بریدههایی از کتاب یادداشت های امیراسدالله علم (دفتر اول)
۴٫۵
(۶۵)
در مورد دیوار كاخ سعدآباد عرض كردم كه بودجه آن را از دولت گرفتهایم، حالا امر فرمودهاید ساخته نشود. فرمودند آخر معنی ندارد پول دولت در منزل شخصی من خرج بشود. عرض كردم برای حفاظت جان شماست. فرمودند دیواری كه شما میخواهید بكشید، مثل تعیین حدود ثبتی است یا دیوار قلعه. برای حفاظت سیم و این چیزها لازم است نه چنین دیوار. به هر حال اجازه نمیدهم پول دولت در منزل من خرج شود. خدا عمرش بدهد. باری باز هم موضوع منتفی ماند!
ناصر
سر شام بودم علیاحضرت ملكه پهلوی پیشنهاد كردند چون نوروز مصادف با چهارده محرم ( به قول عوام چهارم امام) است، خوب است سلام نباشد. بحث مضحكی بود! ولی داشت جدی میشد و سر میگرفت. من كه اغلب كمتر حرف میزنم، با لحن خیلی جدی عرض كردم این فرمایشات چیست؟ اگر نوروز مصادف با عاشورا هم میبود باید سلام منعقد میشد. این سنت ملی را كه با مسائل مذهبی نمیشود پوشاند. شاهنشاه از عرض من خوششان آمد و مطلب تمام شد و موضوع هم عوض شد!
پوریا
عرض كردم ارتش دو عامل اصلی میخواهد، كه اول روحیه است و دوم تعلیمات. تعلیمات كه كمكم تكمیل میشود، ولی روحیه هنگامی خوب میشود كه هر كس كشور را مال خودش بداند و بهعلاوه تصور كند كه در بزرگداشت كشور سهیم و شریك است. یا باید اعتقادات مذهبی داشته باشد. و هر دو را ممكن است تقویت كرد.
پوریا
هیئت حاكمه كه در زیر سایه قدرت اعلیحضرت مصون از هرگونه انتقادی است. تكلیف احزاب و مجلسین هم كه معلوم است. عدهای از مردم به این حزب و عدهای دیگر به آن حزب رفتهاند، و كشور را هم بین خودشان تقسیم كردهاند، وكلای آنها هم میدانند به جای فكر آراء مردم باید مسئولین حزب را خایهمالی كنند. دیگر مردم چه معنی دارند؟ فرماندار و استاندار هم كه حزبی هستند دستور حزب را اجراء میكنند. چه كار دارند به آراء مردم؟ این است كه وكیل هم كار ندارد به آراء مردم. مردم هم به او كار ندارند، و در نتیجه بین مردم یك نوع ( بیاعتنایی) indifference بهوجود آمده است، و روز به روز بیشتر میشود. من كار ندارم كه برای پیشرفت مردم كشور واقعاًً این رویه لازم بود، ولی حالا كه كارها روی غلطك خودش است چرا اجازه نمیفرمایید انتخابات واقعاًً متكی بر آراء مردم باشد، گور پدر این حزب یا آن حزب.
پوریا
جشن هنر تعریفی نداشت. یك گروه فرانسوی با سازهای ضربی صداهای عجیب و غریب با آلات عجیب و غریب از قبیل دیگ آشپزی و غیره درمیآوردند كه باعث مضحكه اروپایی و ایرانی شده بود.
پوریا
راجع به مخارج سفر آمریكا عرض كردم چه مبلغ از دولت بخواهم. آیا دویستهزار دلار كافی است؟ فرمودند مگر دیوانهشدهای؟ صد هزار هم زیاد است. خدا به شاه عمر بدهد چهقدر مراعات میكند.
پوریا
در دورانی که شاه شخصاًً دیپلوماسی ایران را هدایت میکرد ــ و درواقع خود نقش وزیر خارجه را به عهده داشت ــ دو مرحله را میتوان بازشناخت: یکی تا پیروزی اوپک و افزایش بیسابقه درآمد نفت در ۱۳۵۳ (۱۹۷۴) و دیگر از این تاریخ تا انقلاب. در مرحله نخستین سیاست شاه واقعبینانه و سازگار با منافع اساسی ایران بود، ولی در مرحله دوم گزافکاری در مورد نقش ایران در اقیانوس هند و همچنین ناشیگری در دادن وام بیحساب به هر کشوری که کاسه گدایی دست گرفته بود، سخت ایرادپذیر بود
Mazdak
قوامالسّلطنه، نخستوزیر وقت، با پشتیبانی دولت آمریکا این مشکل را ــ که ممکن بود به تجزیه بخشی از ایران بینجامد ــ به نحو درخشانی حلّ کرد و بیآن که در عمل امتیازی به شورویها دهد، آذربایجان را به ایران بازگرداند. شاه که از هر مرد نیرومندی بیمناک بود و هرگز با قوامالسّلطنه اشرافیمنش و متکبّر میانه خوبی نداشت، نگران بود مبادا این پیروزی از قوام قهرمانی بسازد
Mazdak
تبلیغات و روزنامهها بهتر شده است. معنی نداشت این همه بیجهت طرفداری از اعراب بکنند. طرفداری از مسلمانها حرف دیگر است. ما به قومیّت عرب چه کار داریم؟
شهریار
نخستوزیری آدم درست نمیکند، آدم به نخستوزیری آبرو میدهد.
