بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یادداشت های امیراسدالله علم (دفتر اول) | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب یادداشت های امیراسدالله علم (دفتر اول)

بریده‌هایی از کتاب یادداشت های امیراسدالله علم (دفتر اول)

نویسنده:اسدالله علم
امتیاز:
۴.۵از ۶۵ رأی
۴٫۵
(۶۵)
اغلب زمامداران مشرق وقتی به قدرت می‌رسند می‌كنند. خیال می‌كنند تا دنیا دنیاست باید، چشم مردم كور، آن‌ها را تحمل كنند! ای كاش باز خیال می‌كردند كه مردم آن‌ها را باید تحمّل كنند. نه! خیال می‌كنند تاج سر مردم هستند و باید مردم به وجود آن‌ها افتخار كنند.
haji
فرمودند، اصولاً فكر نمی‌كنم بین ژنرال‌هایی كه بر سر كار داریم، آدم جنگی داشته باشیم. اینها همه اهل پز و نمایش هستند‌، جز شاید خود ازهاری رییس ستاد كه چون اهل تظاهر نیست و مرد جاافتاده‌ای‌ست. ممكن است مرد جنگی باشد، گرچه امتحان نكرده‌ایم. اسامی یك عده را هم با دلایل فرمودند كه فكر نمی‌كنم چیزی باشند. راجع به ارتشبد خاتم فرمانده نیروی هوایی فرمودند، او هم تا حالا نشان داده كه اهل ( سازمان‌دهی) organization هست. ولی در موقع جنگ نمی‌دانم چه بكند.
فرزانه
چندی پیش هم شاهنشاه مصاحبه‌ ( ای) با یك روزنامه هندی كردند و سران عشایر را به‌طوركلی خائن خواندند. من عرض كردم این صحیح نیست. فرمودند همین كه گفته‌ام خوب است، اصرار كردند كه باشد. من بالأخره موفق شدم و اجازه گرفتم كه در ترجمه فارسی و جراید ایران این مطلب حذف شود. چه باید كرد؟ قدرت، این اعتمادها را به شخص می‌بخشد.
فرزانه
دولت ما نرخ اجناس را به شورای اصناف سپرده و خود را بركنار داشته است. و این شورا چه می‌كند؟ همان كاری كه گربه با دنبه بكند، اگر به او سپرده شود! قندی كه باید كیلویی ۲۲ ریال فروخته شود، به پنجاه ریال در بازار سیاه گیر می‌آید و ( قیمت) سایر اجناس نیز به همین نسبت بالا رفته است. دولت بالأخره معامله ۶۰۰ هزار تن گندم را با آمریكا كردند. قبل از محصول می‌گفتند بیش از ۲۰۰ هزار تن كسر نداریم. حالا می‌بینند ۶۰۰ هزار تن هم كم است. باید یك میلیون تن خرید. قیمت گندم از آن تاریخ تا حالا ۱۰۰% بالا رفته و ملت ایران ۷۰ میلیون دلار غرامت این ندانم‌كاری را می‌دهد. باری زیاد ننویسم.
فرزانه
از اخبار داخلی باید همان ترقی اجناس را به خصوص ترقی قیمت شكر كه در دست دولت است نام ببرم.
فرزانه
امروز در راه فرودگاه باز اخبار لوس و تلگرافات پشتیبانی مردم را از امر نفت گوش می‌کردم. وای که چه کار بزرگی را با این حرکات احمقانه چه‌قدر خراب می‌کنند. اوقاتم تلخ شد، رادیو را بستم. راننده من پسر باهوشی است. فهمید من عصبانی شدم. گفت " فلانی، البته کار مهمی انجام شده ( است) . ولی ملت درست سر در نمی‌آورد. به اضافه که قند و شکر و روغن نباتی و گوشت که مابه‌الاحتیاج مردم است، پیدا نمی‌شود. سیمان هم که برای ساختمان یافت نمی‌شود. من بعد از مدت‌ها دوندگی موفق شدم از شهرداری جواز ساختمان بگیرم، آن هم به زور تو و می‌خواستم در تابستان چند اتاقی برای خودم بسازم، تازه سیمان نیست." خیلی حرف عجیب عبرت‌انگیزی گفت. پشت من لرزید. خدا لعنت کند این هویدا را. مثل این‌که واقعاً مأموریت خرابکاری دارد و کک هم او را نمی‌گزد.
فرزانه
من به او گفتم كه در یك مهمانی سفیر واتیكان كه چند نفر از سفرای دیگر هم بودند، من گفتم كه شما خیال نكنید من در تاریكی می‌رقصم. من می‌دانم كه خدمتگذار یك دیكتاتور قوی هستم. ولی می‌دانم كه نفع این دیكتاتور هزاران برابر ضرری است كه به كشور ممكن است بزند. به‌علاوه می‌دانم كه ... یك بشر خیرخواه است. ... خوی دیكتاتوری ندارد و مردم را دوست دارد. اگر اقدام شدید یا تنبیه می‌كند به خاطر مملكت است نه خود او.
فرزانه
بعد من به فرودگاه رفتم چون شاهنشاه و شهبانو به یوگسلاوی، رومانی و بلغارستان تشریف می‌بردند. هوا اتفاقاً گرم بود. شاهنشاه فرمودند با سفراء آمریكا و انگلیس صحبت كردی؟ عرض كردم بلی صحبت كردم و نتیجه صحبت همراه است. فرمودند، بیا داخل هواپیما گزارش بده. نیم ساعتی بیچاره مردم را معطّل كردیم.
فرزانه
سر ناهار تلگراف امضاء قرارداد نفت رسید. شاهنشاه خواندند و آن را به اقبال لطف فرمودند كه ببیند. تازه ایشان مطلع شدند كه قرارداد امضاء شده ( است) . این هم رییس شركت ملی نفت!
فرزانه
واقعاًً کارهای کشور ما نوع خاصی است وشاهنشاه در اداره کشور نوع مخصوص خودشان را دارند که ملائک آسمان هم نمی‌توانند سر در آورند. مثلاً رییس شرکت نفت چرا نباید در مذاکرات نفت وارد بشود؟ خدا می‌داند و شاه و بس!
فرزانه
از اخبار دیگر این كه شیخ بحرین، شیخ عیسی آل خلیفه به ایران آمد. پس از دویست سال! نخست‌وزیر و من به فرودگاه رفتیم. والاحضرت شاهپور غلامرضا از طرف شخص شاهنشاه آمدند. در فرودگاه خنده‌ام گرفته بود، زیرا تا همین اواخر ما همه در گفت وگو و مكاتبه او را شیخ غاصب بحرین می‌گفتیم و حالا مهمان عزیز ما بود. این‌جا ناهاری در حضور شاهنشاه خورد و شاهنشاه از او بازدیدی فرمودند و عصر چای خوردند. اولین دفعه است كه شاهنشاه از یكی از شیوخ بازدید می‌فرمایند. وقتی من عرض كردم برای او زیادی است، فرمودند می‌خواهم نوچه ما بشود. به هر صورت او خیلی راضی برگشت. ولی هنوز جزایر تنب و ابوموسی به ما برنگشته است!
فرزانه
هنگامی که روزنامه‌های تایمز و گاردین رژیم ایران را خفقان‌آور می‌نامند، به علم دستور می‌دهد سفیر انگلستان را احضار و به او بگوید " ... اگر روزنامه‌ها و رادیو و مجلس شما این‌طور عقیده درباره ما دارند، ما چه‌طور می‌توانیم از شما اسلحه بخریم؟ ... به‌خصوص وقتی تایمز و گاردین مطلبی بنویسند، نظر حزب حاکمه امروزی انگلیس است..." ( یادداشت ۱۱ خرداد ۱۳۵۵) .
🌱ehsan
یک بار نیز شاه ایراد می‌گیرد که چرا مردم می‌گویند قیمت‌ها بالا رفته است و تعجّب می‌کند که چرا پیشرفت کشور را نمی‌بینند. علم یادآور می‌شود که وقتی موفقیتی نیز به دست می‌آید، دستگاه تبلیغاتی آن‌چنان گزاف می‌گوید و از شاه چاپلوسی می‌کند که مردم بیزار می‌شوند " ... مثلاً‌ قضیّه‌ی نفت با جزایر که واقعاًً فتح بزرگی فرمودید، آن‌قدر مبالغه شد که ( حتی) من هم که به عظمت کار واقف بودم، سرخوردم و بیزار شدم..." ( یادداشت ۳۰ فروردین ۱۳۵۱) .
🌱ehsan
