بریده‌هایی از کتاب حرف نزنید عمل کنید؛ هفت قدم بیشتر با اهداف خود فاصله ندارید

را از پریز بیرون می‌کشید و چراغ خاموش می‌شود. وقتی می‌گویید: «من مسئول هستم.» هیجانات منفی شما سریع فروکش می‌کنند. نمی‌توانید بگویید: «من مسئول هستم.» و در همان حین خشمگین، نگران یا ترسناک باشید. جمله «من مسئول هستم.» شما را در جایگاه راننده قرار می‌دهد. با این کار مسئولیت کامل زندگی خود را به دوش می‌گیرید و از وضعیت قربانی به جایگاه فاتح و برنده تغییر مکان می‌دهید. از احساس ضعف به احساس امنیت و قدرت و اتکا به خود منتقل می‌شوید. جمله «من مسئول هستم.» با تکرار زیاد ملکه ذهن شما می‌شود و شما را به فردی کاملاً مثبت، قدرتمند و قوی تبدیل می‌کند.

واژه‌های «من مسئول هستم.» شما را بر اوضاع مسلط می‌کنند.

موفقیت در مقابل شکست سازوکار شکست و موفقیت در مغز همه وجود دارد. همان‌گونه که می‌دانید سازوکار شکست شما در زمینه غفلت و کوتاهی شما فعالیت می‌کند. این نظام خودکار است و مدام تمایل شما را به‌سوی افکار منفی تقویت می‌کند. وقتی بیکار نشسته‌اید، تلویزیون تماشا می‌کنید یا در هر وضعیت به کار شخصی مشغول هستید، به‌طور خودکار می‌بینید که به افکار غم‌انگیز و خشمگینانه فکر می‌کنید. با دوستان و خانواده درباره آن افکار حرف می‌زنید. آن افکار را هنگام شام با خود می‌آورید. آن افکار شب مانع خواب راحت شما می‌شوند. درباره آن افکار گفت‌وگوهای خیالی می‌کنید و حتی با کسانی که حضور ندارند خشمگینانه بحث می‌کنید. همه گاهی این‌طور رفتار می‌کنیم.

سازوکار موفقیت خود را تحریک کنید سازوکار موفقیت شما با هدف و پذیرش مسئولیت زندگی‌تان و کار روی موضوعی که به آن علاقه دارید و برای شما مهم است یا تلاش برای دستیابی به خواسته واقعی‌تان، تحریک می‌شود. (در فصل ۴ بیشتر در این‌باره صحبت می‌کنیم). تلنگر: به‌جای اینکه فکر خود را به توجیه و دلیل‌های احساس منفی خود به کسی مشغول کنید که او را عامل این وضعیت می‌دانید، باید ذهن شگفت‌انگیز خود را بر دلیل‌هایی متمرکز کنید که مسئول ایجاد وضعیت منفی زندگی شما هستند. موقعی که به مردم مشاوره و آموزش می‌دهم، گاهی آن‌ها درباره شکست عشقی و ازدواج، بدی همسر و احساس خشم خود از کارهایی صحبت می‌کنند که برای او انجام داده یا نداده است.

شما مسئول بودید در این‌گونه شرایط به آن‌ها یادآوری می‌کنم که خودشان مسئول بودند. آن‌ها خودشان تصمیم گرفتند بی‌توجه به بدگمانی احتمالی خود، با آن فرد ازدواج کنند. آنان خودشان رفتارها یا گفتارهای منفی آن فرد را پذیرفتند و با آن همسو شدند. آن‌ها مسئول بودند و هنوز هم هستند. بنابراین شما از این پس برای هر کاری که انجام می‌دهید مسئول هستید. قانون خوشبختی و شادمانی این است که «هرگز از آنچه نمی‌توانی تغییر دهی آشفته و خشمگین مباش.» نمی‌توانید اتفاق‌های گذشته را تغییر بدهید. فقط باید از آن‌ها درس بگیرید و رهایشان کنید. پس مسئولیت صددرصد را بپذیرید.

قانون شادمانی و خوشبختی آن است که هرگز از آنچه نمی‌توانی تغییر بدهی آشفته و خشمگین نباشی. به دلیل فکر کن بهتر است به وضعیت ناگواری که هنوز شما را آشفته می‌کند فکر کنید و مواردی را پیدا کنید که مسئولشان بودید. به‌جای آنکه مدام از آنچه دیگری انجام داد یا نداد شکایت کنید، به کارهایی فکر کنید که خودتان انجام دادید یا ندادید و سبب شدند خود را در آن وضعیت قرار دهید. هنگامی که مسئولیت می‌پذیرید و به دلایل مسئول‌بودن خود فکر می‌کنید، منفی‌نگری شما ناپدید می‌شود. خیلی زود عاملی که ماه‌ها یا حتی سال‌ها شما را خشمگین کرده بود ناپدید می‌شود، درست مثل دود سیگار داخل اتاقی که برای همیشه از آنجا خارج شده است.

بر هیجان خود مسلط باشید به گفته الینور روزولت: «هیچ‌کس بدون رضایت و اجازه شما نمی‌تواند در شما احساس حقارت ایجاد کند.» وقتی دیگری را برای کاری مقصر می‌دانید که انجام داده‌اید یا نداده‌اید، اختیار هیجانات خود را به دست او می‌دهید. به او اجازه می‌دهید در شما احساس حقارت، کوچکی و خشم ایجاد کند. همین را می‌خواستید؟ به توصیه والت ویتمن گوش بسپارید که گفته است: «اگر همیشه چهره‌ات را به‌سوی آفتاب نگه داری، سایه‌ها پشت‌سرت قرار می‌گیرند.»

  با پذیرش مسئولیت، سرپرستی تمام زندگی خود را به عهده می‌گیرید. با یک حرکت شجاعانه از کودکی به بزرگ‌سالی قدم می‌گذارید، بر اوضاع و شرایط مسلط می‌شوید و هرگز قربانی آن نمی‌شوید. تمام حس‌های منفی ناپدید می‌شوند و فقط هیجانات مثبتی باقی می‌مانند که زندگی‌تان را ارتقا می‌دهند و غنی می‌سازند.

تصمیم بگیرید همین حالا تصمیم بگیرید مسئولیت صددرصد آنچه را هستید و خواهید بود، به عهده بگیرید. شاید این بزرگ‌ترین و نشاط‌آورترین تصمیمی باشد که تاکنون گرفته‌اید. این تصمیم شما را آزاد می‌گذارد به‌سمت خواسته خود قدم بردارید. دیگر بهانه‌گیری کافی است.

داشتن بهترین هدف اشتباه است، باید موفقیت خود را براساس توانایی‌هایتان بسنجید. دَمیِن هرست

فصل سوم: با شجاعت به پیش بروید آنان که شجاعانه باور داشتند چیزی درون آن‌ها قدرتمندتر از شرایط بیرون است، به نتایج شگفت‌انگیزی دست یافتند. بروس بارتون عمل‌گرایی یکی از مهم‌ترین ضروریات موفقیت است. این ویژگی انگیزه درونی برای پیگیری هدف یا پروژه است. عمل‌گرایی فرد با حس ضرورت و بی‌قراری او برای سریع انجام‌دادن کار

نشان داده می‌شود. یکی از ویژگی‌های مهم موفق‌ترین افراد در هر زمینه همین است. بزرگ‌ترین مانع برای اقدام فوری، ترس از شکست، خسارت، شرمندگی، انتقاد یا مورد تمسخر واقع‌شدن است. برای دستیابی به همه امکانات باید آگاهانه و بادقت بر ترس‌هایی غلبه کنید که مانع شما می‌شوند. اعتمادبه‌نفس ترس را کنار می‌زند اعتمادبه‌نفس نقطه مقابل ترس است. اعتمادبه‌نفس به شما انرژی، خوش‌بینی و انگیزه غلبه بر هر مانع درونی یا بیرونی را می‌دهد تا هدف خود را دنبال کنید. منابع اعتمادبه‌نفس شجاعت و جرئت است و شجاعت ویژگی مهمی است که شما را به موفقیت می‌رساند.

به قول وینستون چرچیل: «شجاعت مهم‌ترین فضیلتی است که دیگر ویژگی‌ها به آن وابسته هستند.» مارگارت تاچر این موضوع را به این شیوه بیان کرد: «همه چیز در مرحله حساس به شجاعت بستگی دارد.» فقط تصور کنید! اگر اصلاً از چیزی نمی‌ترسیدید، زندگی شما چقدر متفاوت بود؟ اگر برای موفقیت آن‌قدر به خود اطمینان و اعتمادبه‌نفس داشتید که دست به هر خطری می‌زدید و تحت هر شرایطی پیش می‌رفتید، زندگی شما چقدر متفاوت بود؟ همه می‌ترسند همان‌گونه که می‌دانید همه از بعضی چیزها می‌ترسند که به‌طور معمول بسیار زیاد هستند.

تنها تفاوت در برخورد با ترس‌های عادی و طبیعی است که هر روز آن‌ها را تجربه می‌کنید. رالف والدو امرسون راه‌حلش را ارائه کرده است: «کاری را انجام دهید که از آن می‌ترسید، آنگاه مرگ ترس حتمی است.» راه غلبه بر ترس‌ها و رسیدن به سطوح بالای شجاعت و اعتمادبه‌نفس آن است که کاری را که از آن می‌ترسید بارها انجام دهید تا ترس شما برطرف شود. یکی از بزرگ‌ترین ترس‌هایی که مانع پیشرفت ما می‌شود، ترس از طردشدن و جواب رد شنیدن است. این ناشی از انتقادهایی است که در کودکی از ما کرده‌اند. در بزرگ‌سالی هنوز هم به نظرات واقعی یا خیالی دیگران بیش از حد حساس

