بریدههایی از کتاب شرکت خلاقیت
۳٫۹
(۱۱۹)
به جای امید به اینکه نامزدهای کارگردانیمان، دانش مشترک ما را جذب کنند، مقرر کردیم که یک برنامهی مربیگری رسمی ایجاد کنیم که به نوعی، آنچه را که پیت و اندرو و لی زمان همکاری بسیار نزدیک با جان در روزهای اولیه تجربه کرده بودند، بتوانیم به دیگران منتقل کنیم. از آن پس هر کارگردان باسابقهای بهطور هفتگی با شاگردانش جلسهای برگزار میکرد، و به آنها هم توصیههای عملی و هم توصیههای انگیزشی میداد
Sajad Asakere
ما کسانی را یافتیم که به نظرمان ظرفیت لازم برای کارگردانشدن را داشتند، قدرتها و ضعفهایشان را فهرست کردیم و بهشکل مشخص نوشتیم چه کاری میتوانیم بکنیم تا به آنها آموزش دهیم، تجربهی کاری بدهیم و از آنها حمایت کنیم
Sajad Asakere
اگر اعضای تیم سردرگم هستند، پس رهبرشان هم سردرگم است.
Sajad Asakere
نیاز به تصمیمگیری داشت، نه فقط بحثهای انتزاعی. درحالیکه همهی کسانی که روی آن کار میکردند، بهترین نیتها را داشتند، پروژه در میان فرضیات و احتمالات غرق شد. اگر بخواهم از تشبیه اندرو استفاده کنم، مشکل درنهایت این بود که گرچه همه مشغول پاروزدن در قایق بودند، هیچ حرکت روبهجلویی وجود نداشت.
Sajad Asakere
در داخل منتقدی سازنده بود، اما در برابر دنیای بیرون درندهخوترین مدافع ما بود.
Hamed Reza Velayati
منافع شخصی مقاومت در برابر تغییر را هدایت میکند، اما عدم خودآگاهی شعلهی آنرا بیشتر میکند.
Hamed Reza Velayati
اشتباهات جزئی از خلاقیت هستند. اما وقتی مرتکب اشتباه میشدیم، میکوشیدیم تا بدون حالت تدافعی و با میل به تغییر، با آنها مواجه شویم.
kia
جان عبارت جدیدی را ابداع کرد: کیفیت بهترین طرح کسبوکار است. منظور او این بود که کیفیت حاصل پیروی از مجموعهای از رفتارها نیست. در عوض کیفیت یک پیشنیاز و چهارچوب ذهنی است که بایستی به آن دست یابید، پیش از اینکه تصمیم بگیرید قصد انجام چه کاری را دارید.
kia
اعتقاد داشتم که برای اطمینان از کیفیت، هر کسی درون تیم باید بتواند یک مشکل را تشخیص دهد و عملاً خط تولید را با کشیدن سیم برق متوقف کند. برای ساختن فرهنگی که چنین چیزی در آن امکانپذیر باشد، چیزی بیش از یک سیم برق در دسترس لازم بود. بایستی به افرادمان نشان میدادیم که حرفمان جدی است، وقتی میگفتیم که گرچه بهرهوری یک هدف است، کیفیت هدف نهایی است. من، بیشتر و بیشتر، میدیدم که با قراردادن افراد در رأس ـ نه فقط با حرف، بلکه با اثبات آن از طریق اعمالمان ـ از آن فرهنگ مراقبت میکردیم.
kia
تمرکز روی افراد ـ عادتهای کاریشان، استعدادهایشان، ارزشهایشان ـ است که برای هر اقدام خلاقی کاملاً ضروری است.
kia
یافتن افراد مناسب و روابط مناسب، مهمتر از یافتن ایدهی مناسب است.
kia
رسیدن به یک تیم خوب، پیشنیاز ضروری برای رسیدن به یک ایدهی خوب است. راحت میتوانید بگویید که شما افراد بااستعدادی میخواهید، و همینطور هم هست، ولی اینکه این افراد چگونه با یکدیگر تعامل برقرار میکنند، کلید واقعی است. حتا باهوشترین افراد هم اگر نامتناسب باشند، تیم ناکارآمدی را تشکیل خواهند داد. این یعنی بهتر است روی عملکرد تیم تمرکز کنید، نه روی استعدادهای افراد درون آن. یک تیم خوب از افرادی تشکیل شده که مکمل یکدیگر هستند.
kia
اگر یک ایدهی خوب را به یک تیم متوسط بدهید، آنرا خراب خواهند کرد. اگر یک ایدهی متوسط را به یک تیم بااستعداد بدهید، آنها یا ایده را اصلاح میکنند یا اینکه آنرا دور میاندازند و به چیز بهتری میرسند.
kia
ما از نعمت کارمندانی بهرهمند بودیم که از تغییر، ریسک و ناشناختهها استقبال میکردند و مشتاق بودند روشهای خلق را از نو بسازند.
kia
پیداکردن راهی برای ایجاد یک فرهنگ خلاقهی پایدار ـ فرهنگی که فقط در ظاهر به اهمیت صداقت، ارتباط، اصالت و خودارزیابی تکیه نکند، بلکه در هر شرایطی هر چقدر هم سخت و دشوار به آنها متعهد بماند ـ یک مأموریت کوتاهمدت و گذرا نبود. یک شغل تماموقتِ هرروزه بود.
kia
جنبههای مثبت روی جنبههای منفی سرپوش میگذاشت. متوجه شدم باید مراقب این وضعیت باشم: وقتی جنبههای مثبت و منفی یک کار همزمان وجود دارند، اتفاقی که کاملاً عادی است، افراد تمایلی ندارند به چیزهایی که آزارشان میدهد زیاد توجه کنند، چرا که میترسند انگِ معترض به آنها بخورد. و در ضمن متوجه شدم که چنین چیزی اگر حل نشود میتواند پیکسار را به نابودی بکشاند.
kia
شیوهی دمینگ ـ و تویوتا ـ مالکیت و مسئولیت کیفیت محصولات را به کسانی واگذار کرد که بیشترین سهم را در خلق آن محصول داشتند. کارگران به جای تکرار یک وظیفهی مشخص، میتوانستند تغییر ایجاد کنند، مشکلات را شناسایی کنند و ـ این یک مورد برای شخص من خیلی مهم است ـ وقتی در رفع مشکلی که تشخیص دادهاند همکاری کنند، احساس غرور خواهند کرد. این روش به پیشرفت مداوم، برطرفشدن خطاها و بالابردن کیفیت منتهی میشد.
kia
مسئولیت پیداکردن و حل مشکلات باید به عهدهی تمامی کارکنان باشد؛ از مدیران ارشد تا پایینترین ردهی کارگران خط تولید. به عقیدهی دمینگ اگر کسی در هر جایگاهی، مشکلی را در فرآیند تولید شناسایی کند، باید از او درخواست کرد ـ و انتظار داشت ـ که خط تولید را متوقف کند.
kia
هر چقدر هم که تلاش کنیم، باز هم تأثیر اولیه از یاد نخواهد رفت.
kia
هیچ چیزی به اندازهی ترکیبِ ندانستن و نیاز مبرم به موفقیت، منجر به یادگیری سریع نمیشود.
kia
حجم
۸۹۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۷۵ صفحه
حجم
۸۹۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۷۵ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
۲۱,۰۰۰۷۰%
تومان