بریدههایی از کتاب لبخند با یک مغز اضافه (درک فلسفه از طریق طنز)
نویسنده:دانیل. ام کلاین، تامس کت کارت
مترجم:حسین یعقوبی
انتشارات:انتشارات سوره مهر
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۴از ۲۷ رأی
۴٫۴
(۲۷)
سیسرون، خطیب یونانی، قرنها پیش ـ در عصری که طبق شواهد و مدارک کمتر کسی جوک میگفت ـ آب پاکی روی دست فلاسفه ریخت و رسماً اعلام کرد: "هر چیز چرندی را که فکر کنید میتوانید در کتاب فلاسفه پیدا کنید." دو هزار سال بعد از او، جان دین، رئیس دانشگاه آکسفورد، در نامهای خطاب به دپارتمان فیزیک نوشت: "چرا من باید همیشه به شما و دپارتمان شیمی اینقدر پول بدهم برای آزمایشگاه و تجهیزات و مواد گرانقیمت؟ چرا شما مثل دپارتمان ریاضی نیستید که همهٔ آنچه آنها احتیاج دارند پول برای قلم و کاغذ و سطل آشغال است و یا بهتر از آنها دپارتمان فلسفه که به همان سطل آشغال هم احتیاجی ندارد."
مهتاب
ویژگیهای ضروری آنهایی هستند که بدون آنها یک چیز آن چیزی نمیشود که اکنون هست، و ویژگیهای تصادفی آنهایی هستند که تعیین میکنند یک چیز چگونه است بدون اینکه حتماً لازمهٔ آن چیز بودن باشد.
HAMED JAHANBAKHSHI
فیلسوف نابغه و طنزپرداز چیرهدستی چون ولتر تصمیم گرفت با الهام از این جمله و تقابل آن با واقعیات تلخ جهان رمان جاودانی کاندید یا سادهدل را ـ که به اعتقاد بسیاری نخستین رمان طنز تاریخ ادبیات جهان است ـ به رشتهٔ تحریر درآورد. ماجرای
آسمان
برخی از فلاسفه را بیشترِ مردم با یک جمله یا یک اصطلاح و یک عبارت مشهور میشناسند، مثلاً جان لاک را با اصطلاح "تابولا راسا" یا "لوح نانوشته"، نیچه را با جملهٔ "چون به سراغ زنان میروی بیتازیانه مرو
آسمان
وقتی تامپسن هفتادساله شد، تصمیم گرفت شیوهٔ زندگیاش را کلاً تغییر دهد تا بتواند بیشتر عمر کند. رژیم سفت و سختی گرفت. دویدن و پیادهروی را جزو لاینفک برنامهٔ زندگی روزمرهاش قرار داد. شنا، سونا، و جکوزی را، حتی یک روز، تعطیل نکرد و اینگونه، در کمتر از سه ماه، سی پوند وزن کم کرد، دور کمرش شش اینچ کاهش یافت و عرض سینهاش پنج اینچ افزایش. حالا با این اندام باریک ترکهای و برنزه او دستِکم بیست سال جوانتر به نظر میرسید. سپس، تصمیم گرفت بعد از آرایش موهایش، به شکل جوانپسندانه، دیگر یکسره دنبال خوشگذرانی برود. اما همین که، با موی مشکی پرکلاغی سیخسیخ، از آرایشگاه خارج شد یک اتوبوس او را زیر گرفت. با آخرین نفسهایش، خشمگین و نالان رو به آسمان کرد و گفت: "خدایا، بعد از اینهمه سختیای که کشیدم چطور دلت اومد این بلا رو سرم بیاری!" و صدایی از آسمان، با تأسف، پاسخ داد: "تامپسن! خودتی؟ حقیقتش رو بخوای تقصیر خودته. اینقدر عوض شدی که نشناختمت."
میبینید، در داستان بالا، تامپسن بینوا، ظاهراً، فقط برخی ویژگیهای تصادفی خودش را تغییر داده و از بیخ و بن و اساساً همچنان تامپسن است. اما یک سوءتفاهم ملکوتی او را دچار چنین حال و روزی کرده است.
آسمان
ارسطو حق داشت که بگوید: "مرد خردمند در جستوجوی لذت نیست، بلکه در بند رهایی از غم است."
آسمان
جان دین، رئیس دانشگاه آکسفورد، در نامهای خطاب به دپارتمان فیزیک نوشت: "چرا من باید همیشه به شما و دپارتمان شیمی اینقدر پول بدهم برای آزمایشگاه و تجهیزات و مواد گرانقیمت؟ چرا شما مثل دپارتمان ریاضی نیستید که همهٔ آنچه آنها احتیاج دارند پول برای قلم و کاغذ و سطل آشغال است و یا بهتر از آنها دپارتمان فلسفه که به همان سطل آشغال هم احتیاجی ندارد."
سوگند
به عنوان یک فیلسوف، برای هر راهحل یک مشکل دارم.
(رابرت زند
مروارید ابراهیمیان
نیکولو ماکیاولی، متفکر قرن شانزدهمی و مؤلف کتاب شهریار، را برخی با عنوان پدر سیاست مدرن و برخی با لقب پدرخواندهٔ حرامزادگی سیاسی میشناسند. عمده شهرت او مدیون همین کتاب شهریار است و نصیحتها و توصیههایی که در این کتاب به شهریاران، رهبران، پیشوایان، و حاکمان نموده است. جان کلام نصایح ماکیاولی این است که قدرتْ هدف است و در راه رسیدن به این هدف در بیشتر موارد صرفنظر کردن از فضایل و ارزشهای اخلاقی مورد قبول عامهٔ مردم ـ که البته اغلب همان عامهٔ مردم نیز به آن پایدار نیستند ـ و روی آوردن به رذایل و ضدارزشها امری اجتنابناپذیر است. به عقیدهٔ او، بالاترین نهاد اجتماعی دولت است که حوزه و محدودهٔ ارزشهایش، با توجه به شرایط، کاملاً متغیر است.
مروارید ابراهیمیان
مردی داخل چاه عمیقی افتاد و چند متری سقوط کرد. سرانجام، موفق شد ریشهٔ یک گیاه بیرونزده از دیوار چاه را بگیرد و به آن آویزان شود. در حالی که لحظه به لحظه توانش کم و کمتر میشد، در نهایت ناامیدی فریاد زد: "کمک! ... کمک! ... کسی اون بالا نیست؟" بعد بالا را نگاه کرد؛ همهٔ آنچه میتوانست ببیند یک بُرش مدوّر از آسمان به اندازهٔ دهانهٔ یک چاه بود. اما ناگهان نوری درخشان بر او تابید و صدایی پُرطنین نهیب زد:
ـ من خالق تو هستم ... ریشهٔ پوسیده را رها کن تا تو را نجات دهم.
مرد لحظهای فکر کرد و بعد مجدداً داد زد:
ـ کمک! ... کس دیگهای اون بالا نیست؟
مروارید ابراهیمیان
سه دانشجوی مهندسی در حال بحث دربارهٔ این بودند که چه نوع خالقی بدن انسان را طراحی کرده است. اولی گفت: "شک ندارم که خدا یه مهندس مکانیکه. کافیه فقط به مفاصل بدن انسان خوب دقت کنین." دومی گفت: "نه ... من فکر میکنم اونی که انسان رو خلق کرده یه مهندس برق باشه. به سیستم عصبی بدن خوب دقت کنین." و سومی گفت: "جفتتون اشتباه میکنین؛ شک ندارم که خالق انسان یه مهندس عمران و شهرسازیه. کی دیگه میتونه به فکرش برسه که یه سیستم لولهکشی و دفع مواد سمی توی یه منطقهٔ تفریحی تعبیه کنه."
مروارید ابراهیمیان
یکی از کاربردهای مهم بحث قیاس در بحث خلقت جهان است. برخی اینگونه استدلال میکنند که چون جهان مثل ساعت منظم کار میکند و چون ساعت ساختهٔ ساعتساز است، پس جهان نیز محتاج خالق است. دیوید هیوم، فیلسوف تجربهگرای بریتانیایی، از مخالفان سرسخت این نظریه بود و اعتقاد داشت که این شیوهٔ استدلال سست و نادرست است. چون اساساً قیاس ساعت، به عنوان یک جزء، با جهان، به عنوان یک کل، از پایه غلط و اشتباه است. هیوم معتقد بود که این جهان را فقط میتوان با جهانی دیگر قیاس کرد و در ادامهٔ استدلال خود اضافه کرد که اگر بحث قیاس جزء با کل است، پس چرا نگوییم که جهان مشابه یک کانگورو است. در این صورت، این جهان میتواند مخلوق ارتباط آنچنانی دو جهان دیگر با هم باشد. و نتیجهگیری کرد که این فرض غلط است که اگر برخی جنبههای یک چیز مشابه فلان چیز باشد، پس دیگر جنبههای آن چیز نیز باید کاملاً مطابق فلان چیز باشد.
مروارید ابراهیمیان
در دههٔ شصت و گرماگرم رقابت فضایی ایالات متحدهٔ امریکا و اتحاد جماهیر شوروی، دانشمندان ناسا متوجه شدند که فضانوردان، به دلیل فقدان نیروی جاذبه در فضا، قادر به استفاده از خودکارهای معمولی نیستند. آنها پس از ماهها تحقیق و صرف هزینهٔ گزاف موفق شدند خودکاری اختراع کنند که در فضای بیجاذبه هم قدرت نوشتن داشته باشد. خُب فکر میکنید روسها این وسط چه کار کردند؟
اشتباه فکر کردید ... آنها از همان ابتدا مطالبشان را با مداد مینوشتند.
مروارید ابراهیمیان
شوپنهاور در بخش دیگری از کتاب در نقد ازدواج و تشکیل کانون گرم خانواده مینویسد: "اگر ازدواج کنیم، خوشبخت نخواهیم بود و اگر ازدواج نکنیم، باز هم خوشبخت نخواهیم بود. مانند خارپشتانی هستیم که برای گرم شدن به هم میچسبند. اگر به هم بچسبند، نیش خارشان به تن هم فرومیرود و اگر جدا شوند، از سرما رنج خواهند برد. هر چه به نظر نیک میآید بیهوده است و عاقبت جهان رو به ورشکستگی است و زندگی معاملهای است که خرج آن بیش از دخلش است."
مروارید ابراهیمیان
فرهنگ لغتتان را باز کنید و لغت متافیزیک را پیدا کنید. میبینید که در توضیح آن نوشته شده ریشهٔ این لغت رسالهای از ارسطوست که در آن دربارهٔ سطح انتزاعی در ماورای مشاهدات تجربی بحث شده است. اما نکتهٔ جالب این است که ارسطو رسالهٔ خود را متافیزیک ننامید، چون اساساً موضوع این رساله با پرسشهای خارج از حوزه و گسترهٔ علم تعامل میکرد. در حقیقت، کلمهٔ متافیزیک ابداع یکی از افرادی بود که آثار ارسطو را جمعآوری میکرد. او این عنوان را صرفاً به این دلیل انتخاب کرد که رسالهٔ قبلی ارسطو دربارهٔ فیزیک بود و کلمهٔ meta، علاوه بر معنی "فرا"، به مفهوم "بعد" نیز کاربرد دارد.
مروارید ابراهیمیان
"فلسفه، در اکثر اوقات، تار عنکبوتی است که زبان برای ذهن میتند."
مروارید ابراهیمیان
خوشبختی، در حقیقت، به دست آوردن چیزی نیست، تعقیب اونه.
naomi
تاسو: دوست عزیز، اصلاً دوست ندارم تو دنبال سیاست بری، چون همه میگن یه دوستِ به قدرت رسیده یه دوست فاسد از دست رفتهست.
دیمیتری: اما دوست عزیز، چیزی که باعث فساد میشه قدرت نیست، ضعفه.
abasgmm
"فلسفه، در اکثر اوقات، تار عنکبوتی است که زبان برای ذهن میتند."
فرسا
معجزه این نیست که در هوا پرواز کنی یا بر روی آب راه بروی؛ معجزه این است که روی زمین گام برداری.
(مثل چینی)
نون صات
حجم
۱۴۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۱۴۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰۵۰%
تومان