هستیم. نگرانی از طرز تفکر دیگران درباره خودمان، ما را در اولین مرحله از تلاش باز می‌دارد. اصل ارزشمند موفقیت هرگز به دلیل ترس از تفکر مردم درباره خودتان، کاری را انجام ندهید یا از انجام کاری صرف‌نظر نکنید، زیرا حقیقت این است که اصلاً کسی به شما فکر نمی‌کند. عجیب است که بسیاری به دلیل نگرانی از انتقاد و سرزنش مردم برای آنکه تصمیم گرفتند از وضعیتی خارج و دور شوند در شغلی بد و نامناسب، رابطه‌ای غم‌انگیز و بی‌فرجام و ازدواج نامناسب یا وضعیتی دشوار از هر نوع که فکر کنید باقی می‌مانند. آن‌گاه وقتی شجاعت خارج‌شدن از

این شرایط را پیدا می‌کنند، از اینکه کسی به آن‌ها توجه و فکر نمی‌کرده است، تعجب می‌کنند. با ترس روبه‌رو شوید شکسپیر در نمایشنامه هملت می‌گوید: «بازوانت را به‌سوی دریای مشکلات بگشا، زیرا مشکلات بر اثر مواجهه تو با ترس‌ها پایان می‌یابند.» کشف جالب این است که با حرکت به‌سمت شخص یا موقعیتی که از او می‌ترسید و اقدام برخلاف ترس خود، ترس شما دور می‌شود و شجاعت جایگزین آن می‌شود. اگر به سبب ترس از موقعیت یا کسی دور شوید، ترس افزایش می‌یابد و افکار و احساسات شما را درگیر می‌کند و در طول روز از مسیر منحرف می‌شوید و شب بیدار می‌مانید.

خبرنگار جوانی به نام آرتور گوردون با آقای توماس جی واتسون، بنیان‌گذار شرکت آی‌بی‌ام، مصاحبه کرد و از او پرسید: «آقای واستون چطور می‌توانم سریع‌تر موفق شوم؟» واتسون پاسخ داد: «اگر می‌خواهید میزان موفقیت خود را افزایش دهید، باید میزان شکست خود را دوبرابر کنید، در آنجاست که موفق می‌شوید، یعنی از شکست عبور می‌کنید.» بیاموزید نترسید وقتی با افراد ثروتمند مصاحبه می‌کنم همیشه از اینکه می‌بینم بسیاری از آنان، شاید هم بیشترشان، حرفه خود را با فروش تلفنی و دست‌فروشی آغاز کردند، تعجب می‌کنم. آنان بارها با ترس خود از شکست و طردشدن مقابله

کردند و به نقطه‌ای رسیدند که دیگر از شکست نمی‌ترسیدند. ایده فروش حضوری و بدون دعوت برای بسیاری از مردم ترسناک است. با بسیاری صحبت کردم که با شغل فروشندگی‌ای آغاز کردند که به فروش تلفنی نیاز داشت و در همان چند ساعت اول از ترس آشفته و مضطرب شدند و به شغل کارمندی و حقوق‌بگیری خود برگشتند. تنها راه غلبه بر ترس از فروش تلفنی یا هرچیز دیگر این است که آن را بارها تکرار کنید. در سمینارهای فروش، روش «صد تلفن» را آموزش می‌دهم. به فروشندگان می‌گویم که سریع‌ترین راه خروج از کسادی بازار و فروش و دوبرابر کردن درآمد این است که هرچه سریع‌تر صد تماس تلفنی برای فروش بگیرید و به نتیجه آن توجه نکنید.

جواب نه را فراموش کنید تصور کنید که به شما پیشنهاد داده‌اند بابت صد فردی که برای فروش کالا یا خدمات با آن‌ها حضوری یا تلفنی تماس برقرار کنید ده، بیست یا سی دلار حقوق می‌دهند، حال چه آن فرد از شما خوشش آمده باشد و چه نیامده باشد، چه از شما خرید کند چه تلفن را قطع کند، در هر صورت حقوقتان را به شما می‌دهند ـ حالا چه می‌کنید؟

پاسخ این است که شما از جواب رد شنیدن نمی‌ترسید و با بالاترین سرعت ممکن صد تماس تلفنی خود را می‌گیرید و وقتی این کار را انجام دادید، عجیب‌ترین اتفاق‌ها رخ می‌دهند، یعنی بدون اینکه به خریدن یا نخریدن آن‌ها توجه کنید، به مردم تلفن می‌زنید. با این کار انرژی و اعتمادبه‌نفستان بیشتر از قبل می‌شود و بسیاری از افرادی که مخاطب این صد تماس شما بودند، در طی چند هفته یا ماه آینده به بهترین مشتری‌های شما تبدیل می‌شوند.