بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آن جا که برف ها آب نمی شوند | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب آن جا که برف ها آب نمی شوند

بریده‌هایی از کتاب آن جا که برف ها آب نمی شوند

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۴از ۱۹ رأی
۳٫۴
(۱۹)
عشق به نرگس را حالا بیش از آن‌که واقعاً می‌توانست در او شکل بگیرد، احساس می‌کرد و بیش از آن‌که به موسیقی مدامی برای تحمل سکوت غیرقابل تحمل لحظه‌های تنهایی‌اش بدل شده باشد، به مسیری برای رسیدن به انزجار بیشتر، از همه‌چیز و بیش از همه خودش می‌مانست.
زینب هاشم‌زاده
ریبوار تنها با تکرارِ تاریخ می‌توانست خودش را پس بگیرد. اما تاریخ تکرار نمی‌شود و شاید بیش از هر چیز این واقعیت است که انسان را به گریه می‌اندازد.
زینب هاشم‌زاده
تنها مرگ، زیبایی عشق را آشکار می‌کند.
زینب هاشم‌زاده
هر سه می‌دانستند هیچ‌کدام‌شان روزی را بدون یادآوری خاطرات آن روزها پشت سر نمی‌گذارد، اما هیچ‌کس حرفی نمی‌زد. تلاش جمعی برای فراموشی.
زینب هاشم‌زاده
شاید او هم همین حالا مثل بیشتر زن‌ها، از سر تنهایی و وهم هم که شده، مشغولِ آشپزی باشد. زن‌ها چه موجودات تنهایی‌اند.
زینب هاشم‌زاده
کم‌کم از افکار به‌هم‌پیوسته‌ای که به‌سراغش می‌آمدند کلافه می‌شد؛ جریانی قدرت‌مند که تمام ذهنش را تسخیر کرده بود.
زینب هاشم‌زاده
اما هنوز زندگی را روی شانه‌هایش حس می‌کرد
زینب هاشم‌زاده
تنها مرگ، زیبایی عشق را آشکار می‌کند.
monir
مردها گریه‌شان را می‌گذارند برای آخر راه.
monir

حجم

۷۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۱۰۱ صفحه

حجم

۷۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۱۰۱ صفحه

قیمت:
۲۲,۰۰۰
۱۱,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد