من تا جون دارم تلاش میکنم که دخترم یه چیزی بشه. باید دکتر بشه، باید بیاد توی این دزاشوب که دیگه آنقدر کور و کچل توی کوچههاش ولو نباشند. من ته دلم خوبه. خدا حاجتم را برآورده میکنه
fuzzy
کی لامذهبه؟ شماها که هزار مرتبه قرآن را مهر کردید و زیر قولتان زدید؟ نیامدید قسم نخوردید که دیگر همه امان دارند؟ چرا مردمو بیخودی میگیرید؟ چرا بیخودی میکشید؟ کی دزدی میکنه؟
fuzzy
تا به حال برای او بازپرسی فنی بود؛ اما حالا میفهمید برای کسی که باید استنطاق پس بدهد، برای کسی که گناهی کرده و با همه قوا میکوشد آن را پنهان کند، چه زجری است. اما او که تا به حال از استنطاق دیگران لذت میبرد، هرگز متوجه زجری که متهم میکشید، نشده بود. با چه جسارتی یارمحمد استنطاق پس میداد. شاید دلیلش این بود که مردک بیگناه بوده است. پس اگر خودش هم بیگناه است، چرا محکم به پرسشهای خودش جواب نمیهد.
fuzzy