وضع روزنامه‌های داخلی نیز به همین منوال بود و کوچک‌ترین نکته‌ای که به مذاق شاه خوش نمی‌آمد موجب توبیخ مسئول روزنامه می‌شد. فرض بر این بود که اینان باید خود بدانند برای شاه چه رویدادهایی دلپذیر است و باید درباره آن خبری درج کنند و از چه خبر یا کسانی خوشش نمی‌آید و نباید درباره آنان چیزی بنویسند، یا اگر هم می‌نویسند نباید ستایش کنند و به نیکی نام برند.
🌱ehsan
خبرهای رادیویی، روش جاافتاده و مورد پسند این بود که رویدادها برحسب تقدّم تشریفاتی کسان ذکر شده در خبر ــ و نه بر پایه اهمیّت ذاتی آن ــ آورده شود. درنتیجه فارغ از این‌که در ایران و جهان چه می‌گذشت، نخست خبرهای مربوط به شاه و سپس به ترتیب تقدّم بقیه افراد خاندان سلطنتی و به دنبال آن دیگر رویدادها نقل می‌شد. اگر به مثال شاه سخنی هرچند پیش پا افتاده گفته یا شب پیش سر میز شام به افتخار رییس کشوری نطقی تشریفاتی ایراد کرده بود، سراسر آن نقل می‌شد. برنامه خبری که در ساعت‌های اصلی می‌بایست نیم ساعت باشد، بیش از یک ساعت به درازا می‌کشید و خبرهای مهم هنگامی نقل می‌شد که شنونده پاک فرسوده شده و احتمالاً رادیو را بسته بود. از این گذشته، محتوای خبری رادیو نیز بسیار خسته‌کننده و پر از ستایش کارهای بزرگ شاه و پیشرفت کشور بود. گویی در هیچ کاری کوتاهی نمی‌شد و به وارونه همه کشورهای دیگر، در ایران هیچ کس شکایتی نمی‌داشت و از سیاست دولت ناخرسند نمی‌بود.
🌱ehsan
گشادبازی مالی و بی‌انضباطی و تقدّم‌های نادرست اقتصادی و نظامی موجب هرج و مرج عجیبی در کارها شد. از ۱۳۵۶ کمبود آب و برق در بیشتر شهرهای کشور به چشم می‌خورد.
🌱ehsan
پس از افزایش درآمد نفت در ۱۳۵۲، با ولع عجیبی به هزینه‌کردن آن پرداخت. به تقلید از کشورهای پیشرفته، وام‌های هنگفتی به شماری از کشورها داد، بی‌آن‌که در همه موردها بررسی کافی درباره توجیه این پرداخت‌ها و نحوه بازگشت آن شده باشد.
🌱ehsan
در سال‌های پایانی نظام شاهنشاهی کامیابی از آن کسانی شد که به جای رنجاندن بازوان و آزردن فکر، راه دلالی برای شرکت‌های بزرگ خارجی را برگزیدند. شاه از پیامدهای سیاست نادرست اقتصادی دولت ناآگاه بود و می‌پنداشت تنها اوست که می‌تواند منافع راستین کشور را بازشناسد و دولت و مردم وظیفه‌ای مگر فرمانبرداری ندارند
🌱ehsan
هزینه نظامی ایران در سال‌های واپسین شاهنشاهی به‌‌‌‌‌‌‌ راستی سرسام‌آور بود و در ۱۹۷۷ (۵۶-۱۳۵۵) به ۱۰.۶ در صد تولید ناخالص ملّی رسید. در حالی که این درصد در فرانسه۳.۹ ، در انگلستان۴.۸ ، در ترکیه۵.۵ و درعراق ۸.۷ بود. در آن سال ایران با همه همسایگان خود ــ از جمله عراق ــ روابط دوستانه‌ای داشت و مورد هیچ‌گونه خطر مستقیم از هیچ‌سو نبود و در نتیجه چنین هزینه چشمگیر نظامی را به هیچ‌رو نمی‌توان توجیه کرد.
🌱ehsan
معلوم شد قدرت واقعی موتور این تانک‌ها در آن چه در دفترچه مشخّصات نوشته شده بود، کمتر است. ولی هیچ‌کدام از این‌ها نه فقط جلوی خرید چیفتن را نگرفت، بلکه دولت ایران هزینه پژوهش و تولید مدل کم‌نقص‌تری از چیفتن را پرداخت و تنها دلخوشی این بود که سازنده انگلیسی در برابر این سخاوتمندی بی‌حساب و دور از هر‌گونه عرف بازرگانی، نام مدل تازه را " شیر ایران" نهاد!
🌱ehsan

حجم

۸٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۲۷ صفحه

حجم

۸٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۲۷ صفحه

قیمت:
۲۳۱,۰۰۰
۱۱۵,۵۰۰
۵۰%
تومان