بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب غدیر | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب غدیر

بریده‌هایی از کتاب غدیر

امتیاز:
۴.۶از ۹۰ رأی
۴٫۶
(۹۰)
و این مقام ولایت است که از بلال، بلالی که تا دیروز افتخارش به اربابش بود، بلالی آفرید که رویا روی اربابش می‌ایستاد و او را پست و حقیر و محدود می‌دید و به راهنماییش همّت بسته بود و برای مبارزه‌اش آماده گشته بود. و این مقام ولایت است که از سلمان، این کویر تشنه و این مسافر پایدار، دریایی ساخت، دریایی از عظمت و آگاهی و عشق.
ماهان
مالک از هواها از حرف‌ها از جلوه‌های دنیا بزرگتر است و عظ‌مت او اسیر این حقارت‌ها نیست. او در سطح غریزه نیست. او انسانی است که در حد وظیفه زندگی می‌کند و زندگی و مرگ او با این معیار میخواند، او کوه است از طوفان نمی‌لرزد. او کاه نیست تا با نسیمی از دهنی زیر و رو شود.
ماهان
و هنگامی که روحی به آزادی رسید و جز امر حق امری نداشت و جز خواست او خواهشی نداشت، این روح به ولایت می‌رسد و به سرپرستی می‌رسد و دستور او و حتی نگاه او در دل‌های موحد عاشق، حرکت می‌آفریند.
ماهان
غدیری، تشنه مشتاقی است، که سال‌ها در کویر گردیده و ریگزارها را به صدا در آورده و مرگ را در کوله بار خود بسته تا به زندگی برسد و به زندگی برساند. و غدیری، مهاجر تنهایی است که بالاتر از رفاه می‌خواهد و بیشتر از آزادی و عدالت.
ماهان
غدیر، خود برکه نور و عشق است، دریای شور و جوشش، آن هم در کویر کور و ریگزار مرگ.
ماهان
ولایت علی، نه علی را دوست داشتن که فقط علی را دوست داشتن است.
علیرضا
ولایت علی، نه علی را دوست داشتن که فقط علی را دوست داشتن است. ولایت علی، علی را سرپرست گرفتن و از هواها و حرف‌ها و جلوه‌ها بریدن است. و این ولایت، ادامه ولایت حق است و دنباله توحید، آن هم توحیدی در سه بعد؛ در درون و در هستی و در جامعه؛ که توحید در درون انسان، هواها و حرف‌ها و جلوه‌ها را می‌شکند؛ هواهای دل و حرف‌های خلق و جلوه‌های دنیا را. و در جامعه طاغوت‌ها را کنار می‌ریزد و در هستی خدایان و بت‌ها را.
saleh
مؤمن کودن، صندوق نسوز کافر زرنگ است.
نون صات
این مقام ولایت است که استعدادهای بشر را بیرون ریخت و خلق کریمه و استعدادهای خوب او را شکوفا کرد و از بشر، انسان بیرون کشید و او را از ظلمات نفس، از ظلمت خلق دنیا، از هواها و حرف‌ها و جلوه‌های پوچ، به سوی نور هستی هدایت کرد. انسانی که دیگر در سطح غریزه و حرف‌ها و محدودها زندگی نمی‌کرد و با این معیارهای کم و کوتاه اندازه نمی‌گرفت. و انسان یعنی همین، یعنی در سطح وظیفه زندگی کردن؛ چون این حیوان است که تمام مسائلش با غرایزش حل و فصل می‌شود، حتی امنیت و رفاه و نظم و عدالت را با غریزه تأمین می‌کند. آن نظم و رفاه و عدالتی که در کندو حاکم است هنوز در جامعه انسانی در شکل‌های مختلف کمونیستی و سرمایه داریش، حکومت نکرده و نمی‌کند، مگر هنگامی که بشر از اسارت‌ها از ظلمات از هواها و حرف‌ها و جلوه‌ها آزاد شود و به عظمتی دست یابد که این حقارت‌ها او را در خود نگیرند. و مگر هنگامی که بشر انسان شود.
