بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب صراط | صفحه ۱۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب صراط

بریده‌هایی از کتاب صراط

امتیاز:
۴.۴از ۱۰۹ رأی
۴٫۴
(۱۰۹)
فرعون هنگامی که آدم‌ها را پوک کرد، می‌تواند آنها را از خودش پر کند و می‌تواند آنها را به دام بیندازد، چون آدم‌های پوک مجبورند که از تو بپرسند و تو هم مجبوری که به آنها بگویی و بر آنها فرمان برانی. این دیگر فرق نمی‌کند که حاکم یک نفر باشد یا یک جمع. شورایی شدن استبداد را نفی نمی‌کند، چون آدم‌های پوک را شورا به کار می‌کشد. آنجا که توده همراه بینات و کتاب و میزان شده باشد، آنجاست که می‌تواند حرفش را به نماینده‌اش برساند و می‌تواند نماینده‌اش را کنترل کند وگرنه نماینده، نماینده نیست، که قَیم است و تصمیم گیرنده است. ما پس از هر مرحله از استبداد به فکر شورا افتادیم ولی از آنجا که زمینه‌ی استبداد را برنچیدیم و یا ادامه ندادیم، دوباره به استبداد بازگشتیم و حتی بدترین نوع استبداد را گردن نهادیم، چون با رضایت خودمان فرمان پذیرفتیم.
اتنا
آنها که می‌خواهند از تو گوش درست کنند و چشم بگیرند و مغزت را بخورند، هر که باشند جنایت‌کارند. آنچه که استبداد را شکل می‌دهد، همین پوک شدن آدم‌ها و از دست رفتن بینات و کتاب و میزان است. سردسته‌ی تمام اس‌اس‌های استضعاف و استبداد و استثمار و استعمار و... سردسته‌ی تمامی اینها همان پوک کردن و استخفاف است. فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ.
.
ما عاشق آفریده شده‌ایم. عشق را داریم، ولی معشوق‌هامان را انتخاب می‌کنیم. عشق همیشه هست، آنچه که جابجا می‌شود معشوق‌ها و محبوب‌ها هستند.
.
کسی که عشق رفتن دارد، زمین خوردن مانعش نمی‌شود، که تجربه می‌آموزد. تجربه‌ای برای درست رفتن.
صادق برزگری
هنگامی که چند قطره بنزین در جایگاه خودش می‌سوزد، حرکت ایجاد می‌کند، در حالیکه یک دریای بی‌حساب فقط حرارت می‌آورد. به تعبیر قرآن، حجم عمل و حجم نعمت‌ها نباید چشم تو را پر کند، چون آنها که در جایگاه خود ننشستند، امکانات و فعالیت‌شان به آنها ثمری نمی‌رساند. کارهاشان به خاکستری می‌ماند در باد و در دست طوفان که به جایی نمی‌رسد. آنها که در صراط هستند به این انعام گسترده راه می‌یابند، نه تنها از نعمت که از کوثر بهره‌مند می‌شوند و این است که با امکانات کم پیروز می‌شوند و جلو می‌افتند و دیگران ابتر می‌مانند و به نتیجه نمی‌رسند که، از کوثر بهره نگرفته‌اند، چون کوثر به معنای کثیر النعمه نیست، کثیر الخیر است. کوثر امکانات و نعمت‌های زیاد نیست. بهره‌برداری، حتی از امکانات کم و نعمت‌های محدود است. رسول از جهت امکانات و نعمت‌ها در چشم دیگران کوچک بود، ولی از این کوثر بهره داشت و این بود که ادامه یافت. اما سرشارها و بهره‌مندها، ابتر و بی‌ادامه ماندند.
شباهنگ
استقامت رسول باید مطابق مأموریتش باشد. به او می‌گویند: إِسْتَقِمْ کما أُمِرْتَ، نمی‌گویند إِسْتَقِمْ فِیما أُمِرْتَ. تو همانطور که دستور داری پایداری کن. پایداری تو باید به اندازه‌ی مأموریت تو باشد، نه بیشتر نه کمتر، که هر دو طرف، خروج از مرز عبودیت است و اسارت هوس‌های نهفته و پنهان.
شباهنگ
و اگر می‌بینی که صراط مستقیم به علی تفسیر می‌شود از همینجاست که یک قدم از مرز بیرون نمی‌گذارد و آنجا که شور شمشیر دارد، بیل به دست می‌گیرد و نخلستان‌ها را آباد می‌کند.
شباهنگ
اَلْبَلاءُ لِلْوِلاء. مادامی که در گیره‌ی عشق جایی نگرفته‌ای، سوهانی نمی‌خوری. هر چه این گیره محکم‌تر شد، این سایش و فرسایش زیادتر می‌شود. فَمَنْ قَوی ایمانُهُ وَ کثُرَ عَمَلُهُ، کثُرَ بَلاؤه.
شباهنگ
ما نمی‌خواهیم ارزش عقده‌ها را بفهمیم؛ عقده‌هایی که اگر با شناخت و آگاهی تو ترکیب شوند و اگر با رهبری تو هدایت شوند، بزرگترین حرکت‌ها را به دنبال می‌آورند.
شباهنگ
در مناجات خمسة عشر آمده: أَسْئَلُکَ أَنْ تَقْطَعَ عَنّی کلُّما یقْطَعُنی عَنک. آنچه مرا از تو می‌برد، ببر. آنچه مرا از تو دور می‌کند، از من دور کن.
شباهنگ
تمامی نعمت‌ها ابتلاء هستند؛ وزنه‌هایی برای ورزیدگی، نه ذخیره‌هایی برای احتکار.
شباهنگ
و این شیطان‌ها هستند که از راه‌های گوناگون شروع می‌کنند، حتی از راه عبادت، تو را بی‌کار می‌کنند. می‌گویند نماز نخوان، مردم خیال می‌کنند که تو ریا کرده‌ای. و تو بی‌خیال برای اینکه ریا نکنی، نمازت را نمی‌خوانی و یا نماز شب را کنار می‌گذاری. غافل از آنکه تو به خاطر مردم نماز نخوانده‌ای و گرفتار این ریای منحوس‌تر شده‌ای. آخر با گفتن مردم و خیال آنها، تو ریا کار نمی‌شوی. ریا هنگامی است که آنها محرک تو باشند و در تو اثر بگذارند.
شباهنگ
می‌بینی هر چه جلوتر می‌روی، مبارزه شکل عوض می‌کند. آنچه تا دیروز تو را می‌رساند و توشه‌ی راهت بود، امروز سنگ راه و مانع حرکت توست.
شباهنگ
به گفته‌ی عیسی سزاوار ملکوت هستی، که می‌گفت: لا یلِجُ فِی الْمَلَکوتِ مَنْ لایولَدُ مَرَّتَین. کسی که دوبار متولد نشود به ملکوت راه نمی‌یابد. کسی که از خودش بیرون نیامده، همان حیوان است که با غریزه حرکت می‌کند و با طبیعتش راه می‌رود و بر اساس بازتاب‌ها و عمل و عکس‌العمل زندگی می‌کند.
شباهنگ
این سنگ است که باید کسی پرتابش کند و تازه تا آنجا بالا می‌رود که پشت سرش نیرو باشد، همین که فشار تمام شد، باز می‌گردد و افت می‌کند، ولی گیاه بالا رفتن برایش طبیعی است. اینکه ما، در راه حق احساس سختی می‌کنیم، به همین خاطر است که نروییده‌ایم و خودمان را بر فلاح سفارش نکرده‌ایم. حَی عَلَی الْفَلاحِ نداشته‌ایم. این همه حقوق برای کسی که ریشه دارد، یک حاصل طبیعی است که نه خسته می‌شود و نه به غرور می‌رسد.
شباهنگ
آن زنده دل گفته بود آنها که در نینوا حسین را کشتند، همان‌هایی بودند که از یک لقمه نگذشتند. از یک چای داغ نگذشتند، از اول و دوم نگذشتند تا آنجا که نتوانستند از گندم ری هم بگذرند تا آنجا که دستشان را هم با خون حسین شستند.
شباهنگ
داستان انسان، داستان شکر و کفر است، در هر لحظه پیش می‌برد و یا عقب می‌افتد. این طور نیست که خیال کنی در یک جا ایستادن، در همانجا ماندن است، که ایستادن عقب گرد است و پایین رفتن.
شباهنگ
بارها گفته شده که بذر فکر و گیاه عشق، اگر همراه ذکر و یادآوری تو نباشد، هیچگاه از زیر خاک سر بر نمی‌آورد.
شباهنگ
ایمان عشق در راه او و نفرت به خاطر اوست. ایمان رهبری و جهت دادن به عشق و نفرت است. ایمان حد قلبی مذهب است.
شباهنگ
انسانی که راه افتاد و حرکت کرد، ناچار با بندها و مانع‌ها روبرو می‌شود و در برخورد با این مانع‌هاست که نیاز به آزادی در او زنده می‌شود. تلقی هر کس از آزادی، وابسته به حرکت و به مانعی است که با آن برخورد کرده است.
شباهنگ

حجم

۱۱۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۵

تعداد صفحه‌ها

۲۰۴ صفحه

حجم

۱۱۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۵

تعداد صفحه‌ها

۲۰۴ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰
۵۰%
تومان