بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب استخوان خوک و دست های جذامی | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب استخوان خوک و دست های جذامی

بریده‌هایی از کتاب استخوان خوک و دست های جذامی

نویسنده:مصطفی مستور
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۸از ۱۷۱ رأی
۳٫۸
(۱۷۱)
آهای با شما هستم! با شما که هر کدوم‌تون فکر می‌کنید دهن آسمون باز شده و تنها شما از توش پایین افتاده‌ید. اگه تا حالا کسی بِهِ‌تون نگفته من می‌گم که هیچ آشغالی نیستید.
منکسر
«اگه زن‌ها نبودند، اگه تو نبودی، من نبودم. هیچ‌کس نبود.»
khorasani
دنیا عینهو گوشت خرگوش می‌مونه؛ نصف حلال، نصف حرام. زن نصفهٔ حلال دنیاست.
khorasani
«اگه شانس بیاری و پاهات روی مین نره، یه خمپاره که معلوم نیست از کجا شلیک شده، می‌آد و می‌آد و می‌آد و ویییییییییژ می‌خوره وسط کله‌ت و تموم. به همین سادگی. بازم صد رحمت به خمپاره که صدای ویژش می‌آد، اون‌که اصلا صدا نداره. حتا معلوم نیست از کجا می‌آد. از بالا؟ از پایین؟ از چپ؟ از راست؟ هیشکی نمی‌دونه.»
khorasani
... هر که او را نشناسد، به او اشاره کند و هرکه به او اشارت کند، محدودش انگاشته. آن‌که گوید در کجاست؟ او را در چیزی نهاده و آن‌که گوید بر چیست؟ دیگر جاها را از او تهی دانسته.
book 🦔 worm
تنها چیزی که الان می‌دانم این است که دوست داشتن ربطی به مکان و زمان ندارد.
HooraNasari
زندگی را در دره‌ای گذراندیم که سایه‌های اندوه از دل آن می‌گذرد / و نومیدی را چون فوجی از لاشخوران و جغدان بر فراز آن یافتیم / از آب برکه‌اش بیماری نوشیدیم و از تاکستان‌هاش، شرنگ. (جبران خلیل جبران)
HooraNasari
مسیح کلمه بود. کلمهٔ مقدسی که خداوند او را القا کرد. اما شما چی هستید؟ یه مشت کلمهٔ مهمل و بی‌معنا و پوچ. یه مشت کلمهٔ زشت و رکیک. درسته که هر کس یه کلمه‌ست، اما معناش رو خودِش می‌سازه و زندگی ــ اگه شما عوضی‌ها شعور فهمش رو داشته باشید ــ یعنی کلمات در بازی.
HooraNasari
گوشت‌کوب را تا نزدیکی دهانش جلو آورد. «زندگی وقتی شروع می‌شه سرعت زیادی نداره. در واقع می‌شه گفت خیلی هم کنده. یعنی برای بچه‌ها خیلی کنده. معمولاً بچه‌ها از زندگی جلوترند. ثانیه‌ها و دقیقه‌ها و ساعت‌ها و روزها برای اون‌ها کش می‌آد. اما همین‌طور که بزرگ‌تر می‌شند، سرعت زندگی‌شون زیاد می‌شه. وقتی جوون هستیم زندگی همون‌قدر سرعت داره که ما داریم...»
HooraNasari
تو فقط دنبال روزنامه‌ت و مزخرفات توش بودی. دربارهٔ حقوق زن مطلب چاپ می‌کردی، اما همون وقت داشتی حق‌وحقوقِ یکی از همین زن‌ها رو توی خونهٔ خودت لِه می‌کردی. محسن، تو با اون بقیه که محکوم‌شون می‌کنی هیچ فرقی نداری. تنها از اون‌ها شیک‌تر حرف می‌زنی
fati