abbas aghaei
او از روزهای اول دعوت تا واپسین لحظه‌های حیات، همیشه علی را نشان می‌داد و سفارش می‌کرد که بر او جلو نیفتید که گمراه می‌شوید و از او کنار نکشید که از دست می‌روید.
িមተєကє .నមժមተ
انسان یعنی همین، یعنی در سطح وظیفه زندگی کردن؛ چون این حیوان است که تمام مسائلش با غرایزش حل و فصل می‌شود، حتی امنیت و رفاه و نظم و عدالت را با غریزه تأمین می‌کند.
ماهان
ولایت علی، نه علی را دوست داشتن که فقط علی را دوست داشتن است. ولایت علی، علی را سرپرست گرفتن و از هواها و حرف‌ها و جلوه‌ها بریدن است. و این ولایت، ادامه ولایت حق است و دنباله توحید، آن هم توحیدی در سه بعد؛ در درون و در هستی و در جامعه؛ که توحید در درون انسان، هواها و حرف‌ها و جلوه‌ها را می‌شکند؛ هواهای دل و حرف‌های خلق و جلوه‌های دنیا را. و در جامعه طاغوت‌ها را کنار می‌ریزد و در هستی خدایان و بت‌ها را.
saleh
و غدیری، مهاجر تنهایی است که بالاتر از رفاه می‌خواهد و بیشتر از آزادی و عدالت.
م.دهقان
مالک این را یافته که علی این مرد آزاد از غیر حق و این انسان آگاه حق، بیش از مالک به مالک علاقه دارد و بیش از مالک از مصالح و منافع مالک آگاهی دارد و بیشتر از مالک به منافع او می‌اندیشد و بهتر به منافع او می‌اندیشد؛ پس دیگر جای درنگ نیست و جای سرکشی نیست؛ که سرکشی‌ها حماقت‌های زیان آوری بیش نیستند.
باران
اما انسانی که می‌خواهد انسان باشد و جامعه‌ای انسانی تشکیل دهد، نه یک دامپروری بزرگ و یک کندوی عادل، این انسان ضرورت این شناخت و عشق و این مغز و قلب و خون و این حجت و نور و امام و امین را می‌یابد و به سوی او می‌شتابد و او را بر خویشتن مقدم می‌دارد؛ که او از او به او آگاه‌تر و مهربان‌تر و نزدیک‌تر است
ماهان
و این مقام ولایت است که استعدادهای بشر را بیرون ریخت و خلق کریمه و استعدادهای خوب او را شکوفا کرد و از بشر، انسان بیرون کشید و او را از ظلمات نفس، از ظلمت خلق دنیا، از هواها و حرف‌ها و جلوه‌های پوچ، به سوی نور هستی هدایت کرد. انسانی که دیگر در سطح غریزه و حرف‌ها و محدودها زندگی نمی‌کرد و با این معیارهای کم و کوتاه اندازه نمی‌گرفت.
িមተєကє .నមժមተ
داستان غدیر و تاریخ غدیر، از عظمت غدیر و ضرورت ولایت و ریشه‌ای بودن این مسأله خبر می‌دهد.
fa,3in
ولایت علی، نه علی را دوست داشتن که فقط علی را دوست داشتن است
وحا سادات بهشتى
پس دیگر جای درنگ نیست و جای سرکشی نیست؛ که سرکشی‌ها حماقت‌های زیان آوری بیش نیستند
وحا سادات بهشتى
اما مالک؟ این مالک است که ولایت علی را به عهده دارد و این بار گران را به آسانی می‌کشد.
وحا سادات بهشتى

حجم

۲۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۴۳ صفحه

حجم

۲۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۴۳ صفحه

قیمت:
۱۱,۰۰۰
۵,۵۰۰
۵۰%
تومان