بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رودخانه‌ی تیمز | طاقچه
کتاب رودخانه‌ی تیمز اثر نیل گیمن

بریده‌هایی از کتاب رودخانه‌ی تیمز

۳٫۷
(۱۱۷)
و باران مانند اشک‌های کسی دیگر روی صورتت جاری می‌شود.
_SOMEONE_
وقتی به مقصد رسیدند، همهٔ آن‌ها قسم خوردند که پسرم در طوفان غرق شده است. اما او بخاطر عشقی که زمانی بین ما بود، شب هنگام نزد من آمد و حقیقت را به من گفت و استخوان را به من داد. من به او گفتم کار بدی انجام داده‌ای جک. او پسرت بود که خوردی.
ᶜʳᶻ
"بگیرش". وقتی چشم‌هایت به چشمانش می‌افتد می‌بینی که آن‌ها قهوه‌ای درست به رنگ رودخانهٔ تیمز هستند.
ن. عادل
باران بسیار پر سر و صدا است و با صدای چلپ چلوپ و تق تق، تند تند روی پشت بام‌ها می‌بارد. اگر در ابتدا این قطرات باران تمیز بوده باشند، کافیست با لندن کوچکترین تماسی داشته باشند تا آلودگی و کثافت را دریافت کنند و تبدیل به لجن شوند.
kimia
گداهایی هستند که برای هر سکه‌ای که در رود خانه می‌افتد در آن شیرجه می‌زنند و سکه را می‌یابند و درحالیکه آن را در دست دارند بالا می‌آیند. آن‌ها نمی‌میرند، حداقل نه بخاطر این قضیه، هر چند هیچ گدای بالای ۱۵ سالی وجود ندارد.
a°mir°ali
او به سمت دریا رفت درحالیکه جیب‌هایش پر از سنگ بود و به راه رفتن ادامه داد. او هرگز شنا کردن را یاد نگرفت.
Mohammad Bagheri
وقتی به مقصد رسیدند، همهٔ آن‌ها قسم خوردند که پسرم در طوفان غرق شده است. اما او بخاطر عشقی که زمانی بین ما بود، شب هنگام نزد من آمد و حقیقت را به من گفت و استخوان را به من داد. من به او گفتم کار بدی انجام داده‌ای جک. او پسرت بود که خوردی.
هنرمند هنردوست
اگر بخواهی حرفی بزنی باید فریاد بزنی تا در بین غرش باران صدایت شنیده شود ولی او سخن می‌گوید و تو فقط گوش می‌دهی.
بِـ✮ـیلی
من به او گفتم به دریا نرو. گفتم من مادرت هستم. دریا تو را آنگونه که من دوست دارم دوست نخواهد داشت، دریا بیرحم است.
آدرین
اوه مادر، من باید دنیا را ببینم. من باید ببینم که خورشید چگونه در استوا طلوع می‌کند و رقص شفق‌های شمالی را در آسمان قطب تماشا کنم
شاهدخت کتاب ها

حجم

۶٫۸ کیلوبایت

حجم

۶٫۸ کیلوبایت

قیمت:
رایگان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد