بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تطهیر با جاری قرآن؛ تفسیر جلد سی‌ام (جلد اول) | صفحه ۱۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب تطهیر با جاری قرآن؛ تفسیر جلد سی‌ام (جلد اول)

بریده‌هایی از کتاب تطهیر با جاری قرآن؛ تفسیر جلد سی‌ام (جلد اول)

امتیاز:
۴.۳از ۱۴ رأی
۴٫۳
(۱۴)
در پناهندگی دو مسأله نهفته است: یکی، درک ضعف. دوم، آگاهی از قدرت. اگر درک ضعف باشد، بدون این آگاهی از قدرت، اضطرار و حیرت پیش می‌آید، نه پناهندگی.
کاربر ۵۶۳۸۵۶۴
هیچ‌گاه تحلیل نمی‌شود که چرا به الله پناه ببریم؟ انسانی که از اول تاریخ تا امروز پناهگاه‌ها داشته و دارد، چرا به خدا پناه بیاورد؟ انسان همراه چه جریان و در کنار چه زمینه‌ای می‌تواند ضرورت این پناهندگی را احساس کند؟ و در چه مرحله از حیرت و تنهایی‌اش می‌تواند این امر به پناهندگی، «قُلْ اَعُوذُ» و این اذن دخول را و این اجازه را بفهمد و قدر بداند؟
کاربر ۵۶۳۸۵۶۴
مفهوم پناهندگی، شرها و لولوها، پناهگاه‌ها، ضرورت پناهندگی و نمودار این پناهندگی مشخص نشده‌اند. منی که از سرما به اطاق، به بخاری پناه می‌برم، پناهندگی‌ام معنا دارد و نمودار دارد. توی هوای سرد پهن نمی‌شوم. و (قُلْ اَعُوذُ) به بخاری نمی‌خوانم.
کاربر ۵۶۳۸۵۶۴
و در چه هنگامی این پناهندگی ظهور پیدا می‌کند و نشانهٔ مشخص به دست می‌دهد؟
کاربر ۵۶۳۸۵۶۴
شروع سوره با این خطاب «قُلْ اَعُوذُ»
کاربر ۵۶۳۸۵۶۴
شَرّ: بدی. غاسِق: فراگیر، آنچه در شب می‌آید. وَقَبْ: نفوذ و دخول. نَفّاثات: دمنده. عُقَد: گره‌ها، گره‌خورده‌ها.
کاربر ۵۶۳۸۵۶۴
اَعُوذُ: پناه بردن، چنگ زدن. رَبّ: پروردگار. مَلِک: مسلط، مالک، نیرومند. اِله: پناه، معبود. الْوَسْواس: وسوسه‌گر. اَلْخَنّاس: نهفته و پنهان. صُدُور: سینه‌ها، درون. فَلَقْ: سپیده دم، شکاف.
کاربر ۵۶۳۸۵۶۴
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرّحیمِ قُل أَعُوذُ بِرَبِّ آلنَّاسِ مَلِکِ آلنَّاسِ اِلَهِ آلنَّاسِ مِن شَرِّ آلوَسْواسِ آلْخَنَّاسِ آلَّذِی یوَسْوِسُ فِی صُدُورِ آلنَّاسِ مِنَ آلْجِنَّةِ وَ آلنَّاسِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرّحیمِ قُل أَعُوذُ بِرَبِّ آلفَلَقِ مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ اِذا وَقَبَ وَ مِن شَرِّ آلنَّفّاثاتِ فِی آلْعُقَدِ وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ اذا حَسَدَ
کاربر ۵۶۳۸۵۶۴
فاجعه این است که ما قرآن را به بازی گرفته‌ایم.
Niki
این فرعون است که مالک دلش نیست. فرزندها را کشته ولی موسی را خودش بزرگ می‌کند. راستی این طنز بزرگ تاریخ است. و بزرگ‌تر از این طنز این‌که موسایی که با دست فرعون از آب گرفته می‌شود، هم او فرعون را در آب غرق می‌کند. راستی زیباست این صحنه از زبونی و حقارت قدرتی که ادعای خدایی دارد ولی این‌گونه ناخداست...
رضا فاخری
آن‌گاه به او که از من سیر مطالعاتی می‌خواست که از کجا شروع کند، از روش مطالعه توضیحی دادم و گفتم مهم سیر مطالعه نیست؛ روش کار است. تو باید پیش از مطالعه طرح سؤال و تنظیم سؤال و تحلیل سؤال را طی کرده باشی تا بتوانی با جواب‌هایی که در کتاب‌هاست عمیق‌تر برخورد کنی و آنها را بپذیری یا دور بریزی.
reza.nedari
تنها دود چراغ خوردن و خواندن و بلعیدن کتاب‌ها کارگشا نیست. باید با آنچه که یافته‌ای زندگی کنی. و باید بر روی آگاهی و شهادتت به پا بایستی... «وَالَّذینَ هُمْ بِشَهاداتِهِم قائِمُون».
reza.nedari
اگر خدا را مقتدرِ بی‌اعتنا بدانی، نه مهربانِ منتظر؛ و اگر پاداش را تهدیدی بدانی که اگر بدی کنی می‌سوزانمت، نه اگر بدی کنی می‌سوزی؛ و من بارها دامنت را خاموش کرده‌ام و آتش برافروخته‌ات را کشته‌ام؛ و اگر مذهب را بکن و نکن بدانی و باری سنگین، نه ارشاد و نصح و یسر و رشد، ناچار در برابر مذهب و دستورها و در برابر معاد و پاداش‌ها و در برابر خدای مقتدر بی‌اعتنا، سخط و غضب و نفرت و سپس کفر و عصیان و لجاج، دلت را پر می‌کند و سرکشی و عناد از تمام وجودت شعله می‌کشد. اما خدای خوبِ مهربانِ منتظر و فردای مطلوب و محبوب و مذهبِ برخاسته از آگاهی و عشق، از معرفت و محبت، نه سخط که رضا را به دنبال می‌آورد،
محسن غلامعلیان دهاقانی
عطا و بلا به دست اوست و شکر و کفران در برابر عطا و جزع و صبر و حمد و طلب در برابر بلا به اختیار ماست. گر تو نمی‌پسندی، تغییر ده جهان را و انسان را...
محسن غلامعلیان دهاقانی
ما هنوز به ریشه‌های آگاهی و عشق خودمان توجه نداریم و خودمان را همچون سنگی می‌شناسیم که پرتاب شده تا زوری پشت سر آن هست ارتفاعی هست و همین که نیرو تمام شد، انحطاط آغاز می‌شود، در حالی که ما اگر خودمان را در زمینهٔ آگاهی کاشته باشیم و با نیروی عشق ریشه دوانده باشیم و با آب و شبنم ذکر، آبیاری کرده باشیم، طبیعی‌ترین توقع همان انتظار رویش و سربرکشیدن است، که می‌خواهیم و مکرر می‌خواهیم؛ «حَی عَلَی الْفَلاحِ».
محسن غلامعلیان دهاقانی
برای سالک عاجز، اضطرار اول سیر است. آن‌جا که حساب ما صفر می‌شود، گنج‌های نهفتهٔ او ظهور می‌کنند. آن‌جا که ما هیچ می‌شویم، به هستی او دست می‌یابیم. و راه آن‌جا آغاز می‌شود که ما تمام می‌شویم. سالک واقف، با بلوغ آگاهی، به تفویض می‌رسد و اختیار خود را به محبوب واگذار می‌کند و در اضطرار وحشتی ندارد؛ که: اَوَّلُ الْعِلْمِ مَعْرِفَةُ الْجَبّار وَ آخِرُهُ تَفْویضُ الاَْمْرِ اِلَیه.
محسن غلامعلیان دهاقانی
جوهر دین چیزی جز عبودیت نیست. این عبودیت است که شیطان‌ها را مشخص می‌کند و مردود می‌کند؛ که شیطان در عبادت عاجز نیست ولی از عبودیت عاجز است. شیطان سال‌ها عبادت دارد، ولی عبودیت ندارد،
محسن غلامعلیان دهاقانی
انسان مادام که با توجه به استعدادهای عظیم و با ادراکات بلاواسطهٔ خودش به حضور خدا و استمرار وجود خودش و ضرورت دیدار و لقاء خدا نرسیده باشد، چگونه می‌تواند در این جهان، جز خستگی و رنج ببیند؟ و چگونه می‌تواند بدون درکی از حق و اَجَل، به درکی از زیبایی‌ها و جمال در ذره ذرهٔ پدیده‌ها برسد؟ و چگونه می‌تواند از هر قطرهٔ عاشق و هر موج مشتاق و هر لرزش ملتهب آنی را ببیند که آن عاشق عارف سوخته می‌بیند.
محسن غلامعلیان دهاقانی
ایمان به خدا و ایمان به روز دیگر دنبالهٔ ایمان به خویش است. انسانی که خودش را گم کرده، دنبال خدا نمی‌رود. و اگر خدایی هم داشته باشد، این خدا محکوم اوست و یا دکور زندگی اوست، نه درمتن و نه حاکم در وجود او و هستی او.
محسن غلامعلیان دهاقانی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرّحیمِ قُل أَعُوذُ بِرَبِّ آلنَّاسِ مَلِکِ آلنَّاسِ اِلَهِ آلنَّاسِ مِن شَرِّ آلوَسْواسِ آلْخَنَّاسِ آلَّذِی یوَسْوِسُ فِی صُدُورِ آلنَّاسِ مِنَ آلْجِنَّةِ وَ آلنَّاسِ تو با نشان الله و با اسم الله خودت را علامت گذاشته‌ای و او را حاکم گرفته‌ای؛ چون رحمان اوست. دیگران اخّاذ هستند و از تو می‌گیرند؛ چون رحیم اوست، دیگران اگر چه بخششی داشته باشند از رحمتشان الهام نمی‌گیرد، که نان می‌دهند تا از نیروهای تو بگیرند.
محسن غلامعلیان دهاقانی

حجم

۳۶۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۵۲۴ صفحه

حجم

۳۶۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۵۲۴ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
۲۵,۰۰۰
۵۰%
تومان