بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب غدیر | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب غدیر

بریده‌هایی از کتاب غدیر

امتیاز:
۴.۶از ۹۰ رأی
۴٫۶
(۹۰)
علی را نشان می‌داد و سفارش می‌کرد که بر او جلو نیفتید که گمراه می‌شوید و از او کنار نکشید که از دست می‌روید.
عاطفه
از هنگامی که اسلام از مسیر ولایت بیرون آمد، از همان هنگام غروب کرده بود، گر چه واپسین شعاع‌های طلایی آن تا هزار و سیصد سال بعد ادامه داشت. اما این شعاع‌ها دیگر حرارت و زایش و نوری نداشت، سرد و تاریک و غمرنگ بود. از مرگ، از غروب خبر می‌داد.
عاطفه
او کاه نیست تا با نسیمی از دهنی زیر و رو شود
نون صات
درود بر آنها که اللّه سرپرست و رسول چراغ و علی جلودارشان است. درود بر آنها که چنین راهی را، با سر رفته‌اند.
العبدلأل ياسين
و از بشر، انسان بیرون کشید و او را از ظلمات نفس، از ظلمت خلق دنیا، از هواها و حرف‌ها و جلوه‌های پوچ، به سوی نور هستی هدایت کرد. انسانی که دیگر در سطح غریزه و حرف‌ها و محدودها زندگی نمی‌کرد و با این معیارهای کم و کوتاه اندازه نمی‌گرفت. و انسان یعنی همین، یعنی در سطح وظیفه زندگی کردن؛ چون این حیوان است که تمام مسائلش با غرایزش حل و فصل می‌شود، حتی امنیت و رفاه و نظم و عدالت را با غریزه تأمین می‌کند.
ffazeli
غدیری، تشنه مشتاقی است، که سال‌ها در کویر گردیده و ریگزارها را به صدا در آورده و مرگ را در کوله بار خود بسته تا به زندگی برسد و به زندگی برساند. و غدیری، مهاجر تنهایی است که بالاتر از رفاه می‌خواهد و بیشتر از آزادی و عدالت. در این روز، و در این غدیر گسترده، این مهاجر تشنه می‌تواند سیراب شود و این بالاتر و بیشترها را بدست بیاورد؛ از دست پیامبر (ص) و با جام ولای علی (ع).
کاربر ۱۵۱۲۷۰۹
وجود ما، جسم ما، جان ما، برای خداست و از اوست. هر کس که اینها را بهتر به کار بگیرد، در اینها حق تصرف دارد.
14161319
ولایت علی، نه علی را دوست داشتن که فقط علی را دوست داشتن است.
shariaty
هر کس با هر مشربی و عقیده‌ای، می‌تواند دوستدار علی باشد. در علی، علم و عشق، تدبیر و شمشیر، حریت و عبودیت، نجوای دل و آتش سخن، زمزمه شب و فریاد روز، قدرت و عزت و تواضع و ذلت، نرمش و آشنایی و خشونت و پایداری، در علی این همه هست و این همه بخاطر حق است و برای اوست و این است که همه او دوست داشتنی است و حتی دشمنش در دل شیفته اوست و مخالفش در پنهان شیدای او.
zeinab.kh
مالک چند سال برای نابودی معاویه رنج کشیده و کوشش کرده است. خویش و فامیل و قبیله‌اش را به خون کشیده، شب‌ها و روزها را بر روی لبه تیغ و سرِ نیزه‌ها گذرانده و شمشیر زده و شمشیر زده تا این که لشگر شام را عقب رانده و معاویه را به حرکت وادار کرده و در بیرون از خیمه آماده فرار نموده، هان چیزی نمانده تا این بت بزرگ بشکند و این طاغوت سرکش بمیرد و یا فراری شود و مالک به هدف نهایی، به پیروزی محبوب دست بیابد و در میان قومش و در میان تمام مردم به بزرگی معرفی شود و بر رقیب خودش، اشعث و بر قبیله رقیبش، کنده، پیروز شود. درست در این هنگام، در این هنگام، علی او را
کاربر ۸۶۴۲۸۰۶
و احمد حنبل گر چه برای علی شعر می‌سراید اما حکومت دیگری را به عهده دارد. و جرج جرداق گر چه از علی می‌نویسد، اما برای علی نمی‌نویسد؛ که محرکی دیگر دارد و عاطفه‌ای فقط او را به چرخ انداخته است. اما مالک؟ این مالک است که ولایت علی را به عهده دارد و این بار گران را به آسانی می‌کشد.
