بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب استخوان خوک و دست های جذامی | صفحه ۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب استخوان خوک و دست های جذامی

بریده‌هایی از کتاب استخوان خوک و دست های جذامی

نویسنده:مصطفی مستور
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۸از ۱۷۱ رأی
۳٫۸
(۱۷۱)
بسه دیگه از اون حرف‌های خیلی خوشگلیه که هیشکی معنیش رو نمی‌دونه
کاربر ۱۶۴۲۵۴۹
قطره‌ای آب شور از گوشهٔ چشم مرد تا روی گونه‌اش سُر خورد
کاربر ۱۶۴۲۵۴۹
«چرا مشتی مفلوکِ عوضی رو پرت کرد توی این خراب‌شده که حتا بلد نیستند اون رو، عظمت اون رو، هجی کنند؟»
seyed mostafa
آدم‌ها هر جا که باشند اسیر عشق‌هاشان هستند.
seyed mostafa
قسم می‌خورم هر کاری که خواسته‌ید کرده‌ید و اگه نکرده‌ید لابد نتونسته‌ید بکنید.
seyed mostafa
«عاشق می‌شید و بعد عروسی می‌کنید و بعد بچه‌دار می‌شید و بعد حال‌تون از هم به‌هم می‌خوره و طلاق می‌گیرید. گاهی هم طلاق‌نگرفته باز می‌رید عاشق یکی دیگه می‌شید. لعنت به همه‌تون که حتا مِث مرغابی‌ها هم نمی‌تونید فقط با یکی باشید.
seyed mostafa
«قَد اَقَمْنَاالعُمْرَ فی وادٍ تَسیر بَیْنَ ضِلْعَیهِ خِیالاتِ الهُمُوم و شَهِدْنَا الیَاْسَ اَسْراباً تَطیر فَوقَ مَتْنَیه کعُقبانٍ و بومٍ و شَرِبْنَا السُّقمَ مِنْ ماءِ الغَدیر
میم.قاف
«اگه قرار باشه مردها از این دنیا گورشون رو گم کنند و برند، بِهِت قول می‌دم که هر چی جنگ و کشتار و کثافت‌کاری‌های دیگه رو با خودشون می‌برند. دنیا عینهو گوشت خرگوش می‌مونه؛ نصف حلال، نصف حرام. زن نصفهٔ حلال دنیاست. هر چی کثافت‌کاری و گندکاری هست توی مردهاست. هر کی قبول نداره ورداره آمار رو بخونه. تاریخ رو بخونه. تلویزیون تماشا کنه.»
میم.قاف
همه‌ش هفتاد، هشتاد سال. یعنی اگه شانس بیارید، اگه خیلی زودتر ریقِ رحمت رو سر نکشید، خیلی که توی این خراب‌شده باشید هفتاد، هشتاد سال بیش‌تر نیست. لامسبا اگه هفتصد سال می‌موندید چی‌کار می‌کردید؟ گمونم خون هم رو تو شیشه می‌کردید. گرچه همین حالاش هم می‌کنید. یعنی غلطی هست که نکرده باشید؟ قسم می‌خورم هر کاری که خواسته‌ید کرده‌ید و اگه نکرده‌ید لابد نتونسته‌ید بکنید. مطمئنم از سرِ دل‌سوزی و این‌جور چیزها نبوده که نکرده‌ید. حکماً عرضه‌ش رو نداشته‌ید.
میم.قاف
صف حلال، نصف حرام. زن نصفهٔ حلال دنیاست. هر چی کثافت‌کاری و گندکاری هست توی مردهاست.
chafdich
اگه روزی زن‌ها بخواند از این‌جا برند، تقریباً همهٔ ادبیات و سینما و هنرِ دنیا رو باید با خودشون ببرند. اما اگه قرار باشه مردها برند چی؟»
chafdich
دانیال توی آپارتمان می‌چرخید و زیرلب آهسته با خودش حرف می‌زد: «فرض اول، مرگی در کار نیست. اگه مرگ نباشه، آدم‌ها از بزرگ‌ترین خطر و بزرگ‌ترین تهدیدِ هستی نجات پیدا می‌کنند. آدم‌ها برای چی از مریضی می‌ترسند؟ برای این‌که بیماری همسایهٔ دیواربه‌دیوار مرگه. برای چی از تصادف با ماشین می‌ترسند؟ برای این‌که در تصادف احتمالِ مرگ زیاده. برای چی از قبرستون و مُرده می‌ترسند؟ برای این‌که قبرستون یعنی خونهٔ مرگ.» رفت توی اتاقش و برگشت توی هال. رفت توی انباری و باز آمد توی اتاقش. «واسه چی از جنگ واهمه دارند؟ برای این‌که جنگ اون‌ها رو یه‌راست می‌بره به جایی که اسمش مرگه.»
Alireza2027
تمرین عشق می‌کنم و هزاربار می‌نویسم: «سوسن ماه است» نگاه کنید! پیراهنش بوی یاس می‌دهد و دست‌های من که آستین‌های او را بوییده‌اند. شب‌ها وقتی ماه می‌تابد من روحم را برمی‌دارم و سفر می‌کنم به دورها ــ مثل کرگدنی تنها ـ از معبرِ اندوه تا متنِ کودکی تا ملکوتِ سوسن و بعد در بارگاهِ سوسن ــ این بقایای عشقِ خداوند ـ و در حضورِ معنویتِ پیراهنش روحم را آتش می‌زنم.