«اگه قرار باشه مردها از این دنیا گورشون رو گم کنند و برند، بِهِت قول می‌دم که هر چی جنگ و کشتار و کثافت‌کاری‌های دیگه رو با خودشون می‌برند. دنیا عینهو گوشت خرگوش می‌مونه؛ نصف حلال، نصف حرام. زن نصفهٔ حلال دنیاست. هر چی کثافت‌کاری و گندکاری هست توی مردهاست. هر کی قبول نداره ورداره آمار رو بخونه. تاریخ رو بخونه. تلویزیون تماشا کنه.»
phoenix
زندگی را در دره‌ای گذراندیم که سایه‌های اندوه از دل آن می‌گذرد / و نومیدی را چون فوجی از لاشخوران و جغدان بر فراز آن یافتیم / از آب برکه‌اش بیماری نوشیدیم و از تاکستان‌هاش، شرنگ. (جبران خلیل جبران)
𝐌𝐚𝐡𝐝𝐢𝐞𝐡
اگه زن‌ها نبودند، اگه تو نبودی، من نبودم. هیچ‌کس نبود.
𝐌𝐚𝐡𝐝𝐢𝐞𝐡
زندگی را در دره‌ای گذراندیم که سایه‌های اندوه از دل آن می‌گذرد / و نومیدی را چون فوجی از لاشخوران و جغدان بر فراز آن یافتیم / از آب برکه‌اش بیماری نوشیدیم و از تاکستان‌هاش، شرنگ. (جبران خلیل جبران)
Mahsa Bi
«اگه زنی در کار نباشه، عشقی هم در کار نیست. شکسپیر و حافظ و رومئو و مجنون و فرهاد و بقیهٔ عشاق عالم باید بروند بمیرند. اگه روزی زن‌ها بخواند از این‌جا برند، تقریباً همهٔ ادبیات و سینما و هنرِ دنیا رو باید با خودشون ببرند
jhad
«اما این مرگ چی هست یا چی نیست، هیشکی نمی‌دونه. تنها کاری که ما می‌کنیم اینه که تا اون‌جا که ممکنه، تا اون‌جا که ترس برمون نمی‌داره، جلو بریم و بایستیم لبهٔ تیز دره‌ای عمیق. دره‌ای خیلی عمیق و تاریکی که فکر می‌کنیم تهِ اون هیولای مرگ خوابیده اما هیچ‌کدومِ ما حتا نمی‌تونیم حدس بزنیم که تهِ اون دره چی هست.»
jhad
«آنتونی فلو رو که می‌شناسی؟ می‌گه توی این دنیای عوضی و هیشکی‌به‌هیشکی، دیگه چی باید اتفاق بیفته که مومنان اقرار کنند خداوندی در کار نیست یا اگه هست خیلی مهربون نیست؟»
farzane
«اما این مرگ چی هست یا چی نیست، هیشکی نمی‌دونه. تنها کاری که ما می‌کنیم اینه که تا اون‌جا که ممکنه، تا اون‌جا که ترس برمون نمی‌داره، جلو بریم و بایستیم لبهٔ تیز دره‌ای عمیق. دره‌ای خیلی عمیق و تاریکی که فکر می‌کنیم تهِ اون هیولای مرگ خوابیده اما هیچ‌کدومِ ما حتا نمی‌تونیم حدس بزنیم که تهِ اون دره چی هست.»
farzane
از عشق به من عبور می‌کنی و عاشق کسی می‌شی که همهٔ دلیل و حجت تو برای عاشق شدنت به اون من هستم؟
کاربر ۱۶۴۲۵۴۹
مسیح کلمه بود. کلمهٔ مقدسی که خداوند او را القا کرد. اما شما چی هستید؟ یه مشت کلمهٔ مهمل و بی‌معنا و پوچ. یه مشت کلمهٔ زشت و رکیک. درسته که هر کس یه کلمه‌ست، اما معناش رو خودِش می‌سازه
کاربر ۱۶۴۲۵۴۹

حجم

۸۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۸۷ صفحه

حجم

۸۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۸۷ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
۲۵,۰۰۰
۵۰%
تومان