بریدههایی از کتاب ماندن در وضعیت آخر
۴٫۱
(۷۶)
زندگی برای تلاشگران ابدی، مبارزهای است بیحاصل برای بهدست آوردن چیزی که اصلاً وجود ندارد.
FMG
ما اگرچه بزرگتر شدهایم، هنوز همان انسان کوچک هستیم، همان "کودک".
FMG
اگر در حال حاضر گهگاه ما خود را در وضعیتی وابسته احساس میکنیم، علّت آن است که دوباره "کودک" میشویم ــ با همان احساسهایی که در زمان کودکی داشتیم.
shabi
بعضی از سرنخهای کلامی که میتواند هشداردهنده باشد چنین است: "هی، بگو ببینم، مثل اینکه تو توی این کار خیلی واردی." (یک "قربانی" به دنبال نجاتدهنده میگردد.) "میخوام رک و پوستکنده باهات حرف بزنم،" ("زجردهندهای" که میخواهد تبرش را فرود آورد!) "میدونم این کار به من مربوط نیست، اما..." نیز هشداری است از زاویه "نجاتدهنده". هر یک از عبارات فوق دعوتی است برای ورود به بازی پر هیاهوی درون مثلث
سهيل قهرمانی
یکی از دلایل حمایتبخش بودن روش چشم در چشم دوختن این است که ما را در اینجا و اکنون نگه میدارد. بهطور کلی ترسهای ما ناشی از محرکهایی است مربوط به حال حاضر که به نوبه خود یادآور احکام قدیمی "والد" و ترسهای قدیمی "کودک" است. تأثیر این محرکها زمانی افزایش مییابد که ما به نقطهای نامعلوم نیز خیره شویم. چشم در چشم فرد دیگری دوختن باعث میشود که ما در زمان حال بمانیم و مانع بازنواخت نوار ترسهای قدیمی شویم.
سهيل قهرمانی
رفتارهای "بالغ" زیر، بیآنکه دیگران را از ما براند، ما را حمایت میکند.
حمایتهای "والد" معمولاً بین ما و دیگران فاصله میاندازد، ما در امان میمانیم، اما غمگین میشویم. آنچه ما لازم داریم روشهایی است برای حمایت از "کودک" خودمان بیآنکه مردم و نوازشهای حیاتبخش آنها را از ما بگیرد.
سهيل قهرمانی
پذیرش داشتن مسئولیت در مورد لااقل بخشی از گذشته این امکان را به انسان میدهد که در مورد مشکلات آینده مسلط عمل کند. اگرچه پیامهای گوناگون بکن و نکن مذکور در این فصل سرنخهای سودمندی برای تغییر بهدست ما میدهد، اما نتیجه نهایی نیست. ما بر سرِ هر یک از دوراهیهای زندگی خود انتخابهای گوناگونی برای تصمیمگیری داشتهایم، صرفنظر از اینکه والدین به ما چه گفتند و چه نشان دادند.
سهيل قهرمانی
ما امروز خودمان را افشا میکنیم. این عمل با رفتار متقابل صورت میگیرد.
Dexter
وقتی کتابی را میخوانید این شما هستید که چیزی را تجربه میکنید و استنباطهای خود را از محتوا و قهرمانان کتاب با تجربیات گذشته خود مقایسه میکنید. آیا تابهحال نشده که از دیدن فیلمی که قبلاً کتابش را خواندهاید مأیوس شوید؟ آیا آنچه به تصویر کشیده شده بود با آنچه شما در ذهن خود داشتید، یکسان بود؟
~MON¡REH~
چه بسا روزی از خواب بیدار شویم و احساس کنیم که عرش را سیر میکنیم. ولی گاهی فقط در عرض یک ثانیه، یک اخم، یک بیاحترامی، یا یادآوری یک شکست، میتواند همه چیز را خراب کند. و این احساس گاهی همه روز طول میکشد.
~MON¡REH~
" اگر ما بتوانیم کودکان خود و نسل آینده را با محبت بدون قید و شرط و با انضباطی محکم و یکنواخت و بدون تنبیه بزرگ کنیم، این کودکان هرگز از زندگی یا مرگ نخواهند ترسید، و دیگر لازم نیست بنشینیم کتابهایی درباره "مرگ و مردن" بنویسیم.