شهریار
دیشب وقتی كه رفتم بخوابم فالی از حافظ در خصوص پیدا شدن پسر بهبهانیان گرفتم، غزلی آمد كه واقعاًً عجیب است. یعنی گفت فردا پیدا میشود... و امروز پیدا شد. ولی پیدا شدن او قصه عجیبی است. با آنكه در تمام ایران شهربانی با عكس و غیره در جستجوی او بود، معلوم شد پسر در میدان تجریش غش كرده است (سابقه غش داشت)، پلیس او را پیدا كرده و اول جیبش را كه سه هزار تومان پول داشت زده است و بعد او را به تیمارستان شهر ری رسانده و به اسم احمد احمدی تحویل داده است (اسم او محمود بهبهانیان است). در صورتی كه شناسنامه و دفترچه او در جیبش بوده و به آسانی ممكن بود آدرس او را پیدا كنند. بعد هم پلیس ده روز تمام با كمال شدت! در تمام ایران در جستجوی این پسر بوده است! همه دستگاههای ما برای زرق و برق است و بس.
Mohamad Ebrahim Joghataee
صبح شرفیاب شدم. باز هم شاهنشاه را كسل دیدم. علت را جویا شدم، فرمودند، " این افراد خانواده ما همگی خل هستند."
عبدالرضا
جامعهای که مردمانش خرسند نباشند، به رغم بزرگترین نیروهای نظامی محکوم به فناست
Mohammad Ghasemi
شاهنشاه معتقد است خداوند او را مأموریت خاص برای عظمت ایران داده است و بنابراین دست بشر قادر نیست به او لطمه بزند.
عبدالرضا
با گذشت زمان و بالا رفتن سن، آدمی به آب و خاک خود بیش از پیش خو میگیرد و با آن پیوندی استوارتر پیدا میکند.
امیر
بپسندد، میپسندم. به قول وحشی
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندند
مو از درمون و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
ناصر
از ۱۵ خرداد خاطره دارم و آن شروع جنگ آخوندها و مرتجعین با دولت من یعنی در حقیقت با رفورمهای شاه بود. شاه پشتیبانی بزرگی از من کردند و من هم بیرحمانه آنها را درهم کوبیدم، اما کار دو سه روز طول کشید. بعد که تمام شد، به درگاه خدا استغاثه کردم که مرا از ناراحتی وجدانی خلاص بخشد، زیرا آن بیچارهها که کشته شدهاند در حدود صد نفر و دویست نفر هم زخمی شدند، جز این که به قول ( حسن) تقیزاده لعنتی آلت فعل بودند، تقصیری نداشتند. خدا کمک کرد، تمام خانوادههای آنها را جُستم و برای آنها مادامالعمر دو برابر آنچه نانآور آنها ممکن بود کمک کند، وسیله قانون مستعمرّی تعیین کردم. خاطر شاهنشاه خیلی خوشحال شد. بیجهت نیست خدا به او توفیق میدهد.
ناصر
علم در واپسین ماههای زندگی بیشتر بستری بود. با این همه تشنجات داخلی ایران ــ سر آغاز انقلاب ــ او را سخت نگران کرده بود. چند هفتهای پیش از آن که درگذرد، در اسفند ۱۳۵۶، نامهای مفصلّی به شاه نوشت و به او یادآور شد که اگر دست روی دست گذارد، باید در انتظار آشوب بزرگتری باشد. از قرار معلوم شاه اعتنایی به این هشدار نکرد و نامه را به هویدا نشان داد و نتیجه گرفت که مشاعر علم دیگر کار نمیکند.
ناصر
بعد از قطع روابط ( سیاسی) عربستان و مصر، سال قبل دانشگاههای مصر شاگردان سعودی را اخراج کردند. ما برحسب ( امر) شاهنشاه آنها را پذیرفتیم و در همین ضمن قرار دادیم که دانشگاه پهلوی در آن جا دانشکده طبّ و یک بیمارستان مجهّز بسازد. انگلیسیها خواستند رقابت بکنند شکست خوردند. قدری هم ناراحت هستند،
karoon
من خودم از اوّل مخالف تاجگذاری بودم. چندین دفعه عرض کردم، شاهنشاه احتیاج ندارید. به علاوه ۲۶ سال سلطنت بدون تاجگذاری کردهاید. دنیا به طرف سوسیالیسم پیش میرود، حتّی در سوئد که پادشاهیست رژیم سوسیالیستی برقرار است و شاه آن جا یک صد و هفتاد سال است مراسم تاجگذاری را متروک کرده است. قبول نفرمودند. امر فرمودند باید بشود. چندین دفعه نظرم را عرض کردم تا جایی که مکدّر شدند.
karoon
حجم
۸٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۰۲۷ صفحه
حجم
۸٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۰۲۷ صفحه
قیمت:
۲۳۱,۰۰۰
۱۱۵,۵۰۰۵۰%
تومان