بریده‌هایی از کتاب هوش عاشقانه

هوش عاشقانه مستلزم درک این نکته نیز هست که افشای کامل همه احساسات، نیازها و خواسته‌ها نیازمند تمرین بی‌وقفه است.

به یأس مادری فکر کنید که برای فهمیدن علت بی‌تابی نوزادش هر کاری می‌کند. او سعی دارد بداند دلیل گریه نوزادش چیست؟ گرسنه است، باید عوض شود یا بادگلو دارد؟ اگر به همسرتان نگویید چه مشکلی دارید او را در موقعیت مادری قرار می‌دهید که باید ذهن نوزادش را بخواند. اما برخلاف نوزاد شما می‌توانید صحبت کنید. باید حرف‌هایتان را بزنید. هرچه می‌خواهید باید به همسرتان بگویید. خواه در مورد این باشد که دوست دارید تخم‌مرغ‌تان چطور پخته شود خواه اینکه دوست دارید چگونه لمس‌تان کند.

هر چقدر هم که به هم نزدیک باشید او همیشه نمی‌تواند افکار شما را بداند. شما هم نمی‌توانید همیشه افکار او را بخوانید. همه ما گاهی حواس خود را از دست می‌دهیم پس هر کس باید خودش احساسش را بیان کند. آگاهی از طریق بیان احساسات و افکار پدید می‌آید نه از طریق انتظار کشیدن برای اینکه همسرتان به شکلی جادویی بداند چه می‌خواهید و چه احساسی دارید.

اگر مشکلی که در رابطه به‌وجود می‌آید را نادیده بگیرید یا کوچک بشمرید و در زمانی‌که اصلاً خوشحال نیستید لبخند مصنوعی بزنید، ناخودآگاه دیواری مستحکم از رنجش و فاصله میان خود و همسرتان می‌کشید. این دیوار اگر غیرقابل نفوذ شود، رابطه فرو می‌ریزد.

زوج‌هایی که هوش عاشقانه بالایی دارند، می‌دانند که فرآیند بررسی اختلاف‌ها و رسیدن به نتایج رضایت‌بخش انسان‌ها را از هم جدا نمی‌کند، بلکه باعث می‌شود بیشتر به هم نزدیک شوند.

در تردمیل احساسی گرفتار می‌شوید که شما را به هیچ مقصدی نمی‌برد. توجه کنید که این احساسات تمام انرژی شما را صرف می‌کنند و مانع انجام هر فعالیتی و شرکت در هر کار جدیدی می‌شوند.

هوش عاشقانه شما می‌داند که احساسات منفی مانند خشم، استرس و اندوه می‌توانند مفید باشند. اما وقتی احساس تداوم باید (چه مدت زمانی طول می‌کشند) و یا شدت آن‌ها زیاد باشد (چقدر قوی هستند) مضر خواهد شد.

مراقب احساساتی که تداوم دارند، باشید

اگر فاصله بگیرید و پنهان‌کاری کنید همسرتان باید احساس شما را حدس بزند. حدس و احتمالاًت غلط منجر به نتیجه‌گیری‌های غلط و سوءتفاهم‌های جدی می‌شود. هوش عاشقانه یعنی تمام کانال‌های ارتباطی خود را حتی در دردناک‌ترین شرایط باز نگه دارید.

البته معنایش این نیست که از احساسات مانند پتکی برای انتقام از همسرتان استفاده کنید. بلکه باید مانند قطب‌نما در خدمت شما باشند تا همواره مسائلی که باید درباره‌شان با همسرتان حرف بزنید را به شما نشان دهند.

فردی که هوش عاشقانه دارد راحت و رُک است و احساس خود را بیان می‌کند. چنین فردی احساس خود را به همسرش می‌گوید تا پیوند عمیق‌تری با او ایجاد کند. همسرش نیز آزادانه احساس خود را بیان می‌کند. احساساتی که همسران به یکدیگر ابراز می‌کنند، همیشه دلپذیر نیست. گاهی این احساسات خیلی منفی و گاهی نیش‌دار هستند؛ امّا به این ترتیب حداقل می‌دانید که همسرتان چه احساسی دارد و چه فکری می‌کند.

از بازی سکوت و حدس زدن دست بردارید

بدون تردید وقتی صحبت کردن مؤثر واقع می‌شود و مشکلی حل می‌شود به همدیگر نزدیک‌تر می‌شوید.

وقتی هوش عاشقانه شکوفا می‌شود که مسموم بودن هیجانات و احساسات منفی را با نیاز به تغییر و رشد دوجانبه پیوند بزنید.

خیلی از مردم نمی‌توانند احساس خود را ابراز کنند، زیرا وقتی احساسی را تجربه می کنند، اصلاً متوجه آن نمی‌شوند. ناتوانی در گرفتن علامت‌های هیجانی می‌تواند به این دلیل باشد که در کودکی، زمانی‌که اجتماعی شدن را یادمی‌گرفتید، برخی هیجانات را غیرقابل قبول و برخی را قابل قبول می‌دانستید. و بنابراین هیجانات غیرقابل قبول مانند خشم و رنجش را از ذهن آگاه خود دور نگه داشته‌اید؛ به همین علت در بزرگسالی نیز حتی زمانی‌که خود یا همسرتان چنین احساسی دارید یا آن را ابراز می‌کنید نمی‌توانید آن را به خوبی بازشناسید. آنچه باعث پیچیدگی بیشتر این مسئله می‌شود این است که بعضی از افراد، وقتی عصبانی هستند، لبخند می‌زنند و یا وقتی خوشحالند، اخم می‌کنند و اصلاً متوجه نیستند که با این کار علامت‌های متضادی را می‌فرستند.

هیجانات سمّی و احساسات دردناک در هر رابطه‌ای به‌وجود می‌آید. اگر قدرت این هیجانات را بار دیگر بشناسید و از انرژی آن‌ها بهره‌مند شوید، می‌توانید فرصت جبران اشتباهات را برای خود فراهم کنید و از حریم شخصی خود محافطت کنید و احساس بهتری نسبت به خود داشته باشید. وقتی با این گونه احساسات کنار می‌آیید، می‌بینید که حتی پتانسیل تقویت رابطه را نیز در خود دارند.

وقتی هوش عاشقانه دارید هیجانات منفی را نادیده نمی‌گیرید یا از آن‌ها دوری نمی‌کنید. بلکه آن‌ها را می‌پذیرید، با آن‌ها روبه‌رو می‌شوید و به روشی مناسب با آن‌ها کنار می‌آیید.

گذشته از ناراحتی که این هیجانات ایجاد می‌کنند، شدت هیجانات شما را مجبور به مواجه شدن با مشکلاتتان می‌کند. چنین هیجاناتی هم می‌توانند باعث حل مشکل شوند و هم می‌توانند به رابطه آسیب برسانند. در واقع بروز این دو نتیجه، بستگی به میزان هوش عاشقانه دو نفر دارد.

هیجانات سمّی حتی بیش از هیجانات مثبت می‌توانند ایجاد رابطه با طرف مقابل را راحت‌تر کنند و صمیمیت بیشتر و ارتباط عمیق‌تری را میان دو نفر ایجاد کنند.

برخی آن را " شهود" می‌نامند. برخی اعتقاد دارند که در جایگاهی بین هیجانات خودآگاه و ناخودآگاه قرار گرفته است؛