کاربر ۱۵۲۲۰۲۰
قسمت اعظم زندگی ما تحت تسلّط عادتهاست؛ بیآنکه فکر کنیم، برحسب عادت همان روشهای قبلی را ادامه میدهیم. هر روز و هر سال با دریافت پاداش و تکرار آن، انگیزه لازم برای تغییرِ حتی ریشهدارترین عادتها ایجاد میشود، عادتهایی که فکر میکنیم هرگز عوض نخواهند شد: من همینم که هستم؛ من همینطورم.
shaparak
"اگر نمیخواهید به تماشای یک فیلم پورنوگرافی بروید، بهتر است به تابلوها و عکسهای "کثیف" اعلان بیرون سینما نگاه نکنید."
shaparak
در تمام مدتی که مَک صحبت میکند، جوزف حواسش فقط متوجه گفتگوی درونی "والد ـ کودک" خودش است. او نمیتواند در آنِ واحد هم به "والد"ش گوش کند هم به مَک. وقتی که گفتگوی درونی جریان پیدا کرد "بالغ" خاموش میشود. چنین به نظر میرسد که مغز انسان دارای یک سوئیچ است که دو دکمه دارد: بازنواخت و محاسبه
Salar Kabirian
جستجو برای یافتن چیزی بسیط مثل یک گفتگو در میان ده تریلیون ارتباطهای سیناپسی مغز، مثل این است که آدم وسط ازدحام کندوی عظیمی که تازه به درخت آویزان شده دنبال دو زنبور بگردد که دارند به هم میگویند: "صبح بهخیر". اما این گفتگو به هر حال در آنجاست، گفتگوی درونی بیوقفهای تشکیل شده از ضبط هزاران هزار ارتباط بین شما و پدر و مادرتان، خواه به صورت کلامی یا غیرکلامی، که هم تسکیندهنده است و آزارنده و هم خود ـ توجیهکننده و محکومکننده. این گفتگو همچنین تاریخدار است و غالبا همچون زمزمهای زیر گوش ما باز نواخته میشود، درست مثل رادیویی که روشن است اما صدایش را خیلی کم کردهاند.
hadis
بهطور ذهنی احساسها خوب یا بد احساس میشوند. احساسها بهویژه موقعی بد هستند که "بالغ" را از کار میاندازند، و ما بدبختیهای خودمان را با کارهای احمقانه، یکی بعد از دیگری، تشدید میکنیم.
Ms.Khazae
ما فکر نمیکنیم توقع داشتن از کودکان نادرست باشد، مشروط بر اینکه این توقعات، روشن و بر اساس واقعیت باشد ــ که این خود شامل احتیاجات و توانایی کودک است. توقع نداشتن از کودکان به منزله نوعی به حساب نیاوردن آنهاست، یعنی "فایده ندارد سعی کنی" که این خود احتمالاً حکمی نهایی بر بیعرضگی کودک در انجام کارهاست.
فائزه قائمی
ما نمیتوانیم "واقعیتهای موجود" را تغییر بدهیم ــ چون اینها پیامهای ضبطشده و هرگز پاکنشدنی از سه حالت مادر و سه حالت پدر است. اگرچه بیشتر ما عقیده داریم که "پدر و مادر من همیشه خوبی مرا میخواستند"، و غالبا نیز همینطور است، اما به هر حال ضرورت دارد که ما پیامهای دو جنبهای منبعث از حرفها و اعمال گذشته و حال آنها را بفهمیم.
فائزه قائمی
اگر پدر دوستداشتنی طفل بمیرد، طفل ممکن است تصمیم بگیرد دیگر هرگز با کسی آنقدرها نزدیک نشود. برای خودش این نهی را صادر میکند که نزدیک نباش، با این امید که از آن پس از تجربه دردناکی چون مرگ پدرش مصون بماند. به عبارت دیگر به خود میگوید: "من دیگر کسی را دوست نخواهم داشت تا مجبور نباشم اینطور رنج ببرم."
احسان رضاپور
وقتی کودکی دست به کار خطرناکی میزند و نهی یا تنبیه میشود، میفهمد که کار اشتباهی کرده است. یعنی او "خوب" نیست. او اشتباه کرده است. اما تصور اینکه او "خوب" نیست غلط است. با این حال چنین احساسی دارد. بنا بر این، تصمیم او مبنی بر اینکه "من میتوانم خوب باشم، اگر به مادر اهمیت بدم"، یک واقعیت از محبت مشروط میشود.
احسان رضاپور
حجم
۷۴۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
حجم
۷۴۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
قیمت:
۱۴۲,۰۰۰
۹۹,۴۰۰۳۰%
تومان