بریدههایی از کتاب تطهیر با جاری قرآن؛ تفسیر جلد سیام (جلد اول)
۴٫۳
(۱۴)
«ویل لکل همزة لمزة»؛ عذاب و رنج برای هر کسی است که با حالتها و حرفها، دیگران را تحقیر میکند و بر دیگران فشار میآورد.
Hakime Zare
گاهی حرفی را میشنویم و پس از سالها به آن زمینه و جریان و بلوغی میرسیم که آن را احساس میکنیم. تا انسان جاری نشود، آیهها روشن نمیشوند
mb
ما در برخورد با افراد، زود قرآن و نهج البلاغه را میگذاریم زیر بغلشان، که بروید... با واژهها و یا موضوعها یا به ترتیب کار کنید... تا کامروا گردید... و اینگونه برخورد جز خستگی و رنج و یا غرور و ریا بهرهای ندارد.
ツAlirezaツ
در این سالها منی که دوبار از قرآن سرخورده بودم، آن چنان نیاز به قرآن را یافتم، که از نفس کشیدن ضروریتر.
mb
آنگاه به او که از من سیر مطالعاتی میخواست که از کجا شروع کند، از روش مطالعه توضیحی دادم و گفتم مهم سیر مطالعه نیست؛ روش کار است. تو باید پیش از مطالعه طرح سؤال و تنظیم سؤال و تحلیل سؤال را طی کرده باشی تا بتوانی با جوابهایی که در کتابهاست عمیقتر برخورد کنی و آنها را بپذیری یا دور بریزی.
Tasnim
با رئیس فرهنگ و دیگران کارش به ساواک کشیده بود؛ چون حاضر نشده بود که انقلاب سفید را درس بدهد و امتحان بگیرد.
به او گفتم از انقلاب سفید درس بده و سختگیری هم بکن و اگر میتوانی مردودشان هم بکن... چون این سختگیری، بذر نفرت و بیزاری است... گفتم استادهای تعلیمات ما این تجربه را به ما نشان دادند... و با چوبهایی که به ما زدند، ما را فرسنگها از قرآن جدا کردند.
mb
تا انسان جاری نشود، آیهها روشن نمیشوند.
fati
تلاوت آیهها، در موضوع و جایگاه آیهها، این برخورد صحیحی است که بدون تحریف و بدون احتیاج به بازیها، آیهها را روشن و مشخص میسازد.
ツAlirezaツ
صالح از قومش همین را میپرسید: آیا شما متروک و رها شدهاید در همینها... در همینها... آیا شما متروک شدهاید با امن و امان... در این باغها... و چشمهها... و کشتزارها... و نخلهایی که شکوفههایش رسیدهاند...؟
شما متروک ماندهاید که از کوهها خانه بسازید و خوش باشید؟
Tasnim
حتی دلت همیشه با تو نیست.
این فرعون است که مالک دلش نیست. فرزندها را کشته ولی موسی را خودش بزرگ میکند. راستی این طنز بزرگ تاریخ است. و بزرگتر از این طنز اینکه موسایی که با دست فرعون از آب گرفته میشود، هم او فرعون را در آب غرق میکند. راستی زیباست این صحنه از زبونی و حقارت قدرتی که ادعای خدایی دارد ولی اینگونه ناخداست...
mohdiu
تفسیر برداشتن پرده از چهرهٔ مصداقها و یا از چهرهٔ رابطههاست.
آوین
به سه اصل میرسیم که هنگام برخورد با قرآن ضرورت دارد و بدون آنها به بازی کشیده میشویم و در سطح میمانیم و بار نمیدهیم:
۱ ـ درک ضرورت و نیاز به قرآن تا حدی شدیدتر از نیاز به نفس و به خون قلب.
۲ ـ شناخت مواضع آیهها، تلاوت آیهها در جایگاهش.
۳ ـ جریان انسان به گفتهٔ ابراهیم در سه مرحله: انی ذاهب. الی ربی. سیهدین.
کسانی که این گونه ذاهب و رونده هستند. و نه با تمام داروها، که با مقدار ضرورت و نیاز آنها برخورد کردهاند، به هدایت و رحمت قرآن میرسند و نور قرآن بر راه آنها میتابد، نه بر چشمشان. قرآن برایشان وسیلهٔ حرکت میشود، نه موضوع تحقیق. نه وسیلهٔ ارتزاق و نه شخصیت آفرین...
khorasani
ایمان و عشق خدا در دل مؤمن به کمال نمیرسد مگر آنجایی که باکش نباشد که چه کسی دنیا را خورد. دلی که از عشقهای دیگر پر است و هزار رنج دارد، از عشق خدا سرشار نمیشود. کوزه به اندازهای که از هوا خالی شده از آب پر میشود. مغرور نباش که در کنار فراتی و در میان آب. کوزهٔ واژگون در میان آب از آب خالی است. هوایش مانع سرشاری و لبریزی است. باید از هوا خالی شود که آن وقت پر میشود.
ام فواطم
چون کارهای زیاد مادام که در جایگاه خود ننشسته باشد، حاصلی ندارد. انسانی که در جایگاه خودش قرار نگرفته کارهایش گرهگشا نیست و حجم عملش تو را اغفال نکند. حجم عمل هزار عملهای که بدون نقشه کار میکنند وبال خودشان و صاحب کارشان است؛ چون آنجا که طرح در دست نیست و نقشی به دست نیامده، عمل بیحاصل است. عمل با «طرح» و طرح با «هدف» و هدف با «قدر» انسان، در رابطه است.
Hakime Zare
آنها که منتظر نرمش و رکون و تخفیف تو هستند، نباید شاهد سستی و دو پهلویی تو باشند و در تو طمع کنند. و مسألهٔ ضعف و قدرت مطرح نیست که حالا تمامی حرف را نزن که میرمند و زیر بار نمیروند و تمام دین را تحمل نمیکنند. این حرفها و توجیهها، انحرافهایی است که با رنج مضاعف زندگی و مرگ همراه است و نصر و یاری خدا را از تو میگیرد.
mohdiu
نه فرهنگ جزیره و نه فرهنگ ایران و روم، هیچکدام نمیتوانند فرهنگ قرآن را تبیین کنند؛ چون ریشهٔ این فرهنگ در وحی است. و آن فرهنگها، در تجربه و تخیل و تفکر انسان ریشه دارند. در نتیجه، فرهنگ با وحی تکمیل میشود، نه آنکه بتواند وحی را تبیین کند. و آنچه وحی را مطرح میکند، یا لااقل احتمال آن را پیش میکشد، همان کوتاهی علم و غریزه از توضیح رابطههای بیحساب انسان است.
mohdiu
چه ضرورت دارد به خدا پناهنده شویم؟
کاربر ۵۶۳۸۵۶۴
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرّحیمِ
قُل أَعُوذُ بِرَبِّ آلنَّاسِ مَلِکِ آلنَّاسِ اِلَهِ آلنَّاسِ
مِن شَرِّ آلوَسْواسِ آلْخَنَّاسِ آلَّذِی یوَسْوِسُ فِی صُدُورِ آلنَّاسِ
مِنَ آلْجِنَّةِ وَ آلنَّاسِ
تو با نشان الله و با اسم الله خودت را علامت گذاشتهای و او را حاکم گرفتهای؛ چون رحمان اوست. دیگران اخّاذ هستند و از تو میگیرند؛ چون رحیم اوست، دیگران اگر چه بخششی داشته باشند از رحمتشان الهام نمیگیرد، که نان میدهند تا از نیروهای تو بگیرند.
محسن غلامعلیان دهاقانی
برای سالک عاجز، اضطرار اول سیر است. آنجا که حساب ما صفر میشود، گنجهای نهفتهٔ او ظهور میکنند. آنجا که ما هیچ میشویم، به هستی او دست مییابیم. و راه آنجا آغاز میشود که ما تمام میشویم.
Hakime Zare
«تجزون ما کنتم تعملون». جزای شما همان کارهای شماست. پاداش به عمل و به خاطر عمل نیست، که پاداش به عمل همان عمل است. «هل تجزون الّا بما کنتم تکسبون»، همین «تجزون ما کنتم تعملون» است.
Hakime Zare
حجم
۳۶۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۵۲۴ صفحه
حجم
۳۶۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۵۲۴ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
۲۵,۰۰۰۵۰%
تومان