بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یادداشت های امیراسدالله علم (دفتر اول) | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب یادداشت های امیراسدالله علم (دفتر اول)

بریده‌هایی از کتاب یادداشت های امیراسدالله علم (دفتر اول)

نویسنده:اسدالله علم
امتیاز:
۴.۵از ۶۵ رأی
۴٫۵
(۶۵)
شاها ستدی جهانی از همچو منی دادی به مخنثی، نه مردی، نه زنی
ریحان
حالیا مصلحت خویش در آن می‌بینم که کشم رخت به میخانه و خوش بنشینم جز صراحی و کتابم نبود یار و ندیم تا حریفان دغا را به جهان کم بینم جام می‌گیرم و از اهل ریا دور شوم یعنی از اهل جهان پاکدلی بگزینم سر به آزادگی از خلق برآرم چون سرو گر دهد دست که دامن ز جهان برچینم
علیرضا طاهری نیا
در مورد امور خانوادگی صحبت كردیم. فرمودند به اشرف، ‌خواهر من، بگو شما باید تصمیم بگیرید یا واقعاًً كار خیر بكنید و از تظاهر و دماگوژی بپرهیزید، در این صورت من حاضرم با شما راه بروم و یا آن‌كه اگر می‌خواهید از این كارها بكنید، با من كاری نداشته باشید. آخر چه‌طور می‌خواهید استفاده‌های بی‌ربط بكنید و از دست دیگر اموال خود را وقف می‌كنید؟ من سر درنمی‌آورم. مگر خواهرم شمس كه زندگی عالی برای خود ترتیب داده ( و) از محل فروش زمین‌های خود الان قصور عالی بنا می‌كند و بهترین زندگی را می‌كند، كسی از او طلبكاری می‌كند؟ اتفاقاً مردم این زندگی صاف و راست را بهتر دوست دارند. عرض كردم اطاعت می‌كنم، با ایشان شخصاًً صحبت خواهم كرد.
enayatpasha
فرمودند، می‌خواهم به جای گریه و ندبه که بین ما مردم این‌قدر معمول است، جشن و شادمانی را تشویق کنم. چه فرمایش حسابی‌ست. شاه افکار بلند برای مملکت دارد. دیروز پیاده در قصر نیاوران راه می‌رفتیم، فرمودند، تا ده سال دیگر این جا را اروپا می‌کنم. خدا عمرش بدهد.
Mazdak
در سال‌های پایانی نظام شاهنشاهی کامیابی از آن کسانی شد که به جای رنجاندن بازوان و آزردن فکر، راه دلالی برای شرکت‌های بزرگ خارجی را برگزیدند.
afshinmehrabi
پس از افزایش ناگهانی درآمد نفت وضع دگرگون شد و این‌بار شاه به امکانات مالی بی‌سابقه‌ای که حتّی خوابش را هم نمی‌دید دست یافت. مسئولان برنامه‌ریزی کشور به دولت یادآور شدند که باید برای چند سال در هزینه‌کردن این درآمد جانب احتیاط را نگه داشت و نخست تنگناهای اقتصادی و اجتماعی ــ ظرفیت بندری، ترابری داخلی، تأسیسات شهری، نیروی انسانی و جز اینها ــ را از میان برد، تا قدرت جذب اقتصاد بیشتر شود. تنها پس از گذشتن از این مرحله می‌توان به فکر مصرف درآمد سرشار در درون کشور افتاد. تا آن هنگام می‌توان اضافه درآمد را به مؤسسه‌های مالی بین‌المللی سپرد. ولی شاه گوشش بدهکار این‌گونه حرف‌ها نبود و مانند بیشتر خودکامگان شکیبایی توجهّ به توصیه‌های کارشناسان اقتصادی را ــ که خود نیز چه بسا در گزینش راه با یک‌دیگر هم‌آواز نیستند ــ نداشت.
afshinmehrabi
شاه در همه رویدادهای تلخ گذشته‌اش عامل حیله‌گر و شیطانی انگلستان را می‌دید و می‌پنداشت که حریفان او از قوام و رزم‌آرا گرفته تا مصدّق، همگی از سوی انگلستان پشتیبانی می‌شده‌اند.
