بریدههایی از کتاب فوز سالک
۴٫۲
(۲۰)
عیب کار ما این بوده ـ انشاءالله که خداوند از ما بگذرد ـ هنگامی سفره محمّد و آل محمّد برای ما پهن شده، که هنوز گرسنه نبودهایم. و طوری به این سفره دهان زدهایم که شاکر نماندهایم. و از آن همه نیرو و امکان و بذل و فضلی که بر سر این خوان قرار گرفته، سهم وافری نبردهایم؛ درست مثل بچّههای بازیگوشی که به هر چیزی دندان زده و بقیه را رها کردهاند. شاکر نبودهایم. نیروهایش را نگرفتهایم. با پُرخوری، خودمان را ضایع کردهایم. این سفره، سفره پهن و گستردهای است، ولی ما جفا کردهایم!
منتظر طلوع
«وَ آسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَدَآ عَنْهُ وَ آسْتَفِْرغْ اَیامِی فِیمَا خَلَقْتَنِی لَهُ»؛ خدایا! تو مرا به آن چه فردا از آن بازخواست میکنی، امروز به کار بدار. و تمام لحظههایم را پُر کن از آن هدفی که مرا در رابطه با آن و به خاطر آن آفریدهای. تو دورترین همّت و حدّ وجودیام را در تمامی لحظههایم، در روز روز زندگیام جاری کن.
منتظر طلوع
در هر بلا، نِعَمی وجود دارد که عبارت است از:
۱. نقطهضعف من مشخّص میشود.
۲. وابستگیام قطع میشود.
۳. باعث تمحیص من میشود.
۴. غرور مرا از بین میبرد.
این در حالی است که ریاضات و عبادات آدمی را مغرور میکند
اللهم عجل لولیک الفرج
۳. بلا
شکلها، مراحل و گامها
پای سوّم، بلا است. رکنِ رکین تمامی مراحل سلوک بلاست. و حتی تمحیص، با بلا تحقّق پیدا میکند؛ «فَاِذَا مُحِصُّواْ بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیانُونَ.
زندگی علی، زندگی سرتاسر بلا و ابتلاست. و همین بلاست که فوز علی را به دنبال دارد. فائز نمیتواند بدون بلا باشد. این قانونی است که خداوند گذاشته است. حتمآ مبتلایت میکند و امکان ندارد که رهایت کند؛ «أَحَسِبَ آلنَّاسُ اَنْیتْرَکواْ اَنْیقُولُواْ آمَنَّا وَ هُمْ لایفْتَنُونَ.
و
اللهم عجل لولیک الفرج
در دعای مکارم میخوانیم: «وَ آسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَدَآ عَنْهُ وَ آسْتَفِْرغْ اَیامِی فِیمَا خَلَقْتَنِی لَهُ»؛ خدایا! تو مرا به آن چه فردا از آن بازخواست میکنی، امروز به کار بدار. و تمام لحظههایم را پُر کن از آن هدفی که مرا در رابطه با آن و به خاطر آن آفریدهای.
M.M. SAFI
آنهایی که جز تو همه را از دلشان بیرون ریختند، در آخر مستغیث هستند. مایی که همه را جز تو جمع کردهایم، چه خاکی به سرمان کنیم؟!
M.M. SAFI
«وَ لَیسَ عِنْدِی مَا یوجِبُ لِی مَغْفِرَتَک وَ لا فِی عَمَلِی مَا آسْتَحِقُّ بِهِ عَفْوَک»؛ خدایا! نه در حضور و در وجود من چیزی است که غفران تو را برایم ایجاب کند. و نه در کارهای من، کاری باقی مانده است که استحقاق گذشت تو را داشته باشم. هیچ چیزی ندارم آن آتشی را که افروختهام بتواند خاموش کند. هیچ!
M.M. SAFI
از درد میتوان آموخت و از رنج میتوان بهره گرفت. با وجود ضربهها و شکستها هم میتوان راه رفت؛ یعنی ضربهها و بلاها و گرفتاریها میتواند مرکب سلوک آدمی باشد.
رضا نون
این مجموعه عرض من بود؛ ما که بعضی از داراییهامان را در متن قرار میدهیم، آن چیزی را در متن قرار بدهیم که جبران کند. آن چیزی را در متن قرار بدهیم که ظرفیت بدهد. آن چیزی را در متن قرار بدهیم که اگر برایش باختیم، ما را نقد کند. ذلّت و مرگ و درد و رنج ما را عهدهدار باشد.
رضا نون
خدایا! تو در دل اینها یقین را، محبّت و ایمان خودت را بگذار، تا مباشر دلهاشان باشی. اگر ما جایی برای یقین در وجودمان باقی نگذاشتهایم، اگر جایی برای محبّت تو در دلهامان باقی نگذاشتهایم، تو کارگشا باش، تو یقین را در وجودمان بنشان. تو محبّت خودت را در دلهامان بگذار. تو به خاطر این محبّت، مباشر دلهای ما باش.
Sobhan Naghizadeh
حجم
۱۸۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۶۳ صفحه
حجم
۱۸۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۶۳ صفحه
قیمت:
۲۹,۰۰۰
تومان