بریدههایی از کتاب چمدان
۳٫۷
(۵۳)
ساززن تازه خودش را فراموش کرده بود، تازه فراموش کرده بود که فردا هم زنده است، تازه فراموش کرده بود آنهایی را که هیچ وقت به فکر او نیستند.
Bluenight
حالا سوسکی هم تمام شد. مه سیگار تبدیل به ابرهای سفید رنگی شد که ماهتاب را بپوشاند، اما باد ملایمی آنها را پراکنده کرد. از دور از پشتبام همسایه صدای آواز سوزناکی میآمد. یک آواز مهیب.
Bluenight
کلید رمز زندگی اشخاص در دست زنهاست.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
آیا مهتاب قشنگ نیست؟ چرا، برای آنکه تمام مناظر عاشقانه و شاعرانه شعرا و نویسندگان مساویست با زلف پریشان بهعلاوه کنار جوی آب، بهعلاوه مهتاب. غافل از اینکه مهتاب هم با شرایط دیگری خوب و بد است.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
او خود را استاد هنرمند میدانست، مردم میگفتند که تو مطربی. اما مردم که در زندگانی او حق رأی و قضاوت نداشتند چرا حق داشتند به شرط این که میفهمیدند و قضاوت میکردند.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
پدر خدای خانه است
Arezuwishi
آیا این مرگ به از آن نیست که قاضی به زجر محکومش پوزخند بزند؟
آیا این مرگ به از آن نیست که محتاج پشت خم کند!
آیا این مرگ به از آن نیست که آدم در بند باشد؟
از همین جهت است که آنها جشن گرفتهاند.
رقص میکنند، برای آنکه آزادند.
Monaaa♡
ای کاش میتوانستم عین کلمات او را اینجا تکرار کنم، شاید همان تأثیری که در من کرده است و یا اقلاً سایهای از آن اینجا بیفتد، تا معلوم شود که زندگی، مصائب زندگی، دردها، چطور آدم را شاعر و هنرمند میکنند.
مهرنوش آیرم
دسته سوم آنهایی بودند که در سن پنج یا شش سالگی به زندان آمده و دزدی و جیببری را در زندان از دزدهای دیگر یاد گرفته بودند و بالاخره پس از پانزده سال دزدی و ولگردی دفعه آخر با سلاح به دزدی رفته بودند و کسی را کشته بودند. این دسته که آنها را جامعه «قاتلین بالذات» اسم میگذارد، همان کسانی هستند که خود جامعه برای دزدی و جنایت تربیت میکند.
مهرنوش آیرم
یک عمر به هدر رفته بود، حالا باید انتقام کشید... با این آهنگ دیرینگ... دیرینگ... عروس... داماد... دنگ.
سه سیم پاره شده بود، او هم زد به سیم آخر.
muculus
حجم
۱۰۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۱
تعداد صفحهها
۱۷۳ صفحه
حجم
۱۰۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۱
تعداد صفحهها
۱۷۳ صفحه
قیمت:
۴۷,۰۰۰
تومان