بریدههایی از کتاب رشد
۴٫۵
(۲۸۱)
از قرآن بهره نمیگیریم ... چون خدای قرآن، نه با شتاب، که در جای خود آیهها را نشان میدهد... و از شتاب ما شتابی نمیگیرد...
«خُلِقَ الاِْنسانُ مِنْ عَجَلٍ ... سَأُریکمْ آیاتی. فَلا تَسْتَعْجِلُونَ....
جمیله اخلاقی
انسان باید انتخاب کند؛ چه زیستن را و چه مردن را.
یاسمن
را رشد کنیم؟
چون استعدادش را داریم.
و چون نیازش را داریم وگرنه گرفتار بحران احتکار و تراکم استعدادها خواهیم شد و بیچاره نیازهای عظیم.
یاسمن
اگر بناست که با کسی باشیم و اگر بناست که مفت ببازیم پس چرا برای او نباشیم و به او نبازیم، که حاکم است و عظیم است، نه محکوم و اسیر.
وحا سادات بهشتى
ما به هر کس که ساده و جانماز آبکش بود، مؤمن میگفتیم و به هر کس که از ما کنار میکشید و لب به جام ما نمیزد، متقی میگفتیم و هر کس که دستودلباز میشد، محسن میگفتیم و هر کس که رام میگردید، صابر میگفتیم و هر کس که دهانش همراه تسبیحش باز و بسته میشد، ذاکر و شاکر میگفتیم.
seyed ehsan
انسان بیشتر از این محدوده هفتاد ساله است. انسان برای این زندگی محدود به این همه استعداد نیاز نداشت، همان غرایز فردی و اجتماعی برای رفاه و نظم و عدالت زندگی هفتاد ساله کافی بودند.
ما از عظمت استعدادهای انسان، ادامه او را مییابیم و چون انسان از بینهایت سرمایه برخوردار است، پس بینهایت ادامه خواهد داشت
جهاد.
این پای نیرومند در این اتاق تنگ، ورم کرده و آب آورده. این موتور عظیم در این دوچرخه بچهها زنگ زده و ماتم گرفته است، بگذار در سفینه خودش بِغُرَّد و در پهنای گسترده خودش شنا کند.
mona
انسان در راه معشوق به اندازه عشقش صبر میکند.
الف. میم
و ما هم آفریده شتابها هستیم و فرزند حادثهها.
و این است که از قرآن بهره نمیگیریم ... چون خدای قرآن، نه با شتاب، که در جای خود آیهها را نشان میدهد... و از شتاب ما شتابی نمیگیرد...
Mim.
ما پیش از آنکه تشنه شده باشیم، نوشیدهایم و پیش از آنکه به اشتها آمده باشیم و با سؤالها گلاویز شده باشیم، خود را تلنبار کردهایم و پیش از آنکه به معناها دست یافته باشیم، به کلمهها رسیدهایم ... و این است که باد کردهایم و با آنکه زیاد داریم، مریض و بیرمق هستیم و به امتلای ذهنی و پرخوری فکری دچار شدهایم ...
Hassan Bashari
عامل خسارت خود انسان، خود اوست. عصرها مقدس هستند به دلیل سوگندی که خدا یاد میکند. این سوگند به ما درس میدهد که عصرها و زمانهها مقصر نیستند. این انسان است که خسارت را میپذیرد. این انسان است که سرمایههایش را به جریان نمیاندازد، از فکرش، از عقل و میزان سنجش و ترازویش، برای خودش استفاده نمیکند. به یک لیوان آب بیش از خودش فکر میکند، به دخل و خرج مغازهاش بیش از خودش میاندیشد. این انسان است که خودش را گم میکند و در غفلتها و جهالتها، خودش را به کم میفروشد. راستی که انسان در تمام دورههای تاریخی و در تمام نظامهای گذشتهاش ضرر داده و به خسارت رسیده و در بنبست مانده است.
کاربر ۲۰۵۴۷۴۴
دلهایی که سازمان گرفتهاند... دیگر بازیچه حادثهها نمیشوند و بحران نمیبینند.
علیرضا
ما بازیچه شتابها هستیم، مگر هنگامی که از پیش طرحی داشته باشیم و با حساب احتمالات آماده شده باشیم و خط آخر را خوانده باشیم.
در این هنگام، این ماییم که چشم به راه حادثهها هستیم و با سازمان و تنظیم خویش به حادثهها نظام دادهایم و سازمان بخشیدهایم
کاربر ۳۱۹۵۷۷۱
و ما هم آفریده شتابها هستیم و فرزند حادثهها.
و این است که از قرآن بهره نمیگیریم ... چون خدای قرآن، نه با شتاب، که در جای خود آیهها را نشان میدهد... و از شتاب ما شتابی نمیگیرد...
«خُلِقَ الاِْنسانُ مِنْ عَجَلٍ ... سَأُریکمْ آیاتی. فَلا تَسْتَعْجِلُونَ....
زهره عالیپور
اینها با اینکه خیلی دارند، فقیر هستند؛ چون پیش از سؤال، به جوابها رسیدهاند و پیش از عطش، به آب.
دوای اینها همان طرح سئوالهای بنیادی است که بتواند به تفکرات آنها سازمان بدهد
Fahime
انسان برای این زندگی محدود به این همه استعداد نیاز نداشت، همان غرایز فردی و اجتماعی برای رفاه و نظم و عدالت زندگی هفتاد ساله کافی بودند.
Zeinab Fallah Tafti
علی راهی دارد تا بینهایت و این است که هر چقدر توشه بردارد چیزی نیست؛ چون هر مقدار در برابر بینهایت، صفر است و هیچ است و کم است.
وصال
ما خیال میکنیم که اگر بُعد معنوی این قرن به اندازه بُعد صنعت و قدرت مادی پیشرفت کند، کار انسان به سامان میرسد و این است که نهضت اخلاقی راه میاندازیم ... در حالی که این انسان به تکامل رسیده در این دو بُعد، بیشتر و عمیقتر بنبست و پوچی و عبث را احساس میکند.
انسان هنگامی که در اوج رفاه موعود سوسیالیسم قرار بگیرد و در بعد معنوی به عرفان عمیق هند هم دست بیابد و روح تشنهاش را در زیر شبنم جنگلهای مبهم هند، سیراب کند و به طراوت برساند، این انسان سرشار در دو بعد، رنجاش عمیقتر و جانکاهتر خواهد شد و بنبست سختتری خواهد داشت.
وصال
و این است که علی آن مرد راه فریادش بلند میشود: «آه مِن قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِیق؛ آه از توشه کم و راه دور.
Marta
انسان مادامی که هدفی ندارد آهسته آهسته راه میرود و میلنگد و حتی مینشیند و میپوسد، اما هنگامی که کاری پیدا کرد حتی تا حد توالت رفتن و به مستراح رسیدن، آن وقت سرعت میگیرد و میشتابد و از تمام امکاناتش بهره میگیرد.
صادق برزگری
حجم
۴۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۷۶ صفحه
حجم
۴۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۷۶ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰۵۰%
تومان