afshinmehrabi
یک‌بار شاه از برنامه بی‌بی‌سی‌ که گفته بود با این همه سلاحی که ایران می‌خرد، نیروهای انتظامی هر‌گونه جنبش انقلابی را سرکوب خواهند کرد، برآشفته می‌شود و با عصبانیّت می‌پرسد چگونه کارگر و دهقان راضی ممکن است انقلاب کنند
afshinmehrabi
ما كه از شما جز تقویت معنوی چیزی نمی‌خواهیم. شما هم كه جز ما كسی ندارید ــ یعنی به‌طور كلی غرب، ما فقط می‌گوییم بگذارید منافع بیشتری از شركت‌های نفت ببریم و در راه منافع مشترك به كار بیندازیم ــ نفتی‌ها هم برای مذاكره درباره قیمت‌گذاری آمده‌اند. باز هم شما راه نمی‌آیید. این چه وضعی است؟ حساب اغلب كشورهای همسایه هم روی ماست.
پوریا
پیشرفت كار جشن‌ها را عرض كردم و ( گفتم) از بخش خصوصی شصت میلیون تومان ــ ششصد میلیون ریال ــ برای مخارج جشن تعهد گرفته‌ام كه دویست‌میلیون ریال آن را پرداخته‌اند. خیلی باعث تعجب شاهنشاه شد. بودجه دربار را عرض كردم كه در پنجاه میلیون تومان (پانصد میلیون ریال) خیال دارم ببندم. فرمودند، زیاد است. البّته هشتاد میلیون ریال مخارج بیوتات سلطنتی كه دولتی است،‌ هم اضافه می‌شود.
پوریا
احساس می‌كنم كارها از هم گسیخته می‌شود و تمام هم علت آن گرفتاری فوق‌العاده شاه است. هر وزیری و هر مسؤولی رأساً دستوری می‌گیرد ــ كه با خطوط اصلی سیاست اقتصادی و اجتماعی كشور همآهنگی نمی‌كند ــ و می‌رود. علت هم این است كه شاه هر قدر ماشاءالله قوی ( باشد) ، ولی دستگاه ماشین ( كامپیوتر) كه نیست، دستورات دیگری كه فرموده است فراموش می‌كند. عیب بدتر این كار، فرامین ضد و نقیض است كه البّته كمتر اتفاق افتاده است، ولی به هر صورت اتفاق می‌افتد و اساس كار ما را متزلزل می‌كند.
پوریا
تازه من كار كمتر بكنم چه بكنم؟ تفریح كه نمی‌توانم بكنم، زیرا با گرفتاری خانوادگی امكانی نیست. پس بهتر است كار بكنم. عرض كردم متأسفانه به این صورت چه بخواهید چه نخواهید، ساییده می‌شوید. فولاد كه نیستید و من معتقدم كه نفس شما برای این كشور كیمیاست. مگر تفریح منحصر به یك كار به خصوص است؟ سواری و اسكی و انواع اسپورت‌ها، ‌معاشرت با اشخاصی كه دوست دارید، همه تفریح حساب می‌شود.
پوریا
عرض كردم خیلی از كارهای غیر لازم شاهنشاه را می‌شود كم كرد. خودتان نمی‌خواهید و اجازه نمی‌دهید
پوریا
فرمودند، چه‌طور فرمایشات شهبانو در جرائد به این صورت پخش شده است. جریان را عرض كردم و گفتم من كه نمی‌توانستم جلوی پخش نطق شهبانو را بگیرم. گفتم در رادیو گفته شود جزء هوا می‌شود، ولی پخش در جرائد برای امروز بماند. بعد معلوم شد مستقیماًً خودشان داده‌اند. یا باید روزنامه‌ها را توقیف می‌كردم و یا به حال خودش می‌گذاشتم. توقیف روزنامه‌ها كه جنجال عجیبی راه می‌انداخت. بنابراین به همان حال طبیعی گذاشتم.
پوریا
من سابقاًً عرض كرده بودم اگر عروسی شاهنشاه را با گابریلا به هم زد كه فكر می‌كنم خدمت كرده است، زیرا خودم می‌دانم كه این شاهزاده خانم با اشخاص مختلفی ... بود، حتی خود من هم می‌توانستم با دادن هزار دلار همین كار را بكنم ــ البّته در اروپا. منتها چون از تركیب او خوشم نیامد، منصرف شدم.
