بریدههایی از کتاب کشتن شوالیهی دلیر (۱)
۳٫۸
(۶۲)
خانه در سکوتی غیرقابل تحمل بود؛ گویی تک و تنها کف یک اقیانوس نشسته بودم.
Roya
سکوت مرا بیدار کرد! باور کنید که این نیز امکانپذیر است. البته میدانم که معمولا یک صدای ناگهانی که سکوت شب را در هم میشکند شما را از خواب بیدار میکند، اما گاهی اوقات یک سکوت ناگهانی لابهلای هیاهوی بسیار نیز همان تأثیر را دارد و شما را بیدار میکند.
Roya
اگه فقط چند لحظه طول بکشه هم برام کافیه. فقط دوست دارم زیر همون سقفی باشم که اون هست؛ فقط دوست دارم هوایی رو تنفس کنم که اون تنفس میکنه! خواستهٔ دیگهای ندارم.
dsh
با یه بمب ساعتی توی سینهاش زندگی میکرد که هر لحظه ممکن بود منفجر بشه.
هادی محمودی
با خود اندیشیدم که چقدر خوب و لذتبخش خواهد بود اگر قضاوت کردن در مورد دیگران و رویدادها را بهطور کلیترک کنم.
dsh
او از کسانی نبود که بتواند در یک زمان با چند نفر در ارتباط عاطفی باشد؛ بنابراین مرا کنار گذاشت.
هادی محمودی
همیشه مسائل رو با دقت بررسی میکنم؛ اصلا شعار منه اینه: سه بار فکر کردن بهتر از دوبار است! البته اگه زمان به من مجال بده، معتقدم که چهار بار فکر کردن بهتر از سه بار فکر کردنه."
هادی محمودی
در نگاه آنها یک مشخصهٔ عجیب وجود داشت.... یک نوع شعلهٔ منجمد شده....
هادی محمودی
سکوت مرا بیدار کرد! باور کنید که این نیز امکانپذیر است. البته میدانم که معمولا یک صدای ناگهانی که سکوت شب را در هم میشکند شما را از خواب بیدار میکند، اما گاهی اوقات یک سکوت ناگهانی لابهلای هیاهوی بسیار نیز همان تأثیر را دارد و شما را بیدار میکند.
Saeed Rahimzadeh
به نظر من، در چشمان او جهانی عمیق لانه کرده بود که فراتر از زمان بود.
✿tanin
در بسیاری موارد عینیت الزاماً برتر از ذهنیت نیست. همیشه واقعیت مهمتر از رؤیا نیست!"
phoenix
درد و رنج اصابت یک شمشیر تیز بسیار راحتتر از مرگ تدریجی است.
phoenix
دگرگونیهای احساسات انسانی تحت سلطهٔ آداب و رسوم یا منطق یا قوانین حقوقی نیست. احساسات انسانی کاملا جاری، ناپایدار و آزادند؛ بنابراین هر لحظه ممکن است پرکشیده و به سمت دیگری بروند.
sadegha
سکوت مرا بیدار کرد! باور کنید که این نیز امکانپذیر است. البته میدانم که معمولا یک صدای ناگهانی که سکوت شب را در هم میشکند شما را از خواب بیدار میکند، اما گاهی اوقات یک سکوت ناگهانی لابهلای هیاهوی بسیار نیز همان تأثیر را دارد و شما را بیدار میکند.
A L I
گفته بود: " گاهی اوقات بهتره آدم بعضی مسائل رو ندونه!" شاید حق با او بود. البته گاهی اوقات هم بهتر است هرگز برخی مسائل را نشنود؛ اما این کار تا ابد امکانپذیر نیست. زمانی خواهد آمد که واقعیت آشکار میشود! حتی اگر گوشهایت را محکم با هر دو دست بگیری، باز هم حقایق سینهٔ هوا را خواهند شکافت تا قلبت را نشانه بگیرند. راه گریزی نیست! اگر این وضعیت را دوست نداری، تنها راه حل این است که در خلأ کامل زندگی کنی.
وحید
دوست دارم بقیهٔ زندگی رو با این احتمال زندگی کنم که شاید ماریه آکیکاوا دختر خونی خودمه. اونو از دور نگاه میکنم و شاهد بزرگ شدنش میمونم. برای من همینقدر کافیه!
هادی محمودی
آنچه در کمین من نشسته بود، موهبتی در لباس مبدل نبود و افسوس که زمانی این مسئله را دانستم که راه بازگشت نداشتم.
A L I
یک انسان میمیرد و انسان دیگری متولد میشود. یک فکر پایان میپذیرد و فکر دیگری جایگزینش میشود. یک تصویر نابود میشود و تصویر دیگری ظهور میکند. با سپری شدن روزها خسته میشوم و یک بار دیگر از نو آغاز میکنم. هیچ چیز ساکن و ثابت نیست و فقط در این میان، زمان مفقود میشود. پشت سرم، زمان همچون دانههای شن بیصدا است و هر ثانیه به ترتیب راه خود را در پیش گرفته و ناپدید میشود.
وحید
با خود اندیشیدم که چقدر خوب و لذتبخش خواهد بود اگر قضاوت کردن در مورد دیگران و رویدادها را بهطور کلیترک کنم.
R.R
" سعی کن نیمهٔ پر لیوان رو ببینی! شاید این حرف تکراری باشه، اما اگه قراره از یه جادهای عبور کنی، بهتره در یه روز آفتابی ازش عبور کنی، درسته؟"
R.R
حجم
۳۶۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۳۱ صفحه
حجم
۳۶۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۳۱ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان