بریدههایی از کتاب چمدان
۳٫۷
(۵۷)
شماها نمیدانید چه شیرین است، وقتی آدم میتواند گذشت داشته باشد، فداکاری کند، برای فکری، آرزویی، برای ایمان و عقیده، برای هرچه شایسته از دست دادن زندگی است. این زندگی پر ملالت و یکنواخت من چه ارزشی داشت. آماده برای مرگ بودن زندگی را شیرین میکند.
Bluenight
زیبایی زندگی در همین ندانستگی است، در همین امید که فردا بهتر خواهد شد، دنیا آرامتر، زیباتر خواهد شد.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
پدر خدای خانه است.
Masoud Amini
زیبایی زندگی در همین ندانستگی است، در همین امید که فردا بهتر خواهد شد، دنیا آرامتر، زیباتر خواهد شد.
Monaaa♡
زنها همه خود را میفروشند، بعضی در مقابل یک پول جزیی برای ساعت و روز، بعضی دیگر برای یک عمر در مقابل تأمین زندگی.
Monaaa♡
این مصیبت را کسی نتوانسته است تصور کند که ممکن است اشخاصی باشند که نتوانند اصلاً دوست داشته باشند.
Mahdieh
من خوب میدانم که تو همیشه مرا دوست نخواهی داشت. موجی است میآید و بعد میرود. موج میرود اما آب سر جای خود هست
مهرنوش آیرم
در زندان ــ زندگی نه، زنده بگوری ــ من در این چند ساله زنده بگوری زیاد نامزد مرگ دیدهام. دیدهام که چگونه در موقع ابلاغ حکم دادگاه رنگشان پریده، زانوهایشان سست شده و نزدیک بوده است که همان جا جان از تنشان دررود، اما این حالت یک ثانیه بیشتر طول نکشیده و فوری امید جای آن را گرفته است، امید به نقض فرمان، امید به عفو، امید به زیر و رو شدن تمام دنیا فقط برای نجات آنها، امید به معجزه، نهتنها امید، بلکه ایمان به پوچترین بیفکریها و تصور اینکه ممکن است شاه دلش رحم بیاید و آنها را ببخشد. من محکوم به مرگی را دیدهام که شب پیش از اجرای فرمان مرد.
Sepidov
من هم ترا دوست میدارم، من آن قدر ترا دوست دارم، که نمیتوانم ترا بخرم. بهتر این است که همین وهم برای ما بماند. این وهم بد نیست، به آدم دلداری میدهد، به آدم جرأت و امیدواری میدهد.
hoseini.pr
من محکوم به مرگی را دیدهام که شب پیش از اجرای فرمان مرد. من محکوم به مرگی را میشناسم که قبل از تیرباران شدن صورتش را تراشید، لباسهای قشنگ تنش کرد، از دوستانش خداحافظی کرد و مردانه رو به مرگ رفت
arghavan
ایشان یک روز شرح مفصلی راجع به ریشه لغت پالتو برای اینجانب صحبت فرمودند. کلمه پالتو از Paletot فرانسه اقتباس شده و این همان لغت Paltrok هلندی است، و آن در قدیم لباسی بوده که روی لباسهای دیگر تنشان میکردند و این لباس ممکن است شبیه به توگای رومی و یا تونیک کشیشها بوده باشد و با ردا و عبای مسلمین و خرقه دراویش و متصوفین و لباده اهل دین و جبه اعیان و مقربین سلاطین و چادر مخدرات و خوانین در یک حکم است.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
. پدر خدای خانه است. درست انعکاس مذهب در خانواده و یا برعکس
090909
یک دیو منحوس مندرس مهیب، پول، جامعه، محیط او را مجبور میکرد که برود خودش را بفروشد، برای یک عمر بفروشد، برای این که بتواند فقط زندگانی کند، زنها همه خود را میفروشند، بعضی در مقابل یک پول جزیی برای ساعت و روز، بعضی دیگر برای یک عمر در مقابل تأمین زندگی.
arghavan
من خوب میدانم که تو همیشه مرا دوست نخواهی داشت. موجی است میآید و بعد میرود. موج میرود اما آب سر جای خود هست، تو مرا فراموش میکنی. این طور نیست؟ اما من فراموش نمیکنم. من به آرزوی خودم رسیدهام. زندگانی من به هدر نرفته است. تا به حال به عشق این وهم زندگانی میکردم. از این به بعد هم به یاد این روزها زندگی خواهم کرد
arghavan
مردی که هیچ جامه ندارد به اتفاق بهتر ز جامهای که درو هیچ مرد نیست
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
آقای نواپور جوان منورالفکری بودند و اعتقاد داشتند که باید چون سعدی قسمتی از عمر را به مطالعه و قسمتی را به مسافرت و قسمتی را به سخنسرایی گذراند، منتها ایشان به هیچ وجه مایل نبودند که سطح فکری خود را تا به حد آن دوره سعدی تنزل دهند و میفرمودند:
«میان عصر حاضر که در آن خدای الکتریک بر همه جا فرمانفرمایی میکند و به وسیله رادیاسیون الکتریک ازدور میلیونها گاو ماده را بدون اینکه قبلاً و بعدا و یا در همان حال با گاوهای نر جمع بشوند، میتوان آبستن کرد، به طوری که حتی نر و ماده بودن گوسالهها در اختیار ما باشد، با دوره سعدی تفاوت از زمین تا آسمان است»
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
دقت و مواظبت او، وقار و بزرگمنشی او، وقاری را که از آباء و اجداد به ارث برده بود، وقار شترمآبی او با زندگانی مشوش پریشان من، با دل چرکین من به هیچ وجه جور نمیآمد.
NeginJr
کلید رمز زندگی اشخاص در دست زنهاست.
بسیارعالیه اگاهی افرادراخیلی بالا میبرد
زنها همه خود را میفروشند، بعضی در مقابل یک پول جزیی برای ساعت و روز، بعضی دیگر برای یک عمر در مقابل تأمین زندگی.
Dream
آیا این مرگ و این آزادی از زندگی در بند بهتر نیست.
آیا این مرگ به از آن نیست که قاضی به زجر محکومش پوزخند بزند؟
آیا این مرگ به از آن نیست که محتاج پشت خم کند!
آیا این مرگ به از آن نیست که آدم در بند باشد؟
arghavan
حجم
۱۰۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۱
تعداد صفحهها
۱۷۳ صفحه
حجم
۱۰۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۱
تعداد صفحهها
۱۷۳ صفحه
قیمت:
۴۷,۰۰۰
۳۲,۹۰۰۳۰%
تومان