بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سوء قصد به ذات همایونی | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب سوء قصد به ذات همایونی اثر رضا جولایی

بریده‌هایی از کتاب سوء قصد به ذات همایونی

۳٫۵
(۲۸)
اگر عشق پروردگار به بندگان به‌راستی وجود دارد پس درد و رنج انسان‌ها بی‌معناست؛ نباید باشد. اما هست. درد هست. رنج هست. پس عشق الهی در کار نیست.
محمدرضا
در بطون این ملت کار جایی ندارد. حق‌وحقوق معنایی ندارد. فرهنگ و اندیشه، تعارف و تجمل است. یک لقمه نانی گیر بیاید. شکم سیر شود
farshad
پروندهٔ زینال هیچ‌وقت موردبررسی قرار نمی‌گرفت ــ و از همهٔ این‌ها جالب‌تر اشراف‌زادگان پودر و سرخاب‌مالیده‌ای که دستان‌شان انگار فقط سه انگشت داشت. سه انگشت برای برداشتن جام، اردور روسی و دست دادن. یکی از علل افتراق طبقاتی اعتقاد به نفی وجود هفت انگشت باقی‌مانده بود!
حسین احمدی
«حضرت اشرف، فراست، پشتکار و انضباط شما در این تشکیلات زبانزد خاص‌وعام است. اگر در رأس امور افرادی نظیر شما وجود داشتند این مملکت گلستان می‌شد. خدا رحمت کند مرحوم میرزا تقی‌خان را، ناکام ماند، چون تنها بود و می‌خواست برخلاف جریان شنا کند. قضیه فقط این نبود که مشتی دزد و دغل در صدد تأمین منافع خود باشند. از آن‌طرف هم یک ملتی در خواب فرو رفته بود و تمایلی به بیداری نداشت. حالا هم همین‌طور است. تعمق بفرمایید، در بطون این ملت کار جایی ندارد. حق‌وحقوق معنایی ندارد. فرهنگ و اندیشه، تعارف و تجمل است. یک لقمه نانی گیر بیاید. شکم سیر شود باقی جیفهٔ دنیوی است و زواید. فرنگی فرصت چندانی برای خود قایل نیست و می‌خواهد شیرهٔ زندگی را یک‌جا سر بکشد. از کجا معلوم که دنیای دیگری در کار باشد. اما شرقی تا ابد برای خود فرصت قایل است. چندان عجله‌ای ندارد. یک لقمه نان و بعد آب دادن گل‌های شمعدانی لب باغچه و عروس و داماد کردن بچه‌ها... موها که شروع به سفید شدن کرد، دست‌وپایش را رو به قبله دراز می‌کند...»
حسین احمدی
«بله. اما نمی‌خواهم کاری بکنید. خشونت به خشونت بیشتر منجر می‌شود. من اهل این سرزمینم. پدرانم قرن‌ها در این سرزمین زیسته‌اند. من این مردم را خوب می‌شناسم. به خشونت اعتقاد ندارم. این مردم را باید با حوصله‌ای هزارساله تغییر داد و الا خشونت کسی را به جایی نمی‌رساند. روی سخنم با شماست پسرعمو.»
حسین احمدی
ستاره‌ها در آسمان می‌درخشید. روز نهایی نزدیک بود. آیا عدالت به اجرا درمی‌آمد؟ وقتی جوان‌تر بود فکر می‌کرد یک‌شبه می‌شود دیوارها را ویران کرد. به‌تدریج متوجه شده بود جامعه، مردم و کل جهان پیچیده‌تر از آن است که بتوان تصور کرد. یاد گرفت که صبور باشد. در عین شتاب در کار جهان، می‌بایست انضباط و ظرافت با دقت بسیار مرعی شود و درعین‌حال آموخت که معنای عدالت در هر اقلیم و زبان و جماعت صدها تفسیر و معنا دارد. یک‌بار از خود پرسیده بود آیا به دنبال سراب نیست؟
حسین احمدی
آدم باید بتونه گاهی خودشو ــ هق ــ فراموش کنه و الا می‌ترکه.»
حسین احمدی

حجم

۲۷۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۲۷ صفحه

حجم

۲۷۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۲۷ صفحه

قیمت:
۶۱,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد