغدار
هر گلی امشب به فکر سوختن افتاده است
ای نسیم آهسته پا بگذار چون هر گوشهای
نسترن افتاده است و یاسمن افتاده است
سر جدا پیکر جدا این سرنوشت لالههاست
این عقیق تر ببین دور از یمن افتاده است
کوثر
نامه چهاردهم
همه منتظر شکار این لحظهاند
با دوربینهای کانن:
وقتی شمر
با سر بریده
از قتلگاه بیرون میآید!
sajad8036