بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تطهیر با جاری قرآن؛ تفسیر جلد سی‌ام (جلد اول) | صفحه ۱۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب تطهیر با جاری قرآن؛ تفسیر جلد سی‌ام (جلد اول)

بریده‌هایی از کتاب تطهیر با جاری قرآن؛ تفسیر جلد سی‌ام (جلد اول)

امتیاز:
۴.۳از ۱۴ رأی
۴٫۳
(۱۴)
ولی آن‌جا که قرآن تو را به این آیه‌ها دعوت می‌کند، می‌خواهد تو را همراه یک حرکت از مُلْک و از مَلَکوت و از مَلَک، به مالک هستی راهنما باشد. می‌خواهد تو را از پدیده‌ها، از نظام حاکم بر آنها (ملکوت) و از واسطه‌های هستی و فرشته‌ها، به سوی مالک و حاکمی که همه در دست او هستند «بیده ملکوت کل شی» بکشاند. و همراه این تغییر و تحول حق و ثابت را نشانت بدهد تا بر روی موج‌ها خانه نسازی و بر غیر او تکیه نکنی تا بتوانی همراه تمام وسیله‌ها مغرور نشوی و بدون هر گونه وسیله‌ای مأیوس نگردی... فقط به دنبال تکلیف باشی.
محسن غلامعلیان دهاقانی
باید اینها را پس از کاری که خودت شروع می‌کنی و به انجام می‌رسانی، بخوانی، نه این‌که همین الان تا آخرش را ورق بزنی و کنار بگذاری. نه، باید تمام سوره را مرور کنی، سپس آن گام‌ها را که مطرح شد برداری. کلمه‌ها و ترکیب‌ها و روابط و جایگاه آیه‌ها را بررسی کنی. (می‌توانی از تفسیرهای فارسی هم کمک بگیری) آن‌گاه مجموعهٔ زحمت و دسترنجت را بنویسی و به خواندن این نوشته‌ها مشغول شوی و با کاری که کرده‌ای مقایسه کنی و خودت، یا نوشته‌ها را غنی‌تر و پربارتر بسازی.
mb
اگر می‌بینی که در دلت هنوز یک کلمه زیادی جلوه می‌کند و یا ترکیب جا نیفتاده، بدان که هنوز زمینهٔ آیهٔ به دست نیامده و مخاطب آیه مشخص نشده است. اگرچه آیه معنا دارد و می‌خواند ولی، هنوز جایگاهش را نیافته است.
mb
ه ـ مهم‌تر از این همه که حتی به این سؤال‌ها می‌تواند پاسخ بدهد، شناخت موضع و جایگاه آیه و به دست آوردن مخاطب سوره است. این نکته باید مشخص شود که این سورهٔ «قُلْ اَعُوذُ» و یا سورهٔ «تَبَّت یدا اَبی لهب» یا سورهٔ کوثر، برای کدام مخاطب و در چه هنگام باید خوانده شود. این سوره‌ها که رسول هم حق نداشت در آنها شتاب کند در کدامین جایگاه و در چه حالت باید مطرح شوند.
mb
در سوره‌های بزرگ‌تر، برای این‌که مقهور و غرقهٔ حجم آیه‌ها نشویم و در زیر موج‌ها نمانیم، بهتر است که سوره را به مقطع‌ها و قسمت‌هایی که به هم گره خورده‌اند، تقسیم کنیم و سپس رابطهٔ این قسمت‌ها را بررسی بنماییم که این قطعه‌ها در مجموعه چه تصویری می‌کشند و چه پیامی دارند و چه معنایی را می‌رسانند.
mb
ج ـ بررسی روابط آیه‌ها با هم. چون این وضع فعلی قرآن، از دستور رسول و با نظارت اوست و تنظیم کتاب به همین‌گونه از اوست. پس باید بر روی جمع بندی و رابطهٔ آیه‌ها دقت بشود.
mb
و برای این گونه تفسیر، این گام‌ها باید برداشته شود. کسانی که می‌خواهند با قرآن کار کنند، پس از آن مراحل و پس از جریان، باید این گام‌ها را بردارند: الف ـ بررسی کلمه‌ها و جمله‌ها. بررسی آهنگ‌ها و حالت آیه‌ها. در ترجمه‌های موجود اصولا این نکته‌ها ملاحظه نشده است. در خود آیه، برش، ضربه، تمسخر و طنز، تهدید، محبت و نرمش، چرخش و موج، گره خورده و مشخص است. ولی در ترجمه از این همه هیچ خبر نیست. ب ـ بررسی امکانات ترکیب و شروع و ختم آیه‌ها. یک سوره چگونه می‌تواند شروع بشود و چند گونه می‌تواند ترکیب پیدا کند؟ مثلاً «ما اَغْنی عَنْهُ» چرا این گونه ترکیب نشده است: «ما اَغْناهُ»؟ و «یکذِّبُ بِالدّینِ». چرا این گونه ترکیب نشده: یکذّب الدین؟
mb
از این سرگذشت به سه اصل می‌رسیم که هنگام برخورد با قرآن ضرورت دارد و بدون آنها به بازی کشیده می‌شویم و در سطح می‌مانیم و بار نمی‌دهیم: ۱ ـ درک ضرورت و نیاز به قرآن تا حدی شدیدتر از نیاز به نفس و به خون قلب. ۲ ـ شناخت مواضع آیه‌ها، تلاوت آیه‌ها در جایگاهش. ۳ ـ جریان انسان به گفتهٔ ابراهیم در سه مرحله: انی ذاهب. الی ربی. سیهدین. کسانی که این گونه ذاهب و رونده هستند. و نه با تمام داروها، که با مقدار ضرورت و نیاز آنها برخورد کرده‌اند، به هدایت و رحمت قرآن می‌رسند و نور قرآن بر راه آنها می‌تابد، نه بر چشمشان. قرآن برایشان وسیلهٔ حرکت می‌شود، نه موضوع تحقیق. نه وسیلهٔ ارتزاق و نه شخصیت آفرین...
mb
بارها شنیده‌ایم که یک مقدار غذای معین، در چند بدن، یک مقدار نیرو به وجود نمی‌آورد و یکسان اثر نمی‌گذارد. این قرآن است که بعضی‌ها با آن به خسارت می‌رسند. بهره‌برداری از قرآن به مقدار جریان تو و رویش و فلاح تو، کم و زیاد می‌شود.
mb
ضعف من در برابر هستی همان جهل من به تمام هستی است و در نتیجه شر به وجود می‌آید. شر نه در جهان است و نه در انسان، بلکه از رابطهٔ بی‌حساب این دو، شر به وجود می‌آید.
نون صات
«کیفَ یسْتَدَلُّ عَلَیکَ بِما هُوَ فی وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ اِلَیک»؛ چگونه بر تو استدلال می‌شود به آنچه که هستی‌اش محتاج توست؟ «اَیکونُ لِغَیرِکَ مِنَ الظُّهُورِ ما لَیسَ لَکَ حَتّی یکونَ هُوَ الْمُظْهِرُ لَک»؛ آیا غیر از تو، از تو آشکارتر است تا آشکار کنندهٔ تو باشد؟ آیا ظهور دیگران پیش از توست که نمایندهٔ تو باشند؟ «مَتی غِبْتَ حَتّی تَحْتاجَ اِلی دَلیلٍ یدُلُّ عَلَیکَ وَ مَتی بَعُدْتَ حَتی تَکونَ الاْثارُ هِی الَّتی تُوصِلُ اِلَیک ...»؛ تو چه وقت غایب شده‌ای تا نیاز به دلیلی داشته باشی که بر تو دلالت کند و چه وقت دور بوده‌ای تا آثار تو همان باشد که به تو پیوند بزند و به تو راه نشان بدهد؟
نون صات
داستان ما داستان مغروری است که به آینه نگاه می‌کند و رخسارش را می‌بیند، آن‌گاه با غرور می‌گوید: من فقط خودم را می‌بینم، چه کسی می‌تواند نور را نشان بدهد؟ غافل از آن که او با نور می‌بیند. بدون نور، خودش انعکاسی ندارد و ظهوری. این ضعف ماست که می‌خواهیم خدا را در آثارش جست‌وجو کنیم، در حالی که آثار خدا با او به ظهور رسیده‌اند و نمی‌توانند ظاهر کنندهٔ او باشند.
نون صات
نور قرآن بر راه آنها می‌تابد، نه بر چشمشان.
نون صات
ما به جای این‌که با آن نور نگاه کنیم، به آن نگاه کرده‌ایم
نون صات

حجم

۳۶۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۵۲۴ صفحه

حجم

۳۶۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۵۲۴ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
۲۵,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۱۴
۱۵
صفحه بعد