@_bo.ok_
شب‌ها وقتی ماه می‌تابد من وضو می‌گیرم و بهترین واژه‌هام را برمی‌دارم و می‌روم بر مرتفع‌ترین ساختمان شهر. شب‌ها وقتی ماه می‌تابد من توی دفتر مشقم
@_bo.ok_
«قَد اَقَمْنَاالعُمْرَ فی وادٍ تَسیر بَیْنَ ضِلْعَیهِ خِیالاتِ الهُمُوم و شَهِدْنَا الیَاْسَ اَسْراباً تَطیر فَوقَ مَتْنَیه کعُقبانٍ و بومٍ و شَرِبْنَا السُّقمَ مِنْ ماءِ الغَدیر
@_bo.ok_
مطمئنم از سرِ دل‌سوزی و این‌جور چیزها نبوده که نکرده‌ید. حکماً عرضه‌ش رو نداشته‌ید. همین دیروز تو روزنامه خوندم یارو واسهٔ یک عوضیِ دوپای دیگهٔ مث خودش، زنش و بچهٔ دوساله‌ش رو گوش‌تاگوش سر بریده. گمونم اگه سه‌تا بچه هم داشت باهاشون همین کار رو می‌کرد. دنبالِ چی می‌گردید؟ آهای عوضی‌ها! آهای با شما هستم! با شما که هر کدوم‌تون فکر می‌کنید دهن آسمون باز شده و تنها شما از توش پایین افتاده‌ید. اگه تا حالا کسی بِهِ‌تون نگفته من می‌گم که هیچ آشغالی نیستید. من یکی که براتون و واسهٔ کاراتون تره هم خرد نمی‌کنم. حیفِ این زمین که زیر پای شماست. حیفِ این زمین که توش دفن‌تون کنند. شما رو باید بسوزونند. شما رو باید بسوزونند و خاکسترتون رو بریزند توی دریا.»
@_bo.ok_
«عاشق می‌شید و بعد عروسی می‌کنید و بعد بچه‌دار می‌شید و بعد حال‌تون از هم به‌هم می‌خوره و طلاق می‌گیرید. گاهی هم طلاق‌نگرفته باز می‌رید عاشق یکی دیگه می‌شید. لعنت به همه‌تون که حتا مِث مرغابی‌ها هم نمی‌تونید فقط با یکی باشید. بوق نزن عوضی! صداش رو خاموش کن و گوش کن ببین چی دارم می‌گم! همه‌ش هفتاد، هشتاد سال. یعنی اگه شانس بیارید، اگه خیلی زودتر ریقِ رحمت رو سر نکشید، خیلی که توی این خراب‌شده باشید هفتاد، هشتاد سال بیش‌تر نیست. لامسبا اگه هفتصد سال می‌موندید چی‌کار می‌کردید؟ گمونم خون هم رو تو شیشه می‌کردید. گرچه همین حالاش هم می‌کنید. یعنی غلطی هست که نکرده باشید؟ قسم می‌خورم هر کاری که خواسته‌ید کرده‌ید و اگه نکرده‌ید لابد نتونسته‌ید بکنید.
@_bo.ok_
«اون پایین دارید چی‌کار می‌کنید؟ با شما هستم! با شما عوضی‌ها که عینهو کرم دارید تو هم می‌لولید. چی خیال کردید؟ همه‌تون، از وکیل و وزیر گرفته تا سپور و آشپز و پروفسور، آخرش می‌شید دو عدد. خیلی که هنر کنید، خیلی که خبر مرگ‌تون به خودتون برسید، فاصلهٔ دو عددتون می‌شه صد. صدام رو می‌شنفید؟ می‌شید یه پیرمرد آب‌زیپوی عوضیِ بوگندو. کافیه دور تند نیگاش کنید. همین که دور تند نیگاش کردید می‌فهمید چه گَندی زده‌ید. می‌فهمید چه چیز هجو و مزخرفی درست کرده‌ید. حالا با این عجله کدوم جهنمی قراره برید؟ قراره چه غلطی بکنید که دیگرون نکرده‌ند؟ واسهٔ چی سر یه مستطیل یا مربع خاکی دخل هم رو درمی‌آرید؟ بدبخت‌ها! شما به‌خودی‌خود بدبخت هستید، دیگه واسهٔ چی اوضاع رو بدتر می‌کنید؟» لحظه‌ای سکوت کرد و نفسش را بیرون داد. با آستین عرق پیشانی‌اش را گرفت و بعد، باز فریاد کشید. این‌بار بلندتر: «از یه طرف تا چشاتون به‌هم افتاد، اولین کاری که می‌کنید، یعنی آسون‌ترین کاری که می‌کنید اینه که عاشق همدیگه می‌شید. لعنت به شما و کاراتون که هیشکی ازشون سر درنمی‌آره. عاشق می‌شید و بعد ازدواج می‌کنید. صدام رو می‌شنفید؟...»
@_bo.ok_
دربارهٔ حقوق زن مطلب چاپ می‌کردی، اما همون وقت داشتی حق‌وحقوقِ یکی از همین زن‌ها رو توی خونهٔ خودت لِه می‌کردی.
sosoke
و در صفت دنیا فرمود: به‌خدا سوگند که دنیای شما در نزد من پست‌تر و حقیرتر است از استخوانِ خوکی در دستِ جذامی.
sosoke

حجم

۸۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۸۷ صفحه

حجم

۸۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۸۷ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۵۰%
تومان