بریده‌هایی از کتاب ماندن در وضعیت آخر

"جهنم جایی است که دیگر هیچکس به حل مشکلات اعتقاد ندارد."

هیچوقت مستقیما به شخص نگویید که "والد"ش دارد حرف می‌زند. این کار فقط خشم او را تشدید می‌کند.

"والد" فکر نمی‌کند و درست مانند اعلام‌کننده ساعت در تلفن یک ضبط است

"بالغ" یا "کودک" یعنی دو بخشی که در آن گفتگو و همکاری و تازگی امکان‌پذیر است

"والد" نه چشم دارد نه گوش، و همه هدفش فقط و فقط حفظ تشکیلات "والد" است.

یکی از لذتبخش‌ترین روش‌ها برای صمیمی شدن، در میان گذاشتن رؤیاهای خود با دیگران است.

اگر رأی "بالغ" منفی باشد و ما آن را نادیده بگیریم، ریسک بزرگی کرده‌ایم.

هرچه خواسته‌های ما مشخص‌تر باشد، شانس به‌دست آوردن آن بیشتر است.

دریافت اطلاعات و بررسی دقیق و انتقادهای آن، برای دستیابی به خواسته‌ها ضروری است

سرچشمه احساس‌های جدید شما، اَعمال جدید شماست، نه فکر کردن به آن اعمال.

شوخ‌طبعی نمک زندگی است و می‌تواند کام "کودک" دیگری را شیرین کند.

اگر گاهی احساس می‌کنید دلتان می‌خواهد گریه کنید، بکنید. اشک ریختن بر رنج و درد دیگران نوازشی است که کاملاً درک می‌شود و به دل می‌نشیند.

احساس‌ها اغلب از حقایق با ارزش‌ترند. در اینجا نیز آگاهی از وجود دیگری کلید رمز است.

"عالی‌ترین هدیه‌ای که یک فرد می‌تواند به فردی دیگر ارزانی دارد، حضور بی‌ادعای خود اوست."

نوازش یک شخص یعنی برآوردن خواسته او. همه افراد طالب نوازش یکسان نیستند.

یکی از راه‌های متداول برای کسب نوازش و حفظ آن در محدوده منطقه تسلی، "بازی‌ها" است

وقتی که مقدار کالری لازم برای مدتی طولانی تأمین نشود و بدن احساس خطر کند، دیگر تفاوتی بین چربی یا گوشت باقی نمی‌ماند.

سرشت آدمی چنان است که نوازش لازم را به هر حال به‌دست خواهد آورد، همان‌طور که بدن، کالری لازم را از هر راهی که شده به‌دست می‌آورد.

نوازش چیزی است که "کودک"" ما احساس می‌کند.

نوازش یعنی وارد شدن به آگاهی فرد دیگر.