کاربر ۸۶۴۲۸۰۶
ولایت یعنی تنها علی را حاکم گرفتن و تنها او را دوست داشتن و این ولایت و سرپرستی است که معاویه و احمد حنبل و جرج جرداق و و و از آن بهره‌ای ندارند، که حاکم در درون آنها و محرک در وجود آنها امر علی و دستور علی نیست؛ که هواها و حرف‌ها و جلوه‌ها در آنها حکومت دارند. معاویه گر چه علی را دوست دارد، ولی سلطنت را بیشتر از علی خواهان است و دوستدار آن است.
کاربر ۸۶۴۲۸۰۶
هنگامی که انسان خود را بیشتر از یک دهان نمی‌بیند که با یک مشت روده گره خورده و به آلت تناسلی‌اش ختم می‌شود. این دهان دراز، دیگر نه دین می‌خواهد و نه امام و نه رهبری و ولایت؛ که غریزه برای این و بالاتر از اینها کافی است. اما انسانی که می‌خواهد انسان باشد و جامعه‌ای انسانی تشکیل دهد، نه یک دامپروری بزرگ و یک کندوی عادل، این انسان ضرورت این شناخت و عشق و این مغز و قلب و خون و این حجت و نور و امام و امین را می‌یابد و به سوی او می‌شتابد و او را بر خویشتن مقدم می‌دارد؛ که او از او به او آگاه‌تر و مهربان‌تر و نزدیک‌تر است.
fa,3in
و این مقام ولایت است که استعدادهای بشر را بیرون ریخت و خلق کریمه و استعدادهای خوب او را شکوفا کرد و از بشر، انسان بیرون کشید و او را از ظلمات نفس، از ظلمت خلق دنیا، از هواها و حرف‌ها و جلوه‌های پوچ، به سوی نور هستی هدایت کرد. انسانی که دیگر در سطح غریزه و حرف‌ها و محدودها زندگی نمی‌کرد و با این معیارهای کم و کوتاه اندازه نمی‌گرفت.
fa,3in
و توضیح این ولایت و سرسپردگی در همین آگاهی نهفته است. وجود ما، جسم ما، جان ما، برای خداست و از اوست. هر کس که اینها را بهتر به کار بگیرد، در اینها حق تصرف دارد. و همین است که رسول خدا و پیشوایان اولویت دارند. به تصرف در هستی ما، سزاوارتر از ما هستند. و همین است که پدر بر فرزند و بر اموال فرزند ولایت دارد و حق تصرف دارد
fa,3in
انسان هنگامی که تمام راه را رفت، آنگاه می‌یابد که اثر یک نگاه، اثر یک خیال، اثر یک تصمیم، بر تمام هستی و بر تمام عوالم تا چه اندازه بوده است و آنگاه می‌یابد که چقدر بر اثر بی توجهی و سرکشی ضرر کرده و زیان دیده است
fa,3in
او به ولایت رسیده و از نعمت ولایت برخوردار است. نشستن و ایستادن و آمدن و رفتن و دوست داشتن و دشمن داشتن او همه از سمت ولی کنترل می‌شود؛ نه از طرف هواها و حرف‌ها و جلوه‌ها. مالک این را یافته که علی این مرد آزاد از غیر حق و این انسان آگاه حق، بیش از مالک به مالک علاقه دارد و بیش از مالک از مصالح و منافع مالک آگاهی دارد و بیشتر از مالک به منافع او می‌اندیشد و بهتر به منافع او می‌اندیشد؛ پس دیگر جای درنگ نیست و جای سرکشی نیست؛ که سرکشی‌ها حماقت‌های زیان آوری بیش نیستند. جای تسلیم است و اطاعت و پیروی و تشیع و دنباله روی
fa,3in
ولایت یعنی تنها علی را حاکم گرفتن و تنها او را دوست داشتن و این ولایت و سرپرستی است
fa,3in
این ولایت، بالاتر از محبت و دوستی و عشق است؛ که عشق علی در دل دشمنان او هم خانه داشت.
haniye
و هنگامی که روحی به آزادی رسید و جز امر حق امری نداشت و جز خواست او خواهشی نداشت، این روح به ولایت می‌رسد و به سرپرستی می‌رسد و دستور او و حتی نگاه او در دل‌های موحد عاشق، حرکت می‌آفریند.
Venus N

حجم

۲۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۴۳ صفحه

حجم

۲۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۴۳ صفحه

قیمت:
۱۱,۰۰۰
۵,۵۰۰
۵۰%
تومان