پوریا
واقعاًً علیاحضرت فرح یك فرشته است. با من خوب نیست، حق دارد. چون اولاً مرا نمی‌شناسد، ثانیاً هر زنی ــ مثل زن خود من ــ با دوست نزدیك شوهر خودش خوب نیست، زیرا فكر می‌كند اینها با هم عقب زن‌بازی می‌روند و اتفاقاً درست هم هست!
پوریا
پیشرفت كار جشن‌ها را عرض كردم و ( گفتم) از بخش خصوصی شصت میلیون تومان ــ ششصد میلیون ریال ــ برای مخارج جشن تعهد گرفته‌ام كه دویست‌میلیون ریال آن را پرداخته‌اند. خیلی باعث تعجب شاهنشاه شد. بودجه دربار را عرض كردم كه در پنجاه میلیون تومان (پانصد میلیون ریال) خیال دارم ببندم. فرمودند، زیاد است. البّته هشتاد میلیون ریال مخارج بیوتات سلطنتی كه دولتی است،‌ هم اضافه می‌شود.
پوریا
فرمودند، چرچیل و روزولت به دیدن من نیآمدند، ولی استالین آمد. موقع ملاقات هم كه من چون خیلی جوان بودم با حرارت از نداشتن تانك و هواپیما صحبت و شكایت كردم، قول داد یك رژیمان تانك و یك اسكادران هواپیما اولی در قزوین و دیگری را در مشهد در اختیارم بگذارد. بعد از رفتن او من از بس خوشحال بودم، سر از پا نمی‌شناختم. ولی بعد از یك ماه سفیر شوروی آمد با من ملاقات كرد و گفت ما با كمال میل آن‌ها را در اختیار شما می‌گذاریم، مشروط به این‌كه تا خاتمه جنگ در اختیار افسران و سربازان شوروی بماند!
پوریا
حالا قانونی از طرف وزارت اصلاحات ارضی به مجلس داده شده است كه اگر تا شهریور ۱۳۵۰ توافق از لحاظ تقسیم ملك بین زارع و مالك پیدا نشود ــ البّته می‌خواهیم اجاره از بین برود ــ در این تاریخ ملك، اتوماتیكمان به زارع تعلق می‌گیرد و قیمت آن روی اجاره امروز ملك به خرده مالك پرداخت خواهد شد. این بیچاره‌ها دو حرف می‌گفتند، یكی این كه نرخ اجاره خیلی پایین است، چون ما مجبور بودیم در بحبوحه اجرای قانون اصلاحات ارضی هر طور شده، ولو به قیمت كم، ملك خودمان را اجاره بدهیم كه باز یك چیز دست ما را بگیرد و در ثانی حالا كه گفته‌اید در شهریور ۱۳۵۰ خود به خود ( ملكی كه در) دست زارع است متعلق به او می‌شود، زارع مگر دیوانه باشد كه بیاید با ما توافق بكند. حرف آن‌ها درست است، عده آن‌ها هم كم نیست. هنوز نودهزار نفر هستند. در عوض در مقابل آن‌ها نزدیك دو میلیون نفر زارع است.
پوریا
معلوم می‌شود شاهنشاه دلخوری شدید دارند. نمی‌دانم از چیست؟ شاید روی این اصل باشد كه به هر صورت به قول سعدی " دو پادشاه در اقلیمی نگنجند" . از موقعی كه علیاحضرت شهبانو سمت نایب‌السلطنه پیدا كرده‌اند ــ البّته زبانم لال در صورت فوت پادشاه قبل از آن‌كه ولیعهد به سن قانونی ۱۸ سال برسد ــ این بریدگی احساس می‌شود. در صورتی كه خود این كار به امر شاهنشاه شده است! ولی تصور می‌كنم مطلب را شاید روی جوانی و یا با القای اطرافیان، یكی دو دفعه شهبانو به رخ شاه كشیده باشند كه شاهنشاه تا این حد ( عاصی) revolte شده‌اند.
پوریا

حجم

۸٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۲۷ صفحه

حجم

۸٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۲۷ صفحه

قیمت:
۲۳۱,۰۰۰
۱۱۵,۵۰۰
۵۰%
تومان