بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کشتن شوالیه‌ی دلیر (۱) | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب کشتن شوالیه‌ی دلیر (۱)

بریده‌هایی از کتاب کشتن شوالیه‌ی دلیر (۱)

انتشارات:نشر مصدق
امتیاز:
۳.۸از ۶۲ رأی
۳٫۸
(۶۲)
یوزو: " البته اون واقعآ خوش‌قیافه هست؛ اما گاهی اوقات واقعآ رفتار عجیبی داره و کسالت‌آور می‌شه." با شنیدن این اظهار نظر به فکر فرو رفتم؛ خوش‌قیافه، عجیب و کسالت‌آور... واژگان ناهمگن باعث شدند هرگز نتوانم تصویر کلی از خواستگار مورد نظر در ذهنم ایجاد کنم. ناگهان تصویر یک بشقاب از خوراکی‌های مختلف در ذهنم ظاهر شد که هر یک به تنهایی طعم خاص خود را دارند و خوشمزه‌اند، اما ترکیب آن‌ها نه تنها خوشایند نیست؛ بلکه منجر به بیماری می‌شود. آیا هیچ‌کس دوست دارد چنی
هادی محمودی
تمثیل‌ها را نباید با واژگان توضیح داد، فقط باید آن‌ها را درک کرده و بپذیری."
هادی محمودی
اگه من جای تو بودم، دوست داشتم حقیقت رو بدونم و تلاش می‌کردم! تئوری رو بذار کنار؛ طبیعیه که آدم دوست داشته باشه حقیقت رو بدونه." منشیکی لبخند زد و گفت: " تو هنوز خیلی جوونی، برای همین اینو می‌گی. زمانی که به سن من برسی، حتمآ احساس منو درک می‌کنی، اون موقع متوجه می‌شی که گاهی‌اوقات دونستن برخی حقایق باعث تنهایی بیشتر آدم می‌شه."
هادی محمودی
او ناگهان گفت: " اوه، داشت یادم می‌رفت؛ اون خانم خدمت‌کار به من گفت که یه اتاق ممنوعه هم در اون خونه هست که آقای منشیکی صراحتاً دستور داده بود هرگز به اون‌جا نره! لحنش هم خیلی جدی بوده!" با تعجب گفتم: " چه عجیب!" او گفت: " کاملا درسته! اما به نظر من همهٔ خونه‌ها یه راز عجیب دارن!" یک بار دیگر تابلوی نقاشی کشتن شوالیهٔ دلیر در ذهنم تداعی شد، که راز عجیب خانه‌ای بود که من در آن ساکن بودم.
Roya
به نظر من، در چشمان او جهانی عمیق لانه کرده بود که فراتر از زمان بود.
✿⁠tanin
داشتن دانش و اطلاعات صحیح در بسیاری از موارد باعث بهبود زندگی انسان‌ها نمی‌شود.
Amir Ganjkhani
داشتن دانش و اطلاعات صحیح در بسیاری از موارد باعث بهبود زندگی انسان‌ها نمی‌شود.
Amir Ganjkhani
در خلال زندگی روزمره، همهٔ رویدادها ساده و عادی به نظر می‌رسند. در ابتدا نه، اما پس از گذشت زمان متوجه می‌شوید که همهٔ رویدادها از یک منطق خاص پیروی می‌کنند.
Amir Ganjkhani
مسائل زیادی در تاریخ وجود دارند که بهتر است به آن‌ها نپردازیم تا همیشه در پردهٔ ابهام بمانند. داشتن دانش و اطلاعات صحیح در بسیاری از موارد باعث بهبود زندگی انسان‌ها نمی‌شود. می‌دانی؟ در بسیاری موارد عینیت الزاماً برتر از ذهنیت نیست. همیشه واقعیت مهم‌تر از رؤیا نیست!
آرش فرجام
در بسیاری موارد عینیت الزاماً برتر از ذهنیت نیست. همیشه واقعیت مهم‌تر از رؤیا نیست!"
کاربر ۱۲۱۰۶۱۱
ذهنم شروع به فعالیت کرد. احتمالا شوالیه در تابلوی کشتن شوالیهٔ دلیر، همان افسر عالی‌رتبهٔ ارتش نازی بوده است.
طلا در مس
منشیکی: " برای این‌که مسئلهٔ مهم این نیست که اون دختر من هست یا نه!"
طلا در مس
احساس کلی من نوعی بی‌حسی عذاب آور بود. نوعی کرختی که به تدریج به قلب سرایت می‌کند تا دردی وحشتناک را احساس نکنید؛ درد ناشی از عشق ورزیدن به دیگری در حالی که او دست رد به سینهٔ شما می‌زند. شاید این حالت نوعی مادهٔ آرام کننده احساسات باشد.
kosar
وضعیت فردی را داشتم که هر شب به ماه در آسمان خیره می‌شود، اما باز هم در مورد آن هیچ نمی‌داند.
zahra_askari
گاهی اوقات افراد تغییر می‌کنن... خیلی شدید هم تغییر می‌کنن! اونا هر چی رو که تا حالا ساختن خراب می‌کنن، یه بار دیگه از وسط ویرانه‌ها بلند می‌شن و شروع به سازندگی می‌کنن
daneshmand74
در ابتدا هیچ موضوع غیرعادی مشاهده نکردم. روی تخت‌خواب نیم‌خیز شدم و با دقت گوش دادم. بالأخره متوجه وضعیت غیرعادی شدم. همه جا بیش از حد ساکت بود. سکوتی عمیق و مرگبار!
A L I
زمانی خواهد آمد که واقعیت آشکار می‌شود! حتی اگر گوش‌هایت را محکم با هر دو دست بگیری، باز هم حقایق سینهٔ هوا را خواهند شکافت تا قلبت را نشانه بگیرند. راه گریزی نیست! اگر این وضعیت را دوست نداری، تنها راه حل این است که در خلأ کامل زندگی کنی.
Narges
من برای این حالت، اصطلاح تمرکز بر روی بوم سپید را برگزیدم، هنوز هیچ نقشی بر روی آن وجود ندارد، اما در حقیقت، فراتر از فضای سپیدی ساده است. در گوشه و کنار این فضای سپید، آنچه قرار است به زودی ظهور کند منتظر ایستاده است. همین‌طور که با دقت نگاه می‌کردم، گزینه‌های متعددی را کشف کردم و به‌طور هم‌زمان سرنخ‌هایی برای چگونگی پیش‌برد کار را به‌دست آوردم. این همان لحظهٔ محبوب من بود؛ یعنی زمانی که وجود و عدم درهم تنیده می‌شوند.
Narges
احساس کردم در سکوت جنگل می‌توان صدای گذشت زمان و عمر را شنید. یک انسان می‌میرد و انسان دیگری متولد می‌شود. یک فکر پایان می‌پذیرد و فکر دیگری جایگزینش می‌شود. یک تصویر نابود می‌شود و تصویر دیگری ظهور می‌کند. با سپری شدن روزها خسته می‌شوم و یک بار دیگر از نو آغاز می‌کنم. هیچ چیز ساکن و ثابت نیست و فقط در این میان، زمان مفقود می‌شود. پشت سرم، زمان همچون دانه‌های شن بی‌صدا است و هر ثانیه به ترتیب راه خود را در پیش گرفته و ناپدید می‌شود. همان‌جا رو به روی اتاقک سنگی نشستم و به صدای مرگ زمان گوش سپردم.
rana
همیشه از این‌که صبح زود بیدار شوم و به یک بوم سپید خیره شوم، لذت می‌بردم. من برای این حالت، اصطلاح تمرکز بر روی بوم سپید را برگزیدم، هنوز هیچ نقشی بر روی آن وجود ندارد، اما در حقیقت، فراتر از فضای سپیدی ساده است. در گوشه و کنار این فضای سپید، آنچه قرار است به زودی ظهور کند منتظر ایستاده است. همین‌طور که با دقت نگاه می‌کردم، گزینه‌های متعددی را کشف کردم و به‌طور هم‌زمان سرنخ‌هایی برای چگونگی پیش‌برد کار را به‌دست آوردم. این همان لحظهٔ محبوب من بود؛ یعنی زمانی که وجود و عدم درهم تنیده می‌شوند.
rana

حجم

۳۶۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۳۱ صفحه

حجم

۳۶۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۳۱ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان