بریدههایی از کتاب بهار رویش
۴٫۰
(۲۸)
در مورد رزقها بحثی مطرح است که چگونه با توجه و تدبری که میکنیم، رزقی برای حسّ ما فراهم میشود. بعد این حسّ ما چگونه رزقی برای فکر ما فراهم میکند و فکر ما چگونه رزقی برای عقل ما فراهم میکند و عقل ما چگونه رزقی برای قلب ما و قلب ما چگونه رزقی برای روح ما و سرّ ما فراهم میکند.
باید به این نکته بیشتر توجه کنیم که چه چیز باعث میشود ما از چنین رزقی که این همه گسترده است؛ یعنی حسّ و گوش و چشم و توّهم و تخیل ما را در بر میگیرد، بهرهمند شویم.
کاربر ۱۵۰۱۶۰۰
وسعت رزق
در ماه رمضان رزق خدا رزق وسیعی است؛ چون تنها به تن ما نمیخواهد رزق بدهد و تنها نان و آب و کشک و دوشاب نیست؛ عنایت وسیع و گستردهای است که همه ابعاد وجودی ما را در بر میگیرد: تن و حسّ و وهم و حافظه و فکر و تخیل و تعقل و تفکر و قلب و روح و سرّ مارا، همه را شامل میشود؛ چون یک مراحلی از وجود ما هست که هنوز خود ما هم آنها را نمیشناسیم. او «فَإنَّهُ یعْلَمُ الِّسرَّ و أَخْفَی است، او به پنهانتر از پنهان ما هم آگاه است.
کاربر ۱۵۰۱۶۰۰
حال که ماه رمضان و شهر الله است و فرصتی را به ما عنایت کرده و ما را دعوت کردهاند و با محبت هم بیدار کرده و صدا زدهاند که «سَمِعْنا مُنادِیآ ینادی لِلإیمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکمْ و منتظر استجابت ما هستند که «اِسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ اِذَا دَعاکم لِمَا یحْییکمْ و میخواهند ما را زنده کنند، این است که صدایمان میزنند و منتظرند که جواب بدهیم.
اما ما، کر هستیم، کور هستیم، لال هستیم. نه میشنویم و نه میبینیم و نه آنچه را که دیدهایم و شنیدهایم، میتوانیم بازگو کنیم؛ لذا برای ما حاصلی نیست. این نکتهای است که باید در آن تأمل بشود.
Narjesbn
اما وقتی ما به خودمان نگاه میکنیم، میبینیم که دل ما تنگ و خسته است، فکر ما خسته است، حافظه ما، حسّ ما، هیچ کدام از اینها رزقی نبردهاند.
Narjesbn
ای دل از دست رفته چه میخواهی؟ این فرصت و این هم آغوش باز و این هم انتظار بازگشت؛ «لَوْ عَلِمَ الْمُدْبِرُونَ عَنِّی کیفَ انْتِظَارِی لَهُمْ وَ اشْتِیاقِی اِلَی تَرْک مَعَاصِیهِمْ لَمَاتُوا شَوْقآ بِی وَ تَقَطَّعَتْ أَوْصَالَهُمْ عَنْ مَوَدَّتِی
Narjesbn
در سوره «ص» به سلیمان اشاره شده، که چگونه به نعمتها نگاه میکرد که اسیر نمیشد. ولی هنگامی که برای ما مقداری امکانات ردیف میشود؛ رفیق خوبی، مرید خوبی، شرایط خوبی، مَطاع خوبی، لُعبتی، کفشی، کلاهی، میبینیم که دیگر نگاه ما به معانی روی نمیآورد، نگاه ما اسیر میشود و منتقل نمیشود و علامتها و نشانهها را فراموش میکند.
طه
در سوره «ص» به سلیمان اشاره شده، که چگونه به نعمتها نگاه میکرد که اسیر نمیشد. ولی هنگامی که برای ما مقداری امکانات ردیف میشود؛ رفیق خوبی، مرید خوبی، شرایط خوبی، مَطاع خوبی، لُعبتی، کفشی، کلاهی، میبینیم که دیگر نگاه ما به معانی روی نمیآورد، نگاه ما اسیر میشود و منتقل نمیشود و علامتها و نشانهها را فراموش میکند.
طه
کفر، شرک، نفاق و عُجب، عواملی هستند که از جمع شدن نعمت جلوگیری میکنند و نمیگذارند که ما حاصلجمعی داشته باشیم، هیچ چیزی را در ظرف ما باقی نخواهند گذاشت. میبینیم عمری است که کوشیدهایم ولی حاصلی نبردهایم!
Sajjad. R
زمانی که دردها، رنجها و ضربهها در یک جامعه زیاد میشود و از بیرون شکست میخورد، حالت درون گرایی در آن جامعه به وجود میآید
یارئوف
فضل و بارش احسان او که همیشه هست، اما اگر کاسه ما واژگون باشد حاصلی به دست نمیآید. بارش هست ولی جمع کردن این بارش احتیاج به این دارد که ظرف ما معکوس و واژگون نباشد؛ چون ظرف واژگون چیزی در خود نمیگیرد و آنچه را هم که دارد از دست خواهد داد.
یارئوف
حجم
۱۲۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۸۲ صفحه
حجم
۱۲۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۸۲ صفحه
قیمت:
۲۱,۰۰۰
۱۰,۵۰۰۵۰%
تومان