بریدههایی از کتاب کشتن شوالیهی دلیر (۱)
۳٫۸
(۶۲)
ماساهیکو گفته بود: " گاهی اوقات بهتره آدم بعضی مسائل رو ندونه!" شاید حق با او بود. البته گاهی اوقات هم بهتر است هرگز برخی مسائل را نشنود؛ اما این کار تا ابد امکانپذیر نیست. زمانی خواهد آمد که واقعیت آشکار میشود! حتی اگر گوشهایت را محکم با هر دو دست بگیری، باز هم حقایق سینهٔ هوا را خواهند شکافت تا قلبت را نشانه بگیرند. راه گریزی نیست! اگر این وضعیت را دوست نداری، تنها راه حل این است که در خلأ کامل زندگی کنی.
Hana
او یک بیماری ریوی مادرزاد داشت که هر از چندی برایش مشکل ساز میشد. خانوادهٔ او از همین بهانه استفاده کردند تا وی را به عنوان سرباز به جنگ گسیل نکنند
نازی
به نظر من، در چشمان او جهانی عمیق لانه کرده بود که فراتر از زمان بود.
Hana
" برای آلمانها نقاشیهای رنگ روغن و پرتره میکشم... آنها عکسهایی از اقوام، همسران، مادر یا فرزندانشان را برایم میآورند. همهٔ مردم دوست دارند عکسی از عزیزان خود داشته باشند. افسران SS خانوادههای خود را با عشق و احساس برایم توصیف میکنند... حتی رنگ چشم و موی آنها را هم توصیف میکنند. برای من فرقی ندارد؛ حتی میتوانم از روی یک عکس سیاه و سپید بیکیفیت پرتره بکشم. باور کنید دوست دارم به جای پرترهٔ خانوادههای افسران آلمانی، عکسهای سیاه و سپید از اجساد کودکانی که در لازارت بر روی هم انباشته شدهاند را بکشم؛ و سپس دوست دارم این عکسها را به آنها بدهم و بگویم؛ پست فطرتها شما باید عکس این افرادی که به قتل رساندید را به خانه ببرید و روی دیوار خانهٔ خود نصب کنید!"
وحید
دگرگونیهای احساسات انسانی تحت سلطهٔ آداب و رسوم یا منطق یا قوانین حقوقی نیست. احساسات انسانی کاملا جاری، ناپایدار و آزادند؛ بنابراین هر لحظه ممکن است پرکشیده و به سمت دیگری بروند. احساسات انسانی همانند پرندگان مهاجرند که مرز بین کشورها را نمیشناسند.
وحید
اسرار اطرافیان نیز هرگز از سینهٔ ماساهیکو به بیرون تراوش نمیکنند؛ بلکه همانجا میمانند. احتمالا ظرفیت تانکر ذخیرهٔ اسرار ماساهیکو بیپایان است
R.R
زمانی که به گذشته نگاه میکنید، با شگفتی درمییابید که زندگی ما آکنده از رویدادهای عجیب و رازهای غریب بوده است. زندگی ما پر از رویدادهای واقعآ باورنکردنی و غیرقابل پیشبینی است و پیشرفتها غالبآ پر فراز و نشیباند. هر چهقدر با دقت به پیرامون خود بنگرید، باز هم نمیتوانید این رویدادهای عجیب را درک کنید. در خلال زندگی روزمره، همهٔ رویدادها ساده و عادی به نظر میرسند. در ابتدا نه، اما پس از گذشت زمان متوجه میشوید که همهٔ رویدادها از یک منطق خاص پیروی میکنند.
R.R
دو سال بعد، مرگ به آرامی از همان غار کوچک بیرون خزید و روح خواهرم را با خود برد.
dsh
" من همیشه با ظاهر مومیایی راحت بودم، اما اگر نیمههای شب با ظاهر مومیایی ظاهر شوم، قطعآ دوستانم را آزار میدهم. مشاهدهٔ یک انسان که همهٔ گوشتهای بدنش خشک شده است و نیمهشب زنگوله را به صدا در آورده، برای هیچکس خوشایند نیست ... درواقع، بسیاری از مردم با دیدن این صحنه سکتهٔ قلبی میکنند.
dsh
با دقت به من نگریست. حالت کسی را داشت که از پشت پنجره به داخل یک خانه خیره شده است. حتی صورت فشرده شدهٔ او را بر روی شیشهٔ پنجره در ذهن تجسم کردم.
Roya
هر چه بیشتر فکر کردم، ناتوانی مغزم را بیشتر احساس کردم. ذهن من همانند یک میز ناهارخوری با پایهای لق بود.
Roya
سکوت مرا بیدار کرد! باور کنید که این نیز امکانپذیر است. البته میدانم که معمولا یک صدای ناگهانی که سکوت شب را در هم میشکند شما را از خواب بیدار میکند، اما گاهی اوقات یک سکوت ناگهانی لابهلای هیاهوی بسیار نیز همان تأثیر را دارد و شما را بیدار میکند.
Roya
حجم
۳۶۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۳۱ صفحه
حجم
۳۶۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